اسلام عامل سقوط انسان و همیشه طرفدار سرکوب بوده است. پس از چهل و هفت سال حکومت اسلامی هنوز کسانی هستند که شلاق بدست و ناسزاگویان در پی خاموش کردن هرگونه انتقاد به اسلام و قرآن هستند. ایدئولوگ ها و روزنامه نگاران بی دانش در پی تحمیل جباریت اسلامی هستند، حال آنکه در بستری از تجربه اجتماعی و پژوهش علمی و مبارزه فکری، دین اسلام فرومی ریزد. حال آنکه اسلام یک دین متجاوز و استعماری و ضد حقوق بشری است و امروز پژوهشهای علمی در نزد اندیشمندان غرب و برخی ایرانیان مانند من، تابوها و ممنوعیتها را بی اعتبار ساخته و تروریسم فکری اسلامگرایان و متحدان آنها را خنثی نموده است. مبارزه علیه ایدئولوژی قرآنی یک ضرورت اساسی فرهنگی و تمدنی و علمی است. این مبارزه در راستای حقوق انسان و برابری زن و مرد است. در اینجا بطرز فشرده دلیل هایی در باره ضرورت مبارزه علیه قرآن و اسلام گفته میشود.
قرآن توتالیتر
فلسفه به ما پرسشگری میآموزد و دانش راه آزمایش و تجربه علمی را نشان داده و امکان خطا را در نظر دارد. تربیت فرهنگی فلسفی و علمی و تحول تاریخی و اجتماعی ما را برای تغییر آماده میکند و فناتیسم و عقب ماندگی روانی را میکاهد. آشنایی روزافزون با اندیشههای انتقادی تازه، توسعه خردگرایی و قدرت تخریب روانی اسلام، به ایرانیان پرشمار یادداده که در پی تغییر باید بود.
قرآن هرگونه پلورالیسم فکری را رد میکند و مدافع توتالیتاریسم روانی و کنترل انحصارطلبانه مغزهاست. آیه ۸۵ آلعمران میگوید «هرکس غیر از اسلام دینی بجوید از او پذیرفته نمیشود و در آخرت از زیانکاران خواهد بود». اسلام بمعنای نفی اندیشه گری و بمعنای عبودیت انسانهاست. مدرن بودن یعنی پرسشگری و همسو بودن با دانش و تکنولوژی است. (درباره دانش، خرد مدرن، سکولاریسم و نقد دین به کتابهای «اندیشه ورزی ها»، «شیعه گری و ازخودبیگانگی ایرانیان» و «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی» از جلال ایجادی و بیش از پنجاه برنامه تلویزیونی او رجوع کنید). مدرن بودن بمعنای پیروی از خرد مدرن و دانش و تجربه انسانی است. قرآن می گوید در برابر الله «توحید» یا سرسپردگی در نزد «بنده» یک اصل اساسی است. توتالیتاریسم اسلامی هرگونه پرسشگری و تردید علمی و فلسفه جوئی را محکوم می کنند و انسان را بعنوان یک اسیر و غلام و بنده در نزد الله یا حاکمان الهی می خواهد.
قرآن مقدس نیست
اسلامگرایان میگویند دین و قرآن ما مقدس است. ما میگوئیم هیچ پدیده و کتابی مقدس نیست. ارزش هر مکتب و اندیشه به کیفیت فرهنگی و تاریخی و نقش آن در پیشرفت تمدن و فرهنگ انسانی وابسته است. اسلامگرایان میگویند قرآن مقدس است زیرا الله آنرا فرستاده است. در آیه ۳۰ سوره بقره میخوانیم: وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ. «و ما تسبیح و حمد تو را به جا میآوریم، و تو را تقدیس میکنیم.». روشن است که تقدیس الله یعنی ستایش از یک بت و خرافه پرستی. ما به دانش باور داریم و در طول روند ۱۴ میلیارد سال از بیگ بانگ جهان بی انتهای هستی، پدیدهای مانند الله یافت نشده است. ادعای الله بی پایه است زیرا الله وجود ندارد و بعلاوه محتوای قرآن الله، فاقد کیفیت فلسفی و آموزشی است و سرشار از خرافه پرستی و بدآموزی برای انسانهاست. کاتبان خلفای عرب، قرآن را برای حاکمان و اسیرکنندگان روان انسان ساختند. قرآن یعنی درجا زدن در وحشیگری قبیله گرایی و نفی قطعی اومانیسم و اصرار در لذت جوئی از انسان کشی است. مدرن بودن یعنی طرد قرآن است. هیچ کتابی مقدس نیست ولی اسلامگرایان مکار «قرآن مقدس» را در ذهن عامی و بی فرهنگ کاشتند.
آدمکشی، سنت نبوی
در قرآن صدها آیه در ستایش و تجویز خشونت و تجاوز آمده است. خشونت علیه مخالفان و دیگردینداران و ناباوران و اقوام دیگر، علیه زن و یهودی و نصارا، علیه آئینها و مکتبهای فکری، یک امر ساختاری در قرآن و در دین و سنت اسلام است. محمد با چپاول و زورگوئی آغاز کرد. به دستور محمد، مستقیم یا غیرمستقیم، شمار صد غزوات و راهزنی و شبیخون و یورش و لشگرکشی و قتل عام، انجام میشود. به دستور محمد، آدمکشان تروریست مانند سالم بن عمیر مامور قتل "ابو عفک" شاعر یهودی شد (سیره ابن هشام، جلد ۲، صفحه۴۱۱) زیرا او محمد را هجو میکرد. بدستور محمد ترور و قتل کعب ابن اشرف، نضر بن الحارث، مقیس بن صیابه و دیگران صادر شد و اجرا گردید. محمد به علی ابن ابیطالب دستور داد که بنیقُریْظه را قتل عام کند و براساس تاریخ طبری علی در اطاعت تمامی مردان و نو جوانانی که «موی زهار» آنها رشد کرده بود را برای گردن زدن آماده ساخت. اسیران یهودی به دست علی ابن ابی طالب و زبیر ابن العوام گردن زده شدند. در تاریخهای مختلف تعداد اسیرهای بنیقُریْظه که به قتل رسیدند متفاوت است، برخی گفتند۵۵۰ نفر برخی دیگر گفتند ۸۰۰ نفر قتلعام شدند. بنابراین بر اساس منابع اسلامی محمد آدمکشی می کرد. البته وقتی ما این حقیقت را بیان می کنیم اسلامگرایان می گویند به پیامبر آنها «توهین» شده است.
هیچ دینی به میزان خشونت قرآن و اسلام نمی رسد. در نزد اسلامگرایان خشونت دین ستایش می شود زیرا مقدس جلوه داده می گردد. غزوات محمد بیانگر خشونت بیابانی و حرص محمد و یارانش برای تصرف ثروت دیگران و زوگوئی به بقیه جامعه عربی و یهودی و نصارا در شبه جزیره است. غزوات محمد در پی تجاوز سرزمینی، اسارت زن و تجاوز جنسی به آنها و چپاول ثروت مردمان دیگر بوده است.
ضدیت قرآن و محمد با ایرانزمین
قرآن و محمد و خلفا دشمن ایرانیان بودند. قرآن در سوره «الروم» علیه ایرانیان که بر رومیان پیروز شدهاند موضع گرفته و خواهان پیروزی روم بر ایرانیان است. بنا به راویان اسلامی محمد خواهان سلطه استعماری بر ایرانزمین بوده است. در جلد نخست کتاب «الطبقات الکبری» که از قدیمی ترین منابع اسلامی است آمده است: «پیامبر خدا، عبداللهبن حُذافه سهمى را براى دعوت کردن خسرو به اسلام، همراه نامهاى نزد او روانه کرد. عبدالله مىگوید: نامه پیامبر خدا را تسلیم خسرو کردم. چون نامه را براى او خواندند، آن را گرفت و پاره کرد. وقتى این خبر به پیامبر خدا رسید، فرمود:
پروردگارا [نظامِ] پادشاهىِ او را از هم بگسل.». در منبع دیگر ابن شهرآشوب نیز در کتاب «المناقب» چنین میآورد: «چون نامه به کسری رسید، آن را پاره کرد و بدان بىاحترامى نمود و گفت: این کیست که مرا به دین خود فرا مى خواند و نامش را پیش از نام من مىآورد؟ و مُشتى خاک براى پیامبر (ص) فرستاد. پیامبر (ص) فرمود: «خداوند، مُلک او را پاره کند که نامه مرا پاره کرد! بدانید که به زودى، شما مُلک او را متلاشى خواهید کرد. و برایم مشتى خاک فرستاد؛ بدانید که به زودى، خاک او را تصرّف خواهید کرد.»
در ادامه نامه توهین آمیز و ادعایی محمد به خسروپرویز، ما با تجاوز اسلام به سرزمینهای دیگر مواجه هستیم. تسخیر ایرانزمین به سالهای ۶۳۳-۶۵۴ میلادی توسط نیروهای متجاوز تازی و قبایل مخالف سلسله ساسانی در زمان خلیفه دوم عمر و ادامه این تجاوز استعماری در زمان عثمان و علی ابن ابی طالب و سپس استعمار بنی امیه و بنی عباس، همه بیان دشمنی طرفداران و پیروان محمد با ایرانیان و فرهنگها و زبانهای ایرانی بوده است. ضدیت با ایرانیان و تمدن آنها، بنیاد ایدئولوژی استعماری قرآنی است.
دین عربی ضد خرد
اسلام برای ایرانیان همیشه یک ایدئولوژی بیگانه است. دین متجاوز محمد برای عربها بوده است و هرگز نمیتوانست بیان احساس و اندیشه و فلسفه ایرانی باشد. در ایرانزمین از دیرباز آئین مهر و مانی و گاتای زرتشت پدید آمده بود. قرآن و رسول در تضاد آنتاگونیستی با فرهنگ ایرانی بود و محمد رسول الله بنی هاشم از قبیله قریش عرب بود و دشمن تمدن ایرانی و فرهنگی آریایی و همه تبارهایی متنوع ایرانی بود. اسلام پیام صلح جهانی نبود بلکه اراده وحشیگری برای غارت بنفع عربهای قریشی بود. محمد، رئیس و رهبر امت چپاولگران و راهزنانی بود که به زبان عربی سخن میگفتند. ﺳﻮﺭﻩی ﯾﻮﻧس، ﺁﯾﻪ ۴۷ میگوید:
ﻭَﻟِﻜُﻞِّ ﺃُﻣَّﺔٍ ﺭَّﺳُﻮﻝٌ ۖ ﻓَﺈِﺫَﺍ ﺟَﺎﺀَ ﺭَﺳُﻮﻟُﻬُﻢْ ﻗُﻀِﻲَ ﺑَﻴْﻨَﻬُﻢ ﺑِﺎﻟْﻘِﺴْﻂِ ﻭَﻫُﻢْ ﻟَﺎ ﻳُﻈْﻠَﻤُﻮﻥَ،
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺍُﻣﺘﯽ ﺭﺳﻮﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺁﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺁﯾﺪ ﻭ ﺣﺠﺖ ﮐﻨﺪ، ﺣﮑﻢ ﺑﻪ ﻋﺪﻝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺳﺘﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﯾﺪ.
ﺳﻮﺭﻩی ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ، ﺁﯾﻪ ۴ میگوید:
ﻭَﻣَﺎ ﺃَﺭْﺳَﻠْﻨَﺎ ﻣِﻦ ﺭَّﺳُﻮﻝٍ ﺇِﻟَّﺎ ﺑِﻠِﺴَﺎﻥِ ﻗَﻮْﻣِﻪِ ﻟِﻴُﺒَﻴِّﻦَ ﻟَﻬُﻢْ ۖ ﻓَﻴُﻀِﻞُّ ﺍﻟﻠَّـﻪُ ﻣَﻦ ﻳَﺸَﺎﺀُ ﻭَﻳَﻬْﺪِﻱ ﻣَﻦ ﻳَﺸَﺎﺀُ ۚ ﻭَﻫُﻮَ ﺍﻟْﻌَﺰِﻳﺰُ ﺍﻟْﺤَﻜِﻴﻢُ
ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﻗﻮﻣﯽ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩﯾﻢ ﺑه غیر ﺍﺯ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ خودشان ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﯾﺪ.
ﺳﻮﺭﻩی ﻓﺼﻠﺖ، ﺁﯾﻪ۳
ﻛِﺘَﺎﺏٌ ﻓُﺼِّﻠَﺖْ ﺁﻳَﺎﺗُﻪُ ﻗُﺮْﺁﻧًﺎ ﻋَﺮَﺑِﻴًّﺎ ﻟِّﻘَﻮْﻡٍ ﻳَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ
ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﺁﻥ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﺰﺋﻴﺎﺕ ﺑﯿﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻧﯽ ﻋﺮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻋﺮﺑﯽ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ.
بدین ترتیب درمی یابیم که اسلام اونیورسال نیست بلکه در ابتدا حدیث های ساخته شده برای یک جمعیت کوچک در حجاز بوده است و در مسیر تاریخ به ایدئولوژی خلافت عرب تبدیل می شود. البته برای برخی محققان شخصیت واقعی محمد با تردید همراه است و اسناد اسلامی اغلب جعلی و غیرتاریخی می باشند. امروز اسلام خود را با قرآن تعریف می کند ولی باید دانست که این ایدئولوژی دینی استعماری با قرآن که در دوران بنی امیه و بنی عباس تنظیم می شود، عجین می گردد. تاریخ نویسان اسلامی جعل کنندگان تاریخ و رویدادها و افکار بودهاند. ابوعلی سیناها تکفیر شدند تا قرآن «حقانیت» یابد.
شیعه گری نیز که با دروغ و گزافه گوئی فسادانگیز همراه است، ماشین جعل خود را ساخت. جعلیات اسلامی حوزه ها و خمینی و شریعتی و سروش درپی نابودی عقل در تاریخ بودند و همه انها در پی به اسارت گرفتن مغز ایرانی بودند. آنها شعور ما را مسخ نمودند و با خرافه و امامزاده پرستی ما را ازخود بیگانه نمودند. جوانان بی مایه مانند گلسرخیها و استالینست هایی مانند تودهایها و اکثریتیها و روزنامه نگاران ملی مذهبی مسخ شده و اصلاح طلبان درگاه ولایت فقیه، تجاوز اسلامی و ایدئولوژی بیگانه را «صلح دوستی و سوسیالیسم» نشان دادند و جامعه را در گندآب اسلام بیش تر فروبردند. اسلامگرایان تمام زندگی عرفی و سکولار را در چارچوب آیات و روایات ضد خرد مصلوب نمودند و تلاش کردند تا با فاشیسم اسلامی جامعه را یکدست نمایند و بر کل جامعه داغ اسلامی بزنند.
آیه های جنایی قرآن
قرآن سرشار از آیههای جنایی است. برای کشتار دیگردینداران و کافران خدا ناباور و مشرکان و ملحدان و یهودیان و مخالفان محمد، شمشیرهای اسلام تیز هستند. کتاب دینی اسلام منشور جنایتکاری است. جمهوری اسلامی و داعش و طالبان و القاعده و تمام تروریست های اسلامی جهان به قرآن رجوع می کنند و از آیات موجود در قرآن جنایت های خود را الهی اعلام می کنند. انسان طرفدار حقوق بشر هرگز نمیتواند این همه آیههای جنایتکارانه را ببیند و خاموش بماند. کسی که خاموش میماند به آدمکشان اسلامی چراغ سبز میدهد و به دنیا دروغ می گوید. البته برخی فرصت طلبان هستند و می گویند ایاتی در قرآن وجود دارند که با شرایط انطباق ندارند. اینگونه ادعا برای نجات اسلام است. هیچ آیه ای از قرآن مناسب جهان ما نیست.
قرآن، سوره التوبه آیه ۱۲۳ میگوید:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ الْکُفَّارِ وَلِیَجِدُواْ فِیکُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ
ای کسانیکه ایمان آوردهاید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است.
قرآن، سوره محمد آیه ۴ میگوید:
فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِکَ وَلَوْ یَشَاء اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَکِن لِّیَبْلُوَ بَعْضَکُم بِبَعْضٍ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ.
چون با کافران روبرو شدید، گردنشان را بزنید و چون آنها را سخت فرو فکندید، اسیرشان کنید و سخت ببندید، آنگاه یا به منت آزاد کنید یا به فدیه. تا آنگاه که جنگ به پایان آید. و این است حکم خدا. و اگر خدا میخواست از آنان انتقام میگرفت، ولی خواست تا شما را به یکدیگر بیازماید. و آنان که در راه خدا کشته شدهاند اعمالشان را باطل نمیکند.
قرآن، سوره الاحزاب، آیه ۶۱ میگوید: إِنَّمَا جَزَاء الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ.
سزاى کسانى که با [دوستداران] خدا و پیامبر او مىجنگند و در زمین به فساد مىکوشند جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند این رسوایى آنان در دنیاست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت.
قرآن، در سوره مائده و آیه ۸۲ میاید: «لتجدن اَ شَدّ النّاس عَداوةً للّذین امنوا الیهود والّذین أشرکوُا»؛ «به طور مسلم یهود و مشرکان را دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت.»
اسلام که سراپا فساد و زورگوئی است حریفان و مخالفان را «مفسد» میداند و دستور کشتار مخالف را میدهد. نظام جمهوری اسلامی و تمام آخوندها برپایه چنین آیه هایی تربیت شدهاند. این آیههای قرآنی پایه احکام دینی و قضایی در ایران بوده و پروانه برای همه کشتارها در دوره حکومت اسلامی است. نابودی زندانیان سیاسی، اعدامهای سیاسی، شکنجههای مبارزان، با توجیه قرآنی بوده است. جمهوری اسلامی، القاعده، طالبان، داعش، تروریستهای شارلی ابدو، و تمام گروههای تروریست اسلامی در جهان، از قرآن و شیوه و رفتار محمد، درس و الهام گرفتهاند. آیه های جنایی را با تحریف و پروپاگاند نمی تواند پنهان کرد. آیت الله هایی مانند خراسانی و طالقانی و منتظری و ایدئولوگ هایی مانند شریعتی و سروش و قلم بدستانی مانند احمد زیدآبادی، با قصه های دروغین و داستان پردازی خیالی نمی توانند حکم های جنایی الله در قرآن را پنهان سازند.
جنبش سکولار و قدرت لائیک در تضاد با قرآن
آنچه که در بالا آمد بیان آنست که قرآن و اسلام جز خشونت و فساد و بردگی روانی تولید نمیکند. نقد ما از قرآن و مبارزه ما علیه اسلام در راستای خرد فرهنگی و تاریخی ایرانیان و مدرنیته فکری و فلسفی است. آگاهی درست از فرهنگ ایرانشهری و تمدن تاریخی ایرانیان و پیوند آگاهانه با فلسفه مدرنیته و خردگرایی انتقادی و آزاداندیشی، به ما میآموزد که انسان شهروند ایرانی با نقد شجاعانه و طرد ایدئولوژی قرآنی پدیدار میشود و رشد میکند. ما در طول تاریخ با هجومهای متعدد، استبدادهای سخت و آدمکشیها و ویرانگریها پیاپی ضربههای مهلکی خوردهایم. ولی ضربه اسلام از همه ضربهها هولناک تر و ویران کننده تر بود. اسلام ما را به قهقرای روانی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی کشاند. جمهوری اسلامی ادامه همین ضربه تاریخی است و بیان تیره بختی عظیم است. در دل این تاریکی استبداد توتالیتر دینی، روند وجدان آگاه گسترده تر میگردد.
ایدئولوژی اسلامی همانند ایدئولوژی نازیسم انسان کش و آزادی کش است. نازیسم می گوید نژاد برتر، استالینیسم می گوید طبقه برتر و اسلام می گوید امت برتر و دین برتر. اسلام همان توتالیتاریسم دینی است که مرگ فرد خودمختار و نابودی فضای فرهنگی مدرن را میطلبد. ایرانیان در شکست خود به بردگی درغلتیدند و امروز روند معکوسی شکل گرفته است. باورهای اسلامی فرو میریزد و لایههای آگاه اجتماعی از گندآب اسلامی بیرون میآیند. گرایش مبارزه علیه اسلام نزد نخبگان توسعه مییابد. گرایش ما بیان پیکار فلسفی و فرهنگی و سیاسی علیه پستیها و بردگی روانی و علیه اسلام است. انقلاب زن زندگی آزادی، گسست تمدنی تازهای را ترسیم میکند و گرایش فزاینده نقد و طرد اسلام بیان بیداری ایرانیان است. مسلم است که این انقلاب سکولار و با تمایل لائیک بوده و بنابراین همه آزادیخواهان دیندار و ندانم گرا و خداناباور را در خود جای میدهد.(رجوع کنید به کتاب «گیتی مداری، لائیسیته و قدرت سیاسی در ایران» از جلال ایجادی، انتشارات فروغ).
از این پس جنبش دمکراسی خواهی و گرایش خداناباورانه دمکراتیک و مدافعان نقد اسلام در دل انقلاب جای دارند. انقلاب مهسا فاقد شعارهای اسلامی و محمدی بود و این انقلاب ضد انقلاب شوم 57 و ضد مضمون اسارت بار شیعه گری بود. هدف جامعه دسترسی به قدرت سیاسی لائیک است و این هدف یعنی جدایی دین از تمامی نهادهای قدرت و یعنی خواست دمکراسی. همزمان با این مبارزه سیاسی، مبارزه فکری و فلسفی و آکادمیک و پژوهشی علیه انحطاط اسلامی ادامه مییابد. این مبارزه فکری یک مبارزه دائم است. اسلام در مغز بخشی از جامعه ریشه دارد و تمام آخوندها و سرداران رانتخوار و اصلاح طلبان و قلم بدستان بی مایه شیفته محمد رسول و علی و حسن و حسین و مهدی دروغین، از اسلام و قرآن دفاع می کنند زیرا هستی رانتخوار آنان به سلطه اسلام وابسته است.
حال اسلامگرایان آخوند، نواندیشان دینی، عقب ماندگان فکری، تسلیم طلبان، فرصت طلبان، روزنامه نگاران مسخ شده، استادان اسلاموفیل، چپ گرایان سنتی سازشکار، راست افراطی، چاکران عرفان قرآنی، مبلغان فکلی شیعه گری، تولیدکنندگان مقدسات دینی، سازماندهندگان شعبدههای اتاق فکر مسموم، مخالفان لائیسیته و غیره جمع شدهاند، متحد شدهاند تا بشکلهای گوناگون ما را از نقد عریان اسلام و قرآن بازدارند. این گروهبندهای ایدئولوژیک انقلاب در اعماق را نمیفهمند. دوران اسلام در ایران به پایان رسید و سرطان اسلام مورد طرد روزافزون و فزاینده است.
از فشارها نهراسیم و مبارزه علیه ایدئولوژی قرآنی را ادامه دهیم. من بعنوان یک جمهوری خواه خداناباور برآنم که پیشرفت فکر لائیسیته و پیشبرد پروژه فکری علیه دین استعماری اسلام یک ضرورت تاریخی است. ما میدانیم جمهوری اسلامی ولایت فقیهی توتالیتر باید ویران گردد زیرا ما دمکراسی می خواهیم. ما میدانیم برای ماندگاری تاریخی و سرفرازی آزادانه آبرومندانه، جز یک مبارزه خردمندانه و فلسفی و علمی و فرهنگی و سیاسی و روشنفکری علیه ایدئولوژی قرآنی اسلامی، راه دیگری نداریم.
جلال ایجادی
جامعه شناس دانشگاه فرانسه
---------------------------------------------------------
توضیح در باره نویسنده: جلال ایجادی در کتابهای گوناگون در باره اسلام و قرآن و تروریسم اسلامی و نیز جنبش های اجتماعی در جهان و انقلاب های ایران نوشته است. آخرین کتاب ایجادی «شیعه گری و ازخودبیگانگی ایرانیان» انتشارات فروغ در آلمان در 420 برگ. کتاب او «انقلاب برای گسست، جامعه شناسی انقلاب زن زندگی آزادی»، 330صفحه انتشارات فروغ. ایجادی اثر دیگر خود را بنام «بحران بزرگ زیستبوم جهان و ایران» در ۴۸۰ برگ، انتشارات فروغ، منتشر نمود. کتاب به نام «گیتی مداری و لائیسیته، قدرت سیاسی در ایران» از جلال ایجادی توسط انتشارات فروغ در 350 برگ انتشار یافته است.
از این نویسنده در گذشته کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، نشر مهری، کتاب «جامعه شناسی آسیبها و دگرگونیهای جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، و کتاب «اندیشه ورزیها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، چاپ نشر مهری، منتشر شده است. جلال ایجادی هر هفته چند برنامه تلویزیونی در زمینه انقلاب، لائیسیته، دمکراسی، فلسفه، جامعه شناسی و نقد قرآن و اسلام، تهیه و پخش می کند. این برنامه ها را در یوتوب میتوانید مشاهده کنید. افزون برآن، ایجادی در تلویزیون های پربیننده فرانسه بعنوان متخصص در باره خاورمیانه و اسلام و لائیسیته شرکت می کند.