برلین، 15 آوریل 2004
هم میهنان گرامی،
از شما درخواست می کنم که نشست فوق العادهء کانون نویسندگان ایرانی در تبعید را برگزار کنید و اختلاف نظرها و جدال قلمی خود را از برگ های اینترنتی به داخل تالارهای در بسته یا پال تاک های در باز منتقل کنید. "دوئل قلمی" مردان سنگین مغز و میان سال و پا به کهن سالی گذاشتهء تبعیدی در اینتر نت مرا به یاد مردان جوان سنگین وزن و کم عقلی می اندازد که در رینگ کشتی کچ ، برای از پای در آوردن رقیب به همه جای او می آویزند، گاز می گیرند ، لگد می زنند، سر می کوبند و هیچ متر و معیاری و دیوار قانونی و اخلاقی جلودارشان نیست و هر چه زور در بازو و ران و دندان دارند بکار می گیرند تا حریف را از میدان به در کنند .
ایشان انصاف شان بیشتر است ؛ در سالن های دربسته به هم می تازند و تماشاگران شان کسانی هستند که برای دیدن این گونه وحشی گری ها پول کلانی می پردازند ؛ یا مردانی که شب و نیمه شب جلو تلوزیون می نشینند تا آنچه در عالم خیال آرزو می کنند ، و نمی توانند در میدان جنگ تجربه کنند؛ اثبات برتری و بکار گرفتن قدرت بی مرز بدنی و تاختن و داغان کردن رقیب را ، دست کم در جعبهء جادوئی تماشا کنند.
من به عنوان یک تماشاگر و خوانندهء برگ های اینترنتی همگانی و علاقمند به مسائل سیاسی و اجتماعی و روزنامه نگاری که ناچار است هر غذایی را که رسانه ها جلوش می گذارند بخورد و هضم کند ، "دردمندانه" از شما می خواهم بس کنید!
دلایلم را برای این پیشنهاد به ترتیب قد می شمارم :
مخاطب مسائلی که شما در بیانیه ها و "پاسخ های" خود مطرح می کنید همگان نیستند و لجن هایی که طی این جدال پراکنده می شود ، بیش از دامان رقیب سیاسی، چهرهء روشنفکران ایرانی ، به ویژه تبعیدیان را آلوده می کند.
اگر به فکر ما نیستید ، دست کم به فکر نسل دومی ها و نسل سومی های ایران باشید که چشم امیدشان کمی هم به روشنفکران ایرانی برون مرز است.
اگر از شما بپرسند ، آنچه مربوط است به، عدل و انصاف ، مدارا و خود مداری، سانسور و یکسویه نگری ، افراطی گری و خشونت ، گیریم "فقط " نوع کلامی آن، فرق شما با حاکمان فعلی ایران چیست ، به ایشان چه می گوئید ؟
روی سخن من در این نامه به کسانی نیست که به اظهار نظر و یا نقد و بررسی نمایش هنر ایران در خانهء فرهنگ های جهان برلین پرداخته اند و یا به این شکل از عرضهء هنر انتقاد می کنند و اعتراض دارند. روی سخنم با کسانی هم نیست که به این شکل از اعتراض و انتقاد اعتراض می کنند، یا برای دفاع از حیثیت خود، به پاسخگویی و روشنگری پیرامون "موضوع مورد بحث" می پردازند.
همهء انسان ها حق دارند به شکلی که برای همگان قابل روِیت باشد، به هر پدیده ای انتقاد کنند. بیانیه صادر کنند، نامه بنویسند، حتی مردم را به اعتراض خیابانی و اعتصاب غذا و هر کاری که دوست دارند فرا بخوانند .
روی سخن من با کسانی است که بجای پرداختن به اصل موضوع ، مهر و برچسب ها را از پستو ها در می آورند، دامان رفیق سیاسی سابق و همراه و رقیب را می چسبند ، از رسانه های همگانی برای مطرح کردن درددل های خصوصی و فرود آوردن "ضربه های کاری" "سوء استفاده" می کنند و همگان را در این جنگ تن به تن به داوری می خوانند.
با هم مهربان باشید
نسرین بصیری