Sunday, Oct 26, 2025

صفحه نخست » اقتصاد سیاسی بحران بانک آینده و پیامدهای آن برای زندگی مردم، احمد علوی

Ahmad_Alavi.jpg۱. مقدمه

در روزهای اخیر، رسانه‌های ایران از ادغام بانک آینده در بانک ملی خبر دادند؛ اقدامی که پس از چندین سال زیان، بدهی سنگین به بانک مرکزی، و انباشت ۵۰۰ هزار میلیارد تومان ضرر عملیاتی انجام شد. این عدد معادل بیش از ۲۰٪ پایه پولی کشور است. رخداد مزبور نه صرفاً یک بحران بانکی، بلکه نشانه‌ای از بحران حکمرانی مالی در اقتصاد ولایی ایران است--جایی که نهادهای اقتصادی بر مبنای روابط قدرت، نه هنجارهای پذیرفته اقتصاد بازار و نظام بانکی شفاف، اداره می‌شوند.

ورشکستگی و ادغام بانک آینده در بانک ملی ایران، با زیان انباشته‌ای بیش از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان، یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های نظام بانکی ایران در دهه اخیر است. این بحران نه حاصل شکست بازار بلکه نتیجه مستقیم فساد ساختاری، رانت مالی، و ناکارآمدی نظارتی در چارچوب آن چیزی است که می‌توان آن را «اقتصاد ولایی» نامید--اقتصادی که در آن تصمیمات کلان مالی تابع روابط سیاسی، منافع نهادهای شبه‌دولتی و مصونیت‌های ساختاری است.

این یادداشت با بهره‌گیری از نظریه‌های «فساد سیستمی در اقتصادهای رانتی» (Rose-Ackerman, 2018)، «بانکداری رفاقتی» (Crony Banking, Hellman et al., 2000)، و «سرکوب مالی» (McKinnon, 1973)، نشان می‌دهد که چگونه انحراف از اصول شفافیت و رقابت آزاد، موجب خلق بانک‌هایی شده که نه برای تأمین مالی تولید، بلکه برای بازتوزیع رانت میان مقامات حکومتی اعم از سیاسی و اقتصادی تأسیس می‌شوند.

۲. چارچوب نظری

۲.۱ فساد و اقتصاد رانتی

بنا به نظریه آن کروگر (1974 Anne Krueger)، رانت‌جویی و رانتپردازی هنگامی تشدید می‌شود که نظام بانکی مستقل از دولت وجود نداشته باشد و دولت کنترل دسترسی به منابع کمیاب (نظیر مجوزهای بانکی و ارزی) را در اختیار داشته باشد. در ایران، مجوزهای بانکی عملاً به سازمانها و ارگانهای دارای پیوندهای سیاسی با باندهای قدرت حاکم داده می‌شود، و بانک آینده نمونه‌ای از همین روند است؛ بانکی که بر بستر پروژه‌های ساخت‌وساز، تأمین مالی غیرشفاف، و ارتباط با شبکه‌های شبه‌دولتی شکل گرفت.

۲.۲ بانکداری رفاقتی (Crony Banking)

بر پایه نظریه «بانکداری رفاقتی» در نظام‌های استبدادی و اقتدارگرای رانتی، بانک‌ها نه بر پایه ارزیابی ریسک-سود بلند مدت بلکه بر پایه روابط سیاسی و حمایتی تسهیلات را به گروه های خاص اختصاص میدهد. بانک آینده با اعطای وام‌های کلان به پروژه‌های وابسته به خود (مانند پروژه ایران‌مال) بدون بازگشت سرمایه واقعی، مصداق کامل(Self-lending corruption)بود.

۲.۳ سرکوب مالی و انتقال هزینه به مردم

از منظر نظریه سرکوب مالی (McKinnon, Shaw) آنگاه که رژیم های حاکم از طریق کنترل نرخ بهره و تزریق نقدینگی برای نجات بانک‌های رانتی مداخله می‌کند، هزینه نجات نظام بانکی از جیب سپرده‌گذاران، مالیات دهندگان و عموم مردم پرداخت می‌شود--به شکل تورم، کاهش ارزش پول ملی، و فقر.

۳. مطالعه موردی: بانک آینده

بانک آینده از ادغام چند مؤسسه مالی شبه‌دولتی در اوایل دهه ۱۳۹۰ شکل گرفت. از همان ابتدا، بخش بزرگی از منابع آن به پروژه‌های ساختمانی و بنگاه‌های زیرمجموعه اختصاص یافت.

بر اساس داده‌های منتشرشده در سامانه کدال، زیان انباشته بانک تا سال ۱۴۰۳ به ۵۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. این رقم از کل بودجه عمرانی کشور نیز بیشتر است.

ویژگی‌های بحران بانک آینده:

نسبت کفایت سرمایه منفی؛

ناتوانی در بازپرداخت سپرده‌ها بدون تزریق نقدینگی؛

انتقال دارایی‌های بی‌کیفیت به ترازنامه بانک ملی در قالب ادغام؛

حمایت ضمنی از سوی نهادهای امنیتی و سیاسی برای جلوگیری از ورشکستگی رسمی.

۴. اقتصاد ولایی و بازتولید بحران

در اقتصاد ولایی، نهادهای مالی تحت کنترل نهادهای انتصابی مانند ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و آستان قدس قرار دارند. بانک آینده و مشابه آن، بخشی از شبکه مالی این ساختارند که منابع عمومی را به سمت منافع سیاسی جهت می‌دهند. ورشکستگی رانتی در این معنا نه یک تصادف اقتصادی، بلکه سازوکار ضروری بازتولید قدرت در اقتصاد ولایی است؛ سازوکاری که از طریق آن، زیان خصوصی‌شده به دولت و مردم منتقل می‌شود، اما سود، در حلقه‌های بسته قدرت باقی می‌ماند.

۵. پیامدهای کلان اقتصادی

تورم ساختاری: تأمین نقدینگی برای جبران کسری بانک آینده مستقیماً به افزایش پایه پولی انجامیده است.

افزایش فقر و نابرابری: ارزش سپرده‌ها و قدرت خرید طبقات پایین کاهش یافته است.

تضعیف سرمایه اعتماد اجتماعی بانکی: بی‌اعتمادی عمومی نسبت به بانک‌های خصوصی افزایش یافته و خروج سپرده‌ها به سمت دارایی‌های غیرمولد (طلا، ارز، مسکن) تشدید شده است.

بازتولید الیگارشی مالی: نهادهای ولایی با جذب دارایی‌های زیان‌ده به درون خود، قدرت مالی متمرکزتری کسب کرده‌اند.

۶. نتیجه‌گیری

انحلال بانک آینده نماد فروپاشی یک نظام مالی است که بر پایه رانت، مصونیت، و فقدان پاسخگویی شکل گرفته است.

در چنین ساختاری، فساد نه انحراف از سیستم، بلکه بخشی از مکانیسم درونی بقای آن است؛ و ورشکستگی بانک‌ها صرفاً ابزار انتقال زیان از نهادهای ولایی به مردم است. تا زمانی که استقلال بانک مرکزی، شفافیت مالی و پاسخگویی عمومی برقرار نشود، چنین بحران‌هایی در چرخه‌ای تکرارشونده، فقر و فلاکت اکثریت جامعه را بازتولید خواهند کرد.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy