چهارشنبه 4 شهريور 1383

4 شهريور سال‌‏روز در گذشت مهدي اخوان ثالث، ايلنا

مهدي اخوان ثالث

كاوه‌‏اي پيدا نخواهد شد، اميد
كاشكي اسكندري پيدا شود


تهران-خبرگزاري كار ايران
"آخر شاهنامه"مجموعه شعر اخوان ثالث بود كه در سال 1338 منتشر شد, اين مجموعه نشان از مطالعات بالاي اخوان در ادبيات كهن ايران زمين داشت. اخوان نه تنها شعر نو مي‌‏سرود؛ بلكه در قالب‌‏هاي شعري كهن نيز دستي توانا داشت.
به مناسبت سال‌‏روز درگذشت اخوان شعري از او را مرور مي‌‏كنيم:

كاوه يا اسكندر ؟

موج ها خوابيده‌‏اند, آرام و رام,
طبل توفان از نوا افتاده است.
چشمه هاي شعله ور خشكيده اند,
آب‌‏ها از آسيا افتاده سات.

در مزارآباد شهر بي‌‏تپش
آواي جغدي هم نمي‌‏آيد بگوش
دردمندان بي‌‏خروش و بي‌‏فغان
خشمناكان بي فغان و بي خروش

آه ها در سينه ها گم كرده راه,
مرغكان سرشان بزير بال‌‏ها.
در سكوت جاودان مدفون شده ست
هر چه غوغا بود و قيل و قال‌‏ها.

آب ها از آسيا افتاده است,
دارها بر چيده, خون‌‏ها شسته‌‏اند.
جاي رنج و خشم و عصيان بوته‌‏ها
پشكبن هاي پليدي رسته‌‏اند.

مشت‌‏هاي آسمان كوب قوي
واشده ست و گونه‌‏گون رسوا شده ست.
يا نهان سيلي زنان, يا آشكار
كاسة‌‏پست گدائي‌‏ها شده ست.

خانه خالي بود و خوان بي‌‏آب و نان,
وآنچه بود, آش‌‏دهن سوزي نبود.
اين شب‌‏ست, آري, شبي بس هولناك؛
ليك پشت تپه هم روزي نبود.

باز ما مانديم و شهر بي تپش
وآنچه كفتارست و گرگ و روبه ست.
گاه مي گويم فغاني بركشم,
باز مي بينم صدايم كوته ست.

باز مي بينم كه پشت ميله ها
مادرم استاده, با چشمان تر.
ناله اش گم گشته در فريادها,
گويدم گوئي كه: «من لالم, تو كر.»

آخر انگشتي كند چون خامه‌‏اي,
دست ديگر را بسان نامه اي.
گويدم «بنويس و راحت شو ـ » برمز,
« ـ تو عجب ديوانه و خودكامه اي.»

من سري بالا زنم, چون ماكيان
از پس نوشيدن هر جرعه آب.
مادرم جنباند از افسوس سر,
هر چه از آن گويد, اين بيند جواب.

گويد «آخر . . . پيرهاتان نيز . . . هم . . .»
گويمش «اما جوانان مانده‌‏اند.»
گويدم «اين‌‏ها دروغند و فريب.»
گويم «آنها بس بگوشم خوانده‌‏اند.»

گويد «اما خواهرت, طفلت, زنت . . .؟»
من نهم دندان غفلت بر جگر.
چشم هم اينجا دم از كوري زند,
گوش كز حرف نخستين بود كَر.

گاه رفتن گويدم ـ نوميدوار
وآخرين حرفش ـ كه: «اين جهل ست و لج,
قلعه‌‏ها شد فتح؛ سقف آمد فرود . . .»
و آخرين حرفم ستون ست و فرج.

مي‌‏شود چشمش پر از اشك و بخويش
مي‌‏دهد اميد ديدار مرا.
من به اشكش خيره از اين سوي و باز
دزد مسكين برده سيگار مرا.

آب‌‏ها از آسيا افتاده؛ ليك
باز ما مانديم و خوان اين و آن.
ميهمان باده و افيون و بنگ
از عطاي دشمنان و دوستان.

آب‌‏ها از آسيا افتاده؛ ليك
باز ما مانديم و عدل ايزدي.
و آنچه گوئي گويدم هر شب زنم:
«باز هم مست و تهي دست آمدي؟»

آنكه در خونش طلا بود و شرف
شانه‌‏اي بالا تكاند و جام زد.
چتر پولادين ناپيدا بدست
رو بساحل‌‏هاي ديگر گام زد.

در شگفت از اين غبار بي سوار
خشمگين, ما ناشريفان مانده‌‏ايم.
آب‌‏ها از آسيا افتاده؛ ليك
باز ما با موج و توفان مانده‌‏ايم.

هر كه آمد بار خود را بست و رفت.
ما همان بدبخت و خوار و بي نصيب.
زآن چه حاصل, جز دروغ و جز دروغ؟
زين چه حاصل, جز فريب و جز فريب؟

باز مي‌‏گويند: فرداي دگر
صبر كن تا ديگري پيدا شود.
كاوه‌‏اي پيدا نخواهد شد, اميد!
كاشكي اسكندري پيدا شود.
----------------------------------------------

علي باباچاهي:
تعلقات اخوان به شعر كلاسيك, زمينه آسيبن شعرهاي نيمايي او را فراهم كرده است


تهران-خبرگزاري كار ايران
همان‌‏طور كه توللي، مشيري و نادرپوردر توسعه وجه رمانتيك شعر نو موثر بودند, اخوان ثالث نيز رابطه‌‏اي عميق‌‏تر بين شعر نو و كلاسيك ايجاد كرد.
علي باباچاهي, كه به مناسبت در گذشت اخوان ثالث با خبرنگار ادبي خبرگزاري كار ايران, ايلنا,گفت‌‏وگو مي‌‏كرد با بيان اين مطلب افزود: به دليل اينكه اخوان به لطايف شعر نيمايي و ضرورت تحول شعر آشنايي عميق داشت, بدايع نيما را به خوبي درك كرده بود و با آشنايي كه با شعر كلاسيك داشت راه‌‏هاي جديدي را براي تحول شعر نيمايي فراهم ساخت.
وي در ادامه افزود: در عين حال اخوان خودش يكي از سرايندگان چند شعر موفق و بديع در عرصه شعر فارسي است و گاه جنبه‌‏هاي سورئاليستي كه در شعر او به چشم مي‌‏خورد كه بسيار شگفت‌‏انگيز است.
باباچاهي در ادامه با بيان اينكه پشتوانه ادبي, حافظه فرهنگي و تسلط او بر سنت ,درك درستي را براي نوآوري در عرصه شعر نيمايي براي اخوان فراهم مي‌‏كرد, گفت: گاه اخوان شيفته حافظه فرهنگي خودش ‌‏شده و وجه شعرهاي كلاسيكش بر اشعار نيمايي او غلبه مي‌‏كند. در نتيجه بسياري از شعرهاي نيمايي او از مفصل‌‏بندي كلاسيك برخوردار است.
باباچاهي توجه بيش از حد اخوان به شعر كلاسيك را سرودن اشعاري دانست, كه نسرودن آنها اشكالي نداشت, وي گفت: تعلقات اخوان به شعر كلاسيك, زمينه آسيب شعرهاي نيمايي او را فراهم كرده است.
-------------------------------------



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

رضا چاپچي:
انعكاس مسائل سياسي عامل اصلي اقبال اشعار اخوان است


تهران-خبرگزاري كار ايران
اخوان ثالث با انعكاس مسائل سياسي در اشعارش طيف گسترده‌‏اي از خوانندگان را به اشعارش جذب كرد.
رضا چاپچي در گفت‌‏وگو با خبرنگار ادبي ايلنا گفت : اخوان همانند احمد شاملو از جمله شاعران تاثيرگذار و تاثير پذير از جامعه است, او در اشعارش به مفاهيمي مي‌‏پردازند كه براي مردم بسيار حايز اهميت است.
وي تصريح كرد: به هر تقدير تسلط اخوان به شعر كهن, در تكامل اشعار او بسيار تاثير گذاربود و او با زبان خراساني و متاثر از شگردهاي زباني , زبان خاص خود را آفريد.
شاعرمجموعه شعر" بوي اندام سيب" در ادامه خاطر نشان كرد‌‏: اخوان در ابتدا با قصيده و غزل كار شاعري را شروع مي‌‏كند و سپس تحت تاثيري نيما با بهره‌‏برداري از زبان خراساني , از شگردهايي كه شعر نيمايي در اختيار مي‌‏گذارد شعرهاي زيبايش را مي‌‏سرايد.
چايچي در پايان تصريح كرد : دليل اصلي اقبال و موفقيت اخوان در سرايش شعر نيمايي, تسلط او به ادبيات كهن و آشنايي با قالب‌‏هاي كهن است.

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/11262

فهرست زير سايت هايي هستند که به '4 شهريور سال‌‏روز در گذشت مهدي اخوان ثالث، ايلنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016