تهران- خبرگزاري كار ايران
باباچاهي از شاعران سرشناس معاصر ماست وبيش از چهار دهه حيات شعر هم براي او و هم براي هر شاعر حرفهاي زمان و فرصت كافي براي تاثير گذاري بر نسلهاست.
سيد علي صالحي در گفتوگو با خبرنگار ايلنا گفت: مشكل اين جاست كه تاثير گذاري رابطه مستقيمي با تيراژ كتابهاي شاعر و مولف دارد و پيش از اين نكته, ابتدا بايد تاثير گذاري را تعريف كنيم. هر استقبال عامي كه منجر به ازدياد شمارگان كتاب ميشود البته به معناي تاثير گذاري نيست و شما براي رسيدن به پاسخ چنين پرسشي, اي كاش سراغ من نميآمديد. من در اين مورد گزينه خوبي نيستم, چون به عكس اكثريت معتقدم كه شاملو هم تاثيرگذار نبودهاست.
شاعر مجموعه" ليلا ليلا" در ادامه با پاسخ به اين پرسش كه آيا بابا چاهي را ميتوان مبدع جريان خاصي در شعر معاصر دانست, گفت: جريان يا كشف، طرح و مقوله شعر" پسانيمايي" مولود ذهن باباچاهي است و با در نظرگرفتن بعضي ازمولفههاي شعر او كه خاص او به شمار ميرود، من تحرك كلامي اين شاعر دوست داشتني را كشف تلقي ميكنم.
وي در ادامه با بيان اينكه قيد حيات شعر باباچاهي به شرط زبان وابستهاست, گفت: گرايش باباچاهي به سمت سادگي در آخرين دفتر شعراو" رفته بودم به صيد نهنگ" نشان ميدهد كه هوشمندي مجدد خود را آزمون كردهاست.
صالحي در ادامه با بيان اينكه كه سادگيها رفتهرفته در شعر باباچاهي جاي قولنج مكروه معنا كشي را ميگيرد، گفت: در واقعو نه معنا ستيزي. البته طي اين مسير تا رسيدن به اين آرامش عميق و نسبي هزينههاي عجيبي دارد كه شاعري مثل باباچاهي از تحمل آن برآمدهاست.
وي در ادامه با بيان اينكه كه لنگر انداختن در راس العمق دريا مهم است و نه گلآلوده كردن ساحل ساده لوحان, گفت: باباچاهي در دفتر تازه خود هم ناخداست هم مسافر و هم كشتيتك سرنشين، رسيدن به راسالخيمه طوفان سر آغاز درك سادگي در اعمال است و نه پيچيدگيهاي خرده موجكهاي سالگريز.
صالحي در ادامه در پاسخ به اين پرسش كه آيا معنا ستيزي همان رسيدن به بيمعنايي است؟ گفت: اساسا با هدف رسيدن به بيمعنايي, معنا ستيزي آغاز ميشود و شعر بيمعنا فقط يك صدا دارد: بيمعنايي. براي خلا تعريف دومي به جز خلا وجود ندارد و تك صدايي سنتي تنها صورت و سيرت شعر بيمعناست.
شاعر مجموعه"شعر زرتشت وترانههاي شادماني" در ادامه افزود: براي بيمعنايي تعريف دومي به جز بيمعنايي وجود ندارد. باباچاهي در دفتر شعر" رفته بودم به صيد نهنگ" معنا گريزي را جانشين بيمعنايي كردهاست. خيريت اين خلاقيت مباركاست.
صالحي در ادامه خاطر نشان كرد: البته قابل پيش بيني بود كه باباچاهي در انجام از ساحل مكرر خسته خواهد شد. قرار است ما اشيا را از تاريكي بينام به روشنايي حيرت دعوت كنيم و اين دعوت بدون توانايي شهودي آن هم به شرط درك سادگيها غير ممكن است.
صالحي در پايان با بيان اينكه كه قياس و مقايسه در جهان واژگاني, ذهن رسا را به سمت معادلات معناهاي روزمره هل ميدهد و قياس به ساحت غريب تعلق دارد نه به فهم، خاصه در بيداري لغت گفت: باباچاهي، براهني و رويايي در جامعه امروز ما جايگاه خود را دارند و ما داور تشخصي مقدار جايگاه كسي نيستيم، ميزان در اين جا راي مخفي زباناست. چه كسي ميداند كه ميرود كه ميماند؟ همه ما بازيگران همين زندگاني روزمرهايم چيزي در اين جهان جدي نيست حتي مرگ.