روزنامه اعتماد
پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران و پایان جنگ ایران و عراق، در سال ۱۳۶۷ که ایران وارد صلح شد به تصور اینکه حکومت ایران ضعیف شده و اکنون وقت سرنگون کردن ان است ناگهان ارتش سازمان مجاهدین خلق حمله نظامی خنجری و گسترده ای با پشتیبانی توپخانه ای و لجستیکی ارتش صدام به ایران انجام دادند. نام عملیات آنها «فروغ جاویدان» و هدف آن تصرف تهران و فرمانده عملیات نیزمسعود رجوی بود. اما با بسیج خودجوش مردمی در مقابله با انها در غرب کشور زمینگیر شدند و بی درنگ نیروهای مسلح به فرماندهی شهید صیاد شیرازی وارد عمل شده و با عملیات«مرصاد» هزاران نفر از انان کشته و دستگیر شدند. صیاد شیرازی بعدها توسط گروه رجوی ترور شد.
و اینگونه بود که در تابستان ۶۷ واقعه دردناکی رخ داد که یکی از بلندپایهترین شخصیتها، قائم مقام رهبری ایت الله منتظری در آن زمان درباره آن موضع گرفت. او در این نامه تصریح کرده بود:« اعدام بازداشت شدگان حادثه اخیر را ملت و جامعه پذیرا است و ظاهراً اثر سویی ندارد ولی اعدام موجودین از سابق در زندان آنهم در شرایط فعلی حمل بر کینهتوزی و انتقام جویی میشود و...». این نامه به یکی از موضوعات جنجالی و مهم تبدیل شد که اکنون مجال بحث درباره آن نیست ولی نکتهای که از همان آغاز محل بحث بود اینکه زندانیان وابسته به گروههای چپ اساساً هیچ نقشی در عملیات فروغ جاویدان همراه با ارتش صدام علیه ایران نداشتند و نوعا مخالف این جنایت بودند اما آنها نیز قربانی شدند.
طبق خاطرات آیت الله منتظری و همچنین فایل صوتی تازه منتشر شده از آیت الله منتظری، رئیس جمهور وقت آیت الله خامنهای هم از این موضوع بیاطلاع بوده و پس از آگاهی یافتن، اقدام به جلوگیری از آن کرد. گرچه عدهای نجات یافتند اما آنها که اعدام شدند غم از دست دادن شان تا سالیان سال بر قلب خانواده ها سنگینی میکرد زیرا هیچگاه مشخص نشد که آنها در کجا مدفونند. اعدام شدگان وابسته به گروه رجوی کم و بیش معلوم بود در کجا مدفون هستند و به خانواده های شان نشان داده شد اما اعدامیان وابسته به گروه های چپها در تهران در گورستان خاوران(که در حاشیه جادهٔ خاوران است) گویا به صورت جمعی دفن شدهاند.
در دفن هم احکام فقهی سنتی به جای قاعده شهروندی اعمال شد و اعدام شدگان گروه مجاهدین را جزو مسلمان ها به شمار اورده و در بهشت زهرا دفن کردند اما اعدام شدگان گروه های چپ را به عنوان اینکه مسلمان نیستند و باید و در گورستان غیرمسلمان ها دفن شوند به خاوران بردند.
روز گذشته (سه شنبه ۲۸ مرداد۱۴۰۴) معاون شهردار تهران اعلام کرد:«قبور منافقین در بهشت زهرا را تبدیل به پارکینگ برای استفاده مردم کردیم». البته در ایران از قدیم معمول بوده، در شهرهایی که توسعه پیدا میکرد گورستانهای قدیمی بعد از ۵۰ سال و در جاهایی که توسعه سریعتر بود بعد از ۳۰ سال محو و تبدیل به پارک میشد. قبل از انقلاب اسلامی گورستان شهرضا که در کنار امامزاده شاهرضا بود بعد از گذشت ۵۰ سال تبدیل به پارک شد و هنوز همان پارک دایر است و بسیاری نمی دانند گورستان بوده. درسالهای اخیر مقررات جدید احیای مقابر بعد از ۳۰ سال و قابلیت استفاده مجدد وجود دارد که به بستگان درجه یک متوفی اجازه میدهد با مراجعه به سازمان بهشت زهرا و انجام مراحل قانونی، اموات شان را در همان جا دفن کنند.
درباره گورستان اعدام شدگان مذکور گرچه ۳۷سال گذشته اما هنوز در دل بهشت زهرا که فعالترین گورستان تهران است قرار دارد، از اینرو این عمل بیشتر جنبه سیاسی داشته و باید از منظر سیاسی، شرعی و حقوقی مورد بحث قرار گیرد به ویژه که هنوز بازماندگانی از آنها مراجعه میکنند.
اما در مورد خاوران بازماندگان انها هر سال به خاوران رفتند تا برای فرزندان خویش سوگواری کنند ولی نمیدانستند بر سر کدام قبر باید به سوگ نشست. گاهی هم از ورود آنها ممانعت یا حتی بازداشت شدند. افزون بر این در طول ۳۷ سال گذشته بارها مسائل رخ داده مانند خاکبرداری یا کاشت درخت یا ساماندهی گورستان و غیره به رسانه ها کشیده شده و از سوی نهادهای حقوق بشری بیانیه هایی صادر شده و گرهی که می شد با دست بازکرد را با دندان باز کرده اند.
جنگ ۱۲ روزه اخیر در پی حمله جناتکارانه اسراییل و امریکا به ایران مانند آزمونی بود که بسیاری از خطوط و مرزها را روشن کرد. در زمانی که معتقد بودیم در برابر تجاوز دشمن خارجی باید اختلافات را کنار گذاشت و در برابر دشمن متجاوز متحد شد چهرههای زیادی از منتقدین یا حتی اپوزیسیون با چنین دیدگاهی همراه بودند اما نامنتظرهترین آنها بیانیه «مادران خاوران» بود که این عنوان برای دستگاه های سیاسی و امنیتی شناخته شده بود و دقیقا می دانستند آنها چه کسانی هستند.
آنهایی که بیش از سه دهه است غم بزرگی را به دوش میکشند و نکته بسیار قابل توجه اینکه برخلاف برخی مواضع دوپهلویی که ضمن محکوم کردن تجاوز امریکا و اسراییل، ناسزایی را هم متوجه حکومت می کردند اما مادران خاوران به رغم زخم و اندوهی که داشتند از این شیوه دوپهلو هم پرهیز کرده و فقط تجاوز را قاطعانه محکوم کردند.
بیانیه این خانوادهها در هیچ یک از رسانههای فارسی زبان برون مرزی که در خدمت مهاجمان قرار گرفته بود انعکاس پیدا نکرد. این در حالی بود که بعضی از این رسانهها که بلندگوی قدرتهای متجاوزبودند موضعگیریهای به مراتب کم اهمیتتر اما همسو با جنگ طلبان و متجاوزان را بزرگنمایی میکردند. رسانه های داخلی و حکومتی هم یا بخاطر رعایت حساسیت های سیاسی و تقیه و یا به تصور اینکه به این جمع نباید رسمیت ببخشند هیچ اعتنایی نکردند.
در نتیجه نه تنها بیانیه مادران خاوران بایکوت شد حتی در فضای مجازی از سوی لشکر سایبری اپوزیسیون وابسته به اسراییل بدون توجه به اینکه این خانوادهها در طول این سالیان، رنجهای بزرگی را تحمل کردهاند مورد حمله و دشنام فراوان قرار گرفتند و حتی متهم به ماله کشی برای جمهوری اسلامی شدند.
با توجه به اینکه بسیاری از مسئولان کشور گفتهاند نسبت به کسانی که در جریان تجاوز از ایران دفاع کردهاند نگاه متفاوتی دارند و با توجه به اینکه خانوادههای بازماندگان خاوران از آزمون ملی سربلند بیرون آمدهاند، وقت آن است که به خواسته طبیعی، انسانی، عاطفی و قدیمی این خانوادهها رسیدگی شود.
بازگشایی درب خاوران برای حضور این خانواده ها بر مزار عزیزان شان کمترین حق و انتظاری است که باید براورده شود. نه قرار است حکومتی سرنگون شود و نه آشوبی صورت گیرد و این حق خانوادههاست که پس از ۳۷ سال اجازه حضور آزادانه بر مزار عزیزان مفقود الجسدشان داشته باشند. «وقت آن است که مستان طرب از سر گیرند». این یکی از چالشهایی است که بالاخره باید از آن عبور کرد و اجازه نداد که هزینههای ضد ملی آن بیشتر به مردم و کشور تحمیل شود و کاسبان حقوق بشر بتوانند از آن سوء استفاده نمایند.
با توجه به اینکه آنچه به ایران در برابر تجاوز مصونیت میدهد و خطر خارجی را دفع میکند قدرت بازدارندگی است و قدرت نرم به مراتب موثرتر از قدرت سخت است و اگر قدرت سخت بسیار پرهزینه است اما بازسازی قدرت نرم هیچ هزینهای ندارد و در تولید سرمایه اجتماعی با کمترین هزینه بیشترین منافع ایجاد میشود، برآورده کردن این خواسته خانواده خاوران بدون شک گامی در جهت تقویت همدلی و جبران دردها و رنجهای کهنه و به سود ایران است.
کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
وبسایت
www.emadbaghi.com