سینا عابدی، نویسنده و پژوهشگر ایرانی ساکن پاریس، در گفتگو با رادیو بینالمللی فرانسه به مناسبت انتشار کتاب تازهاش «و پس از ملایان؟» چشماندازی امیدبخش از آیندهٔ ایران ترسیم میکند. او بر این باور است که فروپاشی نظام دینی نه آغاز هرجومرج، بلکه فرصتی تاریخی برای بازسازی مدنی و فرهنگی ملت ایران است : ملتی با پیشینهای کهن، سرمایۀ انسانی پویا و نبوغی که همواره از دل ویرانی، زندگی را بازآفریده است
ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه
سینا عابدی، پژوهشگر ایرانی، در مصاحبه با «ارافای» به مناسبت انتشار کتاب تازهاش با عنوان «و پس از ملایان؟» تصویری امیدبخش و تحلیلی از آیندهٔ ایران ترسیم میکند که به باور او نه در تکرار استبداد و نه در هرجومرج، بلکه در بازآفرینی مدنی و فرهنگی ملت ایران ریشه دارد. عابدی در این اثر میکوشد به پرسشی پاسخ دهد که در فضای فکری غرب بارها از او پرسیدهاند: اگر نظام دینی حاکم بر ایران فروبپاشد، جای آن چه خواهد آمد؟
روایت ایرانی در برابر بدبینی غربی
کتاب «و پس از ملایان؟» پاسخی است به پیشبینیهای تیره و ناامیدکنندهٔ بسیاری از تحلیلگران غربی که ایران را میان دو سرنوشت محتوم میبینند : بازگشت به دیکتاتوری یا سقوط در آشوب. عابدی، برخلاف این بدبینی، در کتاب خود از «سپیدهدمی پس از تئوکراسی» سخن میگوید و بر ویژگیهای تاریخی، فرهنگی و انسانی ایران تکیه میکند تا نشان دهد که این کشور از درون خود نیروهایی برای نوزایی دارد. او مینویسد: «هدف من نه دفاع از رژیم و نه خیالپردازی سیاسی است، بلکه پاسخ به پرسشهایی است که در محافل پاریسی دربارهٔ آیندهٔ ایران مطرح میشود.»
👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه
سینا عابدی، متولد ۱۹۹۱ در اصفهان ــ شهری که او آن را «شهر گلها و خاطرهها» مینامد ــ پس از ترک ایران، در پاریس در رشتۀ معماری تحصیل کرد و دکترای خود را در زمینۀ معماری پیشرو ایرانی گرفت. او برندهٔ بورس پژوهشی مؤسسهٔ فناوری ماساچوست (MIT) است، اما میگوید ریشههایش در ایران همچنان در ذهن و دلش زندهاند. از همین پیوند عاطفی بود که کتاب ۱۳۷ صفحهای «و پس از ملایان؟» زاده شد -- متنی کوتاه، فشرده و روشن که در پی ترسیم چشماندازی متفاوت از ایرانِ پس از حکومت دینی است.
ایران، سرزمینی با تداوم تاریخی
عابدی در پاسخ به این پرسش که چه چیز میتواند ایران را از فرجام کشورهایی چون سوریه، لیبی یا عراق برهاند، بر «یگانگی تاریخی» این کشور تأکید میکند. او میگوید: «ایران نه مخلوق مرزهای استعماری است و نه حاصل پیوندهای قبیلهای شکننده. این سرزمین، میراثدار تمدنی است که هزاران سال پیش از ترسیم مرزهای خاورمیانهٔ کنونی وجود داشت و با جهان پیرامون خود دادوستد فرهنگی و فکری میکرد». به باور عابدی، این آگاهی تاریخی و حس تداوم تمدنی، همچون «سیمانی نیرومند» در تار و پود جامعهٔ ایرانی جاری است و آن را از فروپاشی در لحظههای بحرانی بازمیدارد.
نویسنده در کنار تاریخ، به بُعد اجتماعی و فرهنگی ایران نیز میپردازد: تداوم زبان فارسی، شکوه ادبیات، آیینهایی چون نوروز و حضور پررنگ زنان در آموزش عالی. او مینویسد: «ایران امروز جامعهای شهری و تحصیلکرده است. این ترکیب، زمینهٔ رشد اندیشهٔ انتقادی، خواست مشارکت و بلوغ سیاسی را فراهم کرده است.» به گفتۀ عابدی آنچه بیش از همه امیدبخش است، «سرمایهٔ انسانی بیهمتای ایران» است: جوانانی آگاه و جهاندیده، زنانی که در جنبشهای اجتماعی اخیر جسارت و ایستادگی خود را نشان دادند، دیاسپورایی خلاق و پیوندخورده با داخل کشور و نسلی از هنرمندان و پژوهشگران که نام ایران را در جهان زنده نگه میدارند. به تعبیر او: «کشوری با چنین سرمایهٔ انسانی نمیتواند تا ابد در چنگال عقبماندگی و تاریکی بماند. ایران در درون خود بذرهای رستاخیز را دارد که اگر رخ دهد، شکوهش از خرد و خلاقیت برخواهد خاست، نه از قدرت و ترس.»
👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه
در گفتگو با رادیو بینالمللی فرانسه، عابدی جمهوری اسلامی را «یک انحراف تاریخی» در مسیر تمدن ایران میخواند:
«انقلابی که در ۱۹۷۹ رخ داد، آمیزهای از آرزوهای دموکراتیک، مطالبات اجتماعی و شور دینی بود، اما بهسرعت در چنگ ایدئولوژی ولایت فقیه گرفتار شد و به جای آزادی، حاکمیت روحانیت را مستقر کرد. بدینسان، کشوری که قرنها با فرهنگ و دانش پیوند داشت، در دام یک آرمانشهر واپسگرا افتاد.»
پایان اصلاحطلبی، آغاز بازسازی
سینا عابدی در کتاب خود تأکید میکند که گذار به دموکراسی در ایران از مسیر اصلاحات دروننظام نمیگذرد، بلکه نیازمند بازسازی کامل ساختار سیاسی است:«دیانای جمهوری اسلامی با دموکراسی ناسازگار است. در نظامی که رهبر غیرانتخابی آن منبع نهایی مشروعیت است، هیچ اصلاحطلبی نمیتواند دوام آورد. خاتمی و روحانی تجربه شدند و شکست خوردند، زیرا اصلاحطلبی در جمهوری اسلامی نه گزینهای واقعی بلکه سرابی سیاسی است.»
عابدی کارنامۀ چهلوچند سالۀ جمهوری اسلامی را در سه بُعد اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی «ویرانگر» توصیف میکند. به گفتۀ او، سوءمدیریت، فساد مالی گسترده، نابودی منابع آبی و شکاف عمیق طبقاتی، سیمای کشوری فرسوده از بحران ساختهاند. به گفتۀ او «ثروت ملی در دست اقلیتی ممتاز متمرکز شده و اکثریت مردم در فقر و بیاعتمادی بهسر میبرند. زنان و اقلیتها در حاشیهاند و آزادیهای فردی سرکوب میشود. آنچه باقی مانده، صحنۀ ویرانی است که بازسازیاش دشوار خواهد بود.»
بااینهمه، عابدی به آینده مینگرد و میگوید:«فروپاشی این نظام میتواند فرصتی تاریخی برای ساختن ایرانی نوین باشد--ایرانی مبتنی بر قانون، برابری و آزادی. این همان آرمانی است که جنبش «زن، زندگی، آزادی» آن را به صدای زمان بدل کرد.»
تجلیل از نبوغ ایرانی
در واپسین فصلهای کتاب، عابدی از «نبوغ ایرانی» سخن میگوید--نیرویی که به باور او، همواره توانسته است از دل ویرانی، شکوه تازهای بیافریند. او از استعارههایی چون «کالیدوسکوپ ایرانی» و «هنر تعارف» برای توصیف پیچیدگی اجتماعی و فرهنگی ایران بهره میگیرد : جامعهای متنوع، چندلایه و زند. و در عین حال خوش تراش و زیبا.
بهگفتهٔ منتقدان فرانسوی کتاب «و پس از ملایان» از خواندنیترین آثار سال دربارۀ ایران و روایتی از امید، حافظۀ تاریخی و توان بازسازی مردمی است که هنوز در جستجوی سپیدهدم خویشاند.

کامبیز آتابای درگذشت

روابط تهران و واشنگتن در دو راهی حساس















