بیش از 4 دهه است که اپوزیسیون حکومت اسلامی در خارج کشور در پیوند با تحولات اجتماعی وحرکت های اعتراضی و جنبش های سیاسی و اجتماعی، هیجانی و مقطعی واکنش نشان داده است.
بیش از 4 دهه است که متعاقبِ هررخداد اعتراضی در داخل کشور، اپوزیسیون خارج کشور در کنار واکنشی عمل کردن، ارزیابی ها و تحلیل های غیرواقعی و مصادره به مطلوب از آنچه در ایران می گذرد، و حتی از خودش، ارائه داده است، ارزیابی ها و تحلیل ها و صدور فرمان هائی که نشان ازغلبۀ بی تعادلی فکری - نظری، شتابزدگی، یک جانبه نگری دارند.
جنبش زن زندگی آزادی نمونه است: در خارج کشورهمزمان با بروز و تلنگر وشوک این جنبش، صدها هزارنفر به حمایت وهمراهی با این جنبش در شهرهای مختلف ِجهان به خیابان ها آمدند. رسانه ها و تشکل های سیاسی و فرهنگی ایرانی نیز سنگ تمام گذاشتند. اما در نخستین سالگشت این جنبش صدها هزار نفر به ده ها هزار نفر، و در دومین و سومین سالگشت این جنبش ده ها هزار نفر به هزاران نفر، و صدها نفر تقلیل یافتند.(1) رسانه ها و تشکل های سیاسی و فرهنگی و تحلیل گران و مُبلغان آتشین هم نَم نَمک شعله های شور و هیجان شان فروکش کرد.
این فقط سرنوشت جنبش زن زندگی آزادی در خارج کشورنبوده است، همین وضعیت را دررابطه با کشتارتابستان سال67، جنبش دانشجویی سال78، قتل های زنجیره ای، جنبش سبز، حرکت اعتراضی آبان 98 هم شاهد بودیم.
ارزیابی ها و تحلیل ها ازتحولات اجتماعی، از ظرفیت و توانایی حرکت های اعتراضی و جنبش ها، به ویژه جنبش زن زندگی آزادی، و آینده این جنبش شتابزده بوده اند. تحلیل ها یی در زمرۀ همان تحلیل هایی که در سال 60-1359 صادر می شد مبنی بر اینکه حکومت اسلامی عمرش فقط "دو ماه" دیگرخواهد بود. در مورد جنبش زن زندگی آزادی حتی گفته و نوشته شد که این خیزش و جنبش نیست انقلاب است، انقلابی که به سرعت دودمان فروپاشیده حکومت اسلامی را برباد خواهد داد. همین نوع تحلیل گران پس از فروکش کردن جنبش مهسا، که ناشی از سرکوب وحشیانه حکومت و ضعف های درونیِ این جنبش بود، بلافاصله برای اینکه از تک و تا نیفتند به جنگ وترامپ ونتانیاهو ودولت اسرائیل دخیل بستند و...
اپوزیسیون حکومت اسلامی در خارج کشور فعالیت ها و تلاش های مثبت و اثربخشِ روشنگرانه و بین المللی داشته است اما به تجربه می توان دریافت که در رابطه با دگرگونی ها و تحولات داخل کشور واکنشی فکر و عمل کرده است.
خیلی تلخ و دردناک است گفتن و شنیدن این واقعیت ها که:
تا موقعی که ویروس فرقه گرائی، جاه طلبی، خودخواهی و خودمحوری های بیمارگونه، در جسم و جان داشته باشیم.
تا موقعی که تشکل ها و شوراها و احزاب در خارج کشور روند قهوه خانه شدن ودورهمی برپا کردن و در لاک خود ماندن را ادامه دهند.
تا موقعی که نطفۀ ذهنیتِ کیش شخصیت، و نفرت و تخریب در دلِ هر حرکت جمعی از همان آغاز شکل گیری اش بسته شود.(2)
تا موقعی که ساده لوحانه برای وزارت اطلاعات و امنیتی های حکومت اسلامی در خارج کشور فرصت ساز باشیم و در زمین آن ها بازی کنیم.
تا موقعی که تحلیل ها و ارزیابی هایمان از رخدادهای داخل کشور و از ظرفیت های تغییر درجامعه، از نیروهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و از حکومت اسلامی، ذهنی و مصادره به مطلوب باشد.
تا موقعی که چشم امیدمان برای سرنگونی حکومت جنایتکار اسلامی و دستیابی به آزادی و دموکراسی و حقوق بشر، به حکومت هایی مشابۀ حکومت اسلامی باشد.
تا موقعی که حمایت مان از افراد و نیروهای آزادیخواه و عدالت جو و تشکل های مدنی و صنفی و محافل سیاسی در داخل کشورفقط حرف و شعارباشد، و نتوانیم اعتماد آنان را جلب کنیم.
تا موقعی که به جای رقابت سیاسی سالم و همکاری در راستای شکل گیری یک جبهه فراگیر علیه حکومت اسلامی، ترور شخصیت و تهمت زنی وناسزاگویی کسب و کارمان باشد.
هرگز نقشی تاثیرگذار در رابطه با تحولات داخل کشور نخواهیم داشت.
****
زیرنویس:
1- در میان تشکل های سیاسی تنها دو طیف یا جریان سیاسی نشان داده اند توان بسیج افراد و نیرو درخارج کشور را دارند: سازمان مجاهدین خلق ایران( شورای ملی مقاومت) ، و در سطحی محدود و کوچکتر طیف پادشاهی خواهان.
2- تجربه جمع هایی مثل "نشست دانشگاه جرج تاون "، " گروه مهسا" و دیگر جمع هایی که واکنشی و فی البداهه شکل گرفته اند را داریم . این جمع ها شوربختانه نشان دادند که اهل این نوع کارها نیستیم و هنوز اهلیت اش را نداریم.