Wednesday, Oct 29, 2025

صفحه نخست » کودتای خرداد ۱۳۶۰: روایت به سرقت رفته انقلاب ایران (بخش ۲)، محمود دلخواسته

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpg«خامنه ای: "ایشان(بنی صدر) با استفاده از قدرتهای قانونی خود در شورای انقلاب اختیارات بیشمار هم برای خودش درست کرده بود. اینها مطالبی است که با سند و مدرک در اختیار مردم قرار خواهد گرفت تا مردم بدانند که ایشان جامعه را به طرف دیکتاتوری مطلق می برده است."

(اردبیلی، ۱۳۶۴، ص۷۰۱)

ارزیابی اعتبار این اتهام

خامنه ای: " مدارک و شواهد برای اثبات این (مساله) وجود دارند.... و این مدارک و شواهد در اختیار مردم قرار خواهند گرفت تا ببینند که او جامعه را به سوی یک دیکتاتوری مطلق میبرد". (بنی صدر، ۱30، خرداد 1360) تا امروز، (43)۳۸ سال پس از آن زمان، نه تنها او قادر به ارائه حتی یک مدرک نشد بلکه خود نیز به "رهبر عالیقدر" با قدرت مطلقه بدل شد.»

بخش 1:

https://news.gooya.com/2025/10/post-102834.php

عدم کفایت به دلیل مخالفت با اشغال و گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا (در تهران)

استدلال دیگری که برای عدم کفایت رئیس جمهور به کار برده شد مخالفت مستمر وی با اشغال سفارت آمریکا و گروگان گرفتن کارمندان آن در آبان 1358 بود که به مدت 444 روز ادامه یافت. موسوی خوئینی ها، از رهبران اشغال سفارت، چنین استدلال کرد که:

" آقای بنی‌صدر به یازده میلیون رای تاکید می‌کند ولی آیا اشغال لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام مورد تایید سراسر کشور و اکثریت قاطع ملت ایران جز وابستگان به امریکا قرار نگرفت؟ آیا امام این اقدام انقلابی را انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول نخواند و آیا امام نگفتند که تمام ملت این اقدام را تایید کرد جز آن‌ها که آمریکایی بودند. شما نمایندگان محترم و شما ملت ایران این حماسه بزرگ و سخنان امام را درباره آن و حمایت بی‌دریغ ملت را در سراسر کشور خوب به یاد دارید ولی آیا فکر می‌کنید که چرا آقای بنی‌صدر از اولین مخالفین این حرکت بود و از هر وسیله‌ای برای درهم شکستن این حرکت استفاده می‌کرد؟ آیا فکر کرده‌اید که چرا آقای بنی‌صدر به دانشجویان پیرو خط امام می‌گفت که شما‌ها از چریک‌های فدائی خطرناک‌تر هستید؟ آیا فکر کرده‌اید که چرا آقای بنی‌صدر این فرزندان معصوم و دلیر ملت را به خودسری و ایجاد دولت در دولت متهم می‌کرد؟ آیا هرگز فکر کرده‌اید که چرا آقای بنی‌صدر تمام تلاش خود را برای آزادی گروگان‌های جاسوس بکار می‌برد".

( موسوی خوئینی ها، مشروح مذاکرات مجلس، 1360، جلسه 167، ص 4) 4

"موسی زرگر:اگر چه او(بنی صدر) همیشه موافق آزاد کردن گروگانها بود و می گفت که با گروگانگیری ما (ایران) به گروگان آمریکا در آمده ایم، بعد از آزاد کردن آنها، این عمل را خیانت نابخشودنی توصیف کرد و دولت را متهم به اختلاس کرد."

(موسی زرگر، مشروح مذاکرات مجلس، 1360، جلسه 167، ص 13)

"آیت الله خامنه ای: امام اشغال لانه جاسوسی را انقلاب دوم خواند و او ( بنی صدر) همیشه با آن مخالف بود."

( سید علی خامنه ای، مشروح مذاکرات مجلس، 1360، جلسه 167، ص 18)

ارزیابی اعتبار این استدلال

به عنوان عضو شورای انقلاب و بعدا به عنوان رئیس جمهور کشور، این وظیفه بنی صدر بود که قوانین بین الملل را رعایت کرده و با اشغال سفارت آمریکا مخالفت و کوشش در آزاد کردن گروگانها کند. در واقع او گروگانگیری را عملی

"غیر انسانی"، "غیر اخلاقی" و "غیر قانونی" توصیف کرده بود. (اردبیلی 1364و ص. 338)

با وجودی که مجلس مخالفت او را با گروگانگیری، را از دلایل بی کفایتی او توصیف کرد، این حمایت از اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری و نقض مصونیت دیپلماتیک که نقض قوانین بین المللی بود و دولت ایران مسئول حفظ آن بود، سبب بی کفایتی او می شد. اینکه مجلس، مخالفت رئیس جمهور را با اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری را از جمله دلایل بی کفایتی بنی صدر عرضه کرد، نشان می دهد که این مجلس بود قانون اساسی کشور و قوانین بین المللی را که تعهد به رعایت آنها بود، نقض کرده بود.

عدم کفایت به دلیل مخالفت با نهادهای انقلابی

بعد از سرنگونی رژیم شاه دولت موقت مهندس بازرگان نهادهای جدیدی را مانند سپاه پاسداران و دادگاههای انقلاب، که بگونه ای موازی در نهادهای قبلی مانند ارتش و قوه قضائیه عمل می کردند.برخورد انتقادی بنی صدر به اینگونه نهادها به دلیل دیگری تبدیل شد برای اثبات بی کفایتی بنی صدر:

"علی اکبر ولایتی: اینكه اصلا قضیه بی كفایتی نیست. قضیه توطئه است. یا بی اعتبار كردن نهادهای انقلابی است كه نمونه‌هایش را دیده‌اید. بی اعتبار كردن اسلام و رشد ملی گرائی وهر نوع مكتب ضد اسلامی كه می تواند در مقابل اسلام مانعی ایجاد بنماید، آقای بنی صدر از آن حمایت می كرده است."

(مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی , اولین دوره. 1360, جلسه 167, ص. 13)

"موسی زرگر: "با تمام قوا برای تضعیف ودر نهایت انحلال مجلس، تضعیف شورای نگهبان، تضعیف قوه قضائیه، دادگاههای انقلاب، سپاه پاسداران، كمیته ها، و تمام نهادهای قانونی و انقلابی حملاتش را تشدید می كند."

(مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی , اولین دوره. 1360, جلسه 167, ص. 13)

صادق خلخالی: "این است كه همیشه از نهادهای انقلابی چه قبل از جنگ و چه بعد از جنگ انتقاد می كرده است".

(مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی , اولین دوره. 1360, جلسه 167, ص. 14)

"آیت الله علی خامنه ای: مخالفت آشكار و پنهان با سپاه پاسداران وجهاد سازندگی و دیگر نهادهای انقلابی و قانونی. وقتی رئیس جمهور با بی حرمتی به این نهادهای قانونی خود را كه جزئی از مجموعه دولت است از آن جدا می كند..."

(مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی , اولین دوره. 1360, جلسه 168, ص. 18)

"عبدالحمید دیالمه: كوبیدن دادگاههای انقلاب از جمله این مساله که این دادگاهها قرار نبود تا ابد بماند و بصورت یك كابوسی دربیاید وزندگی آرام را از شما بگیرد"

(مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی , اولین دوره. 1360, جلسه 167, ص. 25)

ده نماینده مجلس، از جمله آقایان حسن یوسفی اشکوری و امید نجف آبادی، در اعلامیه جداگانه ای، از جمله دلایل عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور را: "مخالفت با نهادهای انقلابی یا بزرگ جلوه دادن نقطه ضعف‌ها و اشكالات آنها. ذکر می کنند.

ارزیابی اعتبار این استدلال

همانگونه که پیشتر گفته شد، بنی صدر پس از پیروزی انقلاب و پیش از شرکت در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری، از تأسیس و عملکرد نهاد هایی چون دادگاه های انقلاب، سپاه پاسداران انقلاب، و دیگر نهادهای تازه تأسیس شده انتقاد میکرد و هشدار مبداد که از این نهادها به عنوان اهرم هایی برای بازسازی استبدادی تازه در پوشش دفاع از انقلاب استفاده خواهد شد، و به عنوان رئیس جمهور، دادگاه های انقلاب را به عنوان نهادی قانونی به رسمیت نشناخت زیرا قانون اساسی حاکم در آن زمان این دادگاه ها را به رسمیت نمی شناخت. بنابراین مخالفت او با این نهاد برپایه مسئولیت او به عنوان رئیس جمهور بود، اما سپاه پاسداران دارای اساسی قانونی بود. ( اصل 15 قانون اساسی جمهوری اسلامی) و از اینرو رئیس جمهور آن را به رسمیت می شناخت اما در راستای انجام وظایف قانونی خود با اعمال غیر قانونی آن نیز مخالفت کرده و آنها را افشا می کرد.

به عنوان مثال، دسته های سازمان یافته به یک سخنرانی او در سالروز مرگ محمد مصدق در دانشگاه تهران حمله کردند. پیش ازاین سخنرانی ، او به سران حزب جمهوری اسلامی، که به گفته وی با دسته های خشونت گرای معروف به حزب اللهی که به برنامه های دیگر نیز حمله کرده بودند همراه بودند هشدار داده بود.

"اگر این حملات ادامه پیدا کنند به طرف مردم خواهم رفت (اطلاع خواهم داد.) هیچ چیز برای انقلاب از این خطرناکتر نیست تعداد قلیلی تصمیم بگیرند که می خواهند انقلابی رفتار کنند. این (عمل) انقلابی نیست بلکه ضد انقلابی است."

(بنی صدر: 10 خرداد 1359)

اما علیرغم هشدارهای او به این سخنرانی حمله کردند و او در سخنرانی خود گفت:

"زمانی که آزادی آنقدر محدود شده است که حتی رئیس جمهور کشور نمی تواند صحبت کند، خدا به داد ما برسد... ترجیح می دهم که امروز به دست تبهکار آنها کشته بشوم بلکه رسم چماقداری در این کشور از میان برود."

(بنی صدر، 15 بهمن 1359)

از آنجا که حمله به شرکت کنندگان در این میتینگ ادامه یافت او از حاضرین خواست این افراد را از محل سخنرانی بیرون برانند که منجر به بازداشت بسیاری از حمله کنندگان شد و اسلحه ها و کارت های شناسایی آنان مصادره شد. بنی صدر نام این افراد و سازمان هایی که عضو آن بودند را در حضور مردم اعلان کرد ( بغیر از نام اعضای سپاه پاسداران را که در دفاع از تجاوز عراق به ایران از شش ماه پیش از آن تاریخ شرکت داشتند، چون نمی خواست چنین افشاگری در کار دفاع از وطن لطمه ای وارد کند). (حمید احمدی، 1380) و آشکار شد که تمامی این افراد یا عضو کمیته های گوناگون انقلاب بودند و از اعضای حزب جمهوری اسلامی. (18 اسفند 1359) پنج سال پس از آن، زمانی که نظام احساس امنیت در قدرت می کرد، گزارش 1000 صفحه ای از نتیجه بررسی قوه قضائیه درباره این سخنرانی منتشر شد. بازرسان قوه قضائیه برای اولین بار به نحوی تحسین برانگیز و با جزئیات بسیار، نشان دادند که حزب جمهوری اسلامی و برخی از نهادهای انقلابی طرح حمله به رئیس جمهور کشور را چگونه برنامه ریزی و اجرا کردند.

"اگر چهاردهم اسفند بدون حضور نهادهای انقلابی و پرخاش آنان، اگر بدون نعره های حزب الله سر انجام می یافت اگر بیست و پنجم خرداد 60 بدون یورش فدائیان انقلاب سپری می شد و اگر و اگر...مسلما اکنون در این اوج از انقلاب نبودیم."

(اردبیلی، 1364، ص 492)

بنابراین عمل رئیس جمهور برای برقراری قانون و نظم عمومی و ایستادگی در برابر حمله کنندگان به این رویداد، علیرغم آن جه نظام میگوید، عملی قانونی بود که نمی توانست اقدامی بی کفایتانه شناخته شود. از سوی دیگر، اگر رفتاری غیر از این از او سر میزد شاید می توانست نشانه ای از بی کفایتی او باشد.

عدم کفایت به دلیل مخالفت با اعدام و شکنجه زندانیان

بلا فاصله پس از پیروزی انقلاب اعدام برخی از اعضای رژیم گذشته آغاز شد. بازرگان، نخست وزیر، و بنی صدر، که آن زمان هیچ مقام رسمی نداشت، (اولین مقام رسمی او در فروردین 1358 بود که عضو شورای انقلاب شد) و برخی دیگر از روشنفکران سعی کردند که مانع از این اعدام ها شوند، اما زمانی که او به ریاست جمهوری انتخاب شد سخت ترین تلاشها را به کار برد تا با استفاده از جایگاه خود از ادامه اعدام ها و شکنجه در زندانها جلوگیری کند و آنها را افشا کند. این تلاشها ی او دلیل دیگری برای عدم کفایت او خوانده شد.

" موسوی خوئینی ها: " آقای بنی‌صدر از پایگاه خط آمریكاست كه با دادگاههای انقلاب به مخالفت برمی خیزد و تاسف می خورد. این عین سخن آقای بنی صدر است كه چرا ما از روز اول از حقوق انسانی آن محكومین دفاع نكردیم تا كار به اینجا رسید. این حرف آقای بنی صدر است. كه چرا در هنگامی كه دادگاههای انقلاب آقای هویدا و نمی دانم نصیری وخسروداد وامثال این جانورها را محكوم به اعدام می كرد واعدام می كرد می گوید چرا از حق‌ انسانی آنها ما دفاع نكردیم كه كار دادگاهها به اینجا كشید، به كجا كشید كار دادگاهها (خلخالی: دو سه مرتبه آمد ولی ماگوش به حرفش نكردیم) (خنده نمایندگان)"

(مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی , اولین دوره. 1360, جلسه 168, ص. 6)

"سید علی خامنه ای:...(ن: بنی صدر می گوید) آزادی را درایران بكلی پایمال شده وانمود كردن، شایعه شكنجه را علیرغم گزارش صلیب سرخ ونیز كمیسیون تحقیق در سطح عالم گستردن و خلاصه رژیم كنونی را از رژیم شاه هم بدتر معرفی كردن جزو شاه‌ بیتهای اظهارات آقای بنی صدر است. به گوشه‌ای از مصاحبه با لوموتن توجه كنید. آقای بنی صدر می فرمایند "اكنون دیگر قانون وجود ندارد همچون گذشته افراد را دستگیر می كنند، شكنجه می كنند، شكنجه می دهند. كمیسیونی برای تحقیق در این زمینه تشكیل شد و گزارش مسخره‌ای نیز تنظیم كرده‌اند انسان هیچ حقی ندارد، او را دستگیر می كنند و چون زباله از میان می برند..."

(مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی , اولین دوره. 1360, جلسه 168, ص. 6)

"علی اکبر ولایتی: نه تنها معایب را زیر ذره‌بین می گذاشتند، بلكه آن چیزهایی كه اصلا وجود نداشت به عنوان یك عیب به این سیستم می چسبانیدند. مسأله شكنجه یكی از آن چیزهایی است كه تمام رادیوهای خارجی به نقل ازایشان نقل می كردند و تكیه شان روی مصاحبه وصحبتهای ایشان بود."

(مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی , اولین دوره. 1360, جلسه 168, ص. 6)

"آیت الله خلخالی: تعزیر را در دادگاههای انقلاب اسلامی اسمش را شكنجه می گذارد و بعدهم بوقش را می زند بجوری كه بهانه را به دست ضد انقلاب در خارج وداخل می دهد. این را نمی شود گفت كه صلاحیت سیاسی برای ریاست جمهوری داشته باشد."

(مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی , اولین دوره. 1360, جلسه 167, ص. 14)

"معصومی: بنی صدر با قبول دموكراسی غربی ولایت فقیه را نفی می كند و با قبول حقوق بشر كذائی غرب به اعدام فرخ رو پارسا اعتراض می كند و تعزیر را شكنجه می نامد و لایحه قصاص را غیرانسانی تلقی می كند."

(مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی , اولین دوره. 1360, جلسه 168, ص. 2)

ارزیابی اعتبار این استدلال

مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی:

"هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است، اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است."

(اصل 38 قانونی اساسی)

بنابراین این وظیفه رئیس جمهوری بود که شکنجه ها را افشا کرده و تلاش نماید تا از اعمال شکنجه جلوگیری نماید. عفو بین الملل در سال 1979 در گزارش مفصلی اعمال گسترده اعدام و شکنجه در ایران برملا کرد. (عفو بین الملل 1980) دفتر بنی صدر اطلاعات بیش از 400 مورد شکنجه را در اختیار عفو بین الملل قرار داده بود. پیش از آن، در ادامه تلاش هایش برای متوقف ساختن شکنجه، وجود شکنجه در زندانها را طی یک سخنرانی افشا کرد و گفت:

" در قانون اساسی مگر شکنجه حرام نشده ؟ ممنوع نشده ؟ در کجای دنیا ، در کدام دین و در کدام کشور و حکومت اسلامی ۶ نوع زندان وجود دارد ؟ چرا اینها تعطیل نمی شود ؟ ( تکبیر مردم ) ما الان شش نوع زندان داریم : زندان‌های آقای خلخالی ، زندان دادگاه انقلاب ، زندان شهربانی ، زندان دادگستری ، زندان کمیته‌ها ، زندان سپاه پاسداران . ده‌ها و صدها نفر بی‌جهت گرفتار شده‌اند . با این ۶ نوع زندان ما چیزی بدتر از گذشته‌ایم . چرا باید هر کس و هر نهادی یک زندان داشته باشد ؟ اینها باید تعطیل شوند . جو اسلام جو اعتماد است این همه دستگاههای ترسناک مخوف درست نکنید . چرا هیئتی تشکیل نمی شود که به کار زندان‌های گوناگون برسد ؟ چرا در رژیم اسلامی ، انسان و جان او این همه بی‌منزلت شده است که بتوان مثل آب خوردن محکوم کرد و بدون اینکه کسی بفهمد کار او را تمام کرد ؟ چطور می‌شود که اشخاص را می‌گیرند و به زندان می برند و ماهها جزو فراموش‌شدگان می‌گردند ؟ بس کنید این کارها را . دستگاه قضایی نباید ابزار قدرت شود . اگر این طور شد این همان است که حسین به خاطرش قیام کرد و شهید شد."

(اردبیلی، 1364، ص 331)

از این رو مخالفت او با شکنجه و تلاشهای او برای پایان دادن به آنها از طریق افشای آن نیز عمل به مسئولیت قانونی وی بود و نه دلیلی برای عدم کفایت.

عدم کفایت به دلیل "خود بزرگ بینی"

اتهام خود بزرگ بینی بنی صدر، که مرتبا از سوی برخی از مخالفان ابراز می شد، یکی از دلایل دیگری بود که برای عدم کفایت بنی صدر ارایه شد:

"علی اکبر ولایتی: اکبر ولایتی: "با یك نخوت و تبختری حركات و سكناتشان را انجام می دادند كه این از چشم هیچكس پوشیده نیست."

( علی اکبر ولایتی، مشروح مذاکرات مجلس، 1360، جلسه 167، ص 8)

"محمد مهدی جعفری: خودمحوری وخودخواهی (بنی صدر) است."

( محمد مهدی جعفری، مشروح مذاکرات مجلس، 1360، جلسه 167، ص 10)

"علی خامنه ای: "من كبر و كبریای این مرد را، و هر آنچه را كه می دانستم به كناری گذاشته بودم. ولی از خاطر نمیبرم، برخورد اولیه گرفتن فرمان از امام را و این طلیعه بدی بود." ( اشاره به زمانی که حکم تایید ریاست جمهوری را آقای خمینی به بنی صدر داد و بنی صدر بدون اینکه خم شود آن را گرفت. این با وجودی بود که در زمان ورود آقای خمینی، دست ایشان را بوسیده بود.)

( سید علی خامنه ای، مشروح مذاکرات مجلس، 1360، جلسه 167، ص 2)

ارزیابی اعتبار این اتهام

این که آیا بنی صدر خود بزرگ بین بود یا نه هیچ محلی در این مباحثه ندارد زیرا انتساب یک برداشت ذهنی به عنوان دلیلی برای عدم کفایت نه اساسی قانونی دارد و نه در قانون اساسی و قوانین موضوعه دیگر به آن استناد شده است.

عدم کفایت به دلیل مخالفت با کیش شخصیت سازی برای خمینی

از زمان حکومت شاه که رژیم سعی میکرد کیش شخصیتی از شاه بسازد رادیو و تلویزیون برنامه های خود را با سرود شاهنشاهی، که برای ستایش و تقدس شاه بود، آغاز می کردند و پایان می دادند. هم چنین برنامه های اخبار نیز همواره با گزارش اعمال شاه در آن روز، حتی اعمال کم اهمیت، شروع می شد. اندکی پس از انقلاب، سیاستی مشابه آغاز شد و حتی شدت گرفت اما این بار درباره خمینی. بنی صدر، که پیش از این کتاب <کیش شخصیت> نوشته بود، نگاهی منتقدانه نسبت به این روش داشت. از اینرو، از این نگاه انتقادی او (درباره کیش شخصیت سازی برای خمینی) نیز به عنوان دلیل دیگری برای اثبات عدم کفایت او استفاده شد.

"امامی کاشانی: »گفتید (اشاره به بنی صدر) اوضاع کشور عوض نشده، مثل زمان شاه است، فقط زمان شاه روزی دو بار سرود شاهنشاهی میخواندند، امروز از صبح تا به شب سرود،... چه من بگویم(نمایندگان: بگویید، آقا بگویید) سرود خمینی میخوانند، امروز صبح تا به شب سرود خمینی میخوانند) یکی از نمایندگان: «خدا لعنتش کند»

(امامی کاشانی، مشروح مذاکرات مجلس، ۱۳۶۰، جلسه ۱۶۷، ص ۱۴)

ارزیابی اعتبار این استدلال

در واقع رئیس جمهور به حق آزادی بیان و ابراز عقیده خود که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است عمل کرده بود. این امر نمیتواند به عنوان گواهی بر عدم کفایت رئیس جمهور استفاده شود بلکه در حقیقت عمل مجلس و نمایندگان را به دلیل استناد به آن، از آنجا که بر خلاف قانون اساسی بود، زیر ذره بین قرار می دهد.

عدم کفایت به دلیل تلاش برای استقرار استبداد مطلق

این اتهام که. رئیس جمهور سعی می کرد به یک دیکتاتور مطلق تبدیل شود توسط علی خامنه ای طرح. شد. جدا از این که او یکی از رهبران نمایندگان مجلس بود، او هم جنین از رهبران حزب جمهوری اسلامی و امام جمعه تهران نیز بود.

"سید علی خامنه ای: آقای بنی صدر...همیشه در پی قدرت مطلق بود.|"

"سید علی خامنه ای، مشروح مذاکرات مجلس، ۱۳۶۰، جلسه ۱۶۸، ص ۲۱)

وی هم جنین منظر خود را در یک خطبه نماز جمعه تشریح کرد:

"ایشان با استفاده از قدرتهای قانونی خود در شورای انقلاب اختیارات بیشمار هم برای خودش درست کرده بود. اینها مطالبی است که با سند و مدرک در اختیار مردم قرار خواهد گرفت تا مردم بدانند که ایشان جامعه را به طرف دیکتاتوری مطلق می برده است."

(اردبیلی، ۱۳۶۴، ص۷۰۱)

ارزیابی اعتبار این اتهام

خامنه ای: " مدارک و شواهد برای اثبات این (مساله) وجود دارند.... و این مدارک و شواهد در اختیار مردم قرار خواهند گرفت تا ببینند که او جامعه را به سوی یک دیکتاتوری مطلق میبرد". (بنی صدر، ۱30، خرداد 1360) تا امروز، (43)۳۸ سال پس از آن زمان، نه تنها او قادر به ارائه حتی یک مدرک نشد بلکه خود نیز به "رهبر عالیقدر" با قدرت مطلقه بدل شد. قدرت خامنه ای به. عنوان ولایت مطلقه فقیه. تا آن میزان است که آیت الله آذری قمی، یکی از اعضای شورای نگهبان، اعلام کرد که:

"ولی فقیه بسط ید مطلق نسبت به جان و مال مردم دارد."

(قم، ۱۹ تیر ۱۳۶۸)

شواهد بسیاری وجود دارند که نشان می دهند علت اصلی مخالفت بنی صدر با حزب جمهوری اسلامی و متحدانش.، دفاع از آزادی ها بود و نه به دست آوردن قدرت بیشتر. هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس در آن زمان، بنی صدر. را به " تقلید از مصدق"، نخست وزیر دمکراتیک ایران. (۱۳۳۰-۱۳۳۲) که با کودتای مهندسی شده توسط. سیای آمریکا ، ام. آی-۶ انگلستان سرنگون شد، متهم ساخت. (رفسنجانی، ۱۳۷۸، ص ۱۲۳) زمانی. که حزب استالینیست توده و حزب جمهوری اسلامی، که نگران محبوبیت بنی صدر در ارتش بودند، بنی صدر را " ناپلئون ایران" خواندند. اما پاسخ بنی صدر چنین بود:

"دفاع من از آزادی، دفاع من از استقلال و اسلام است. اگر آنها می خواهند استبداد را در زیر نام اسلام بر قرار کنند، از اسلام چه خواهد ماند؟ اگر من باورمند به عقیده ام نبودم، چه کسی بهتر از من می توانست خود را با اصل زور و استبداد و بر موج سوار شود؟"

(بنی صدر، ۲۹ آبان ۱۳۵۸، هم جنین اردبیلی، ۱۳۶۴).

در دوران ریاست جمهوری، آزادی موضوع اصلی و دائمی تمامی سخنرانی ها و نوشته های باقی ماند:

او هم چنین استدلال میکرد که:

" خفقان مطبوعات پیش شرطی برای استقرار استبداد است"

( بنی صدر، ۱۹ فروردین ۱۳۶۰)

و زمانی که حزب جمهوری اسلامی رسانه ها را به توطئه متهم کرد، وی جنین پاسخ داد:

" انتقاد، توطئه نیست بلکه جلوگیری از توطئه است". (بنی. صدر، ۲۹ فروردین ۱۳۶۰)

زیرا:

"رسانه ها مسئولیت عظیمی دارند که منتقد باشند".

(بنی صدر، ۵ اردیبهشت ۱۳۶۰)

روشی بر پایه باورهای او که انتقاد بنیاد گفتمان آزادی در اسلام که به نظر او:

دین انتقاد و اعتراض است" می باشد.

(بنی صدر، ۱ آذر ۱۳۵۸)

و زمانی که دردوران جنگ با عراق حزب جمهوری اسلامی کوشید تا روزنامه های مخالف را به بهانه جنگ تعطیل کند و کنترل عرضه اطلاعات را در دست بگیرد، بنی صدر، در مقام فرماندهی کل قوا، مخالفت کرد و گفت:

" به بهانه جنگ تمی توان آزادی ها را از بین برد".

(بنی صدر، ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۰)

پس از آن استدلال کرد که:

"وجود آزادی ها به جنگ کمک می کند تا مانع آن شود."

(بنی صدر، ۱۰ خرداد ۱۳۶۰) و به دفاع از آزادی ها ادامه داد و گفت:

"در تاریخ ایران هیچگاه سابقه نداشته است که رئیس جمهور دولتی هنگام جنگ، بیش از آنکه نگران جنگ و حمله دشمن باشد، نگران حمله گرگهای آزادیخوار به آزادیهای اساسی مردم باشد و با تمام تلاش و توانایی بکوشد تا گرگها این آزادی را ندرند و از بین نبرند...»

(بنی صدر، ۲۷ آذر ۱۳۵۹)

بنابراین حتی یک مدرک و سند در حمایت اتهام تلاش برای دیکتاتوری وجود ندارد در حالی که انبوهی از شواهد در رد آن موجود هستند.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy