با رشد سينماي لاتها , سينماي پليسي كم رنگ شد
تهران- خبرگزاري كار ايران
خبرگزاري كار ايران ايلنا - بدون شك سينمايي كه "فريدون جيراني" پيگير آن است , جايگاه ويژهاي در سينماي پليسي دارد , گرچه جشنواره فيلم پليس ميتوانست از حضور فيلمهايش و خود او در جشنواره سود ببرد, اما در حاشيه اين جشنواره و با توجه به برگزاري آن با او درباره سينماي پليسي به گفتگو نشستهايم كه در پي ميآيد:
- تعريف شما از سينماي پليسي ايران چيست؟
تعريف گونه پليسي از تعريف جهانياش جدا نيست , در اصل يك گونهي قديمي است كه با انتخاب قصههايي از "آگاتا كريستي" و اهميت دادن به نقش كارآگاه در حل معما شروع ميشود . بعد از جنگ دوم جهاني , ادبيات پليسي دچار تحول مي شود و با ورود "ريموند چندلر" و "دشيل همت" به ادبيات پليسي , كارآگاه ديگر آن شخصيت غير قابل باور و سوپر من نيست . آدمي است معمولي مثل همه آدمها با ضعفهاي مختلف , بهترين فيلمهاي پليسي در اين دوران ساخته ميشوند . فيلمهايي كه در عين طرح يك جنايت, شرايط جامعه بعد از جنگ را نيز بررسي ميكند . فيلمهايي تلخ وتاثير گذار در اين دوره ساخته شدهاند كه عليرغم داشتن نشانههاي سينماي پليسي از گونهي ملودرام اجتماعي جدا نيستند . اين سينماي پليسي- اجتماعي در دهه 60 ميلادي با فيلم هاي نظير "قاتلين"( دان سيگل),"درست به هدف"(جان بورمن) و دردهه 70 ميلادي با "محله چينيها"(رومن پولانسكي) ادامه پيدا ميكند.
-"جيمز باند" كجاي سينماي پليسي قرار ميگيرد؟ آيا ميتوان اين مامور امنيتي را در كنار" پوآرو" قرار دارد؟
"پوآرو" در عين حال شكست ناپذير بودن, انسان بود و اعمال غير انساني از او سر نميزد.آدمي بود اخلاقي و معتقد به خانواده . در حالي كه "باند" آدمي است با تمايلات حيواني , زن باره, كثيف , دروغگو و نامرد . شكلگيري اين قهرمان محصول شرايط پيچيده جوامع غربي در دهه 60 ميلادي است , جنگ سرد در اين دهه در اوج خود قرار دارد. "جيمز باند" ادامه سينماي جاسوسي است نه پليسي , كه براي خودش تعريفي دارد.
-ظاهرا مثل اين كه همه جريانات سينماي جهان روي سينماي ايران تاثير گذاشته و ما به تقليد از آنها فيلم ساختهايم...
بله , "ساموئل خاپيكيان" مشخصترين كارگردان سينماي پليسي-جنايي ما , تحت تاثير سينماي پليسي دهه 50 آمريكا و اروپا فيلمهاي "چهار راه حوادث","طوفان در شهر ما","فرياد نيمه شب","يك قدم تا مرگ","دلهره" و "ضربت" را ساخته است و هنگامي كه توليد فيلمهاي پليسي اجتماعي آمريكايي , اروپايي در هجوم توليد فيلمهاي پليسي-حادثهاي كاهش پيدا ميكند وپديده "باند" سينماي حادثهاي را تحت الشعاع قرار ميدهد . ديگر "خاچيكيان" نميتواند فيلم پليسي بسازد .اين تغييرات در سينماي جهان در آغاز دهه 60 ميلادي مصادف است با تغييرات در سينماي ايران , در آغاز دهه 40 با شكل گيري "فيلم فارسي" با ظهور پديده "گنج قارون" تنوع و گونه در سينماي ايران حذف مي شود و تا انقلاب ادامه پيدا ميكند. از" گنج قارون" به بعد پليس و ماجراهاي پليسي اگر هست جز كوچكي از همان سينماي "قاروني" است , كما اينكه در فيلم مسخره اي مثل "طوفان نوح" كه داستان "گنج قاروني" دارد , زني كه در كنار "فردين" قرار مي گيرد , مامور پليس از كار درميآيد. از پايان دهه 40 بعد از ظهور پديده "قيصر" در سينماي ايراني و رشد سينماي لاتها يا جاهلها , پليس و ماجراي پليسي در دل اين سينما حضور كم رنگي دارد.
- ميتوان به اين نتيجه رسيد كه نبود سابقه روشن و خوبي از اين گونه در سينماي ايران باعث شده كه ما در سينماي بعد از انقلاب نتوانيم شروعي اميدوار كننده در اين گونه داشته باشيم كه به رشد رسيده باشد , ظاهرا همچنان به تجربيات گذرا بسنده كرديم...
حرف بسيار درستي است . سينماي ايران در تولد مجدد بعد از انقلاب, گر چه به سمت تعريف ژانر حركت كرده كه سينماي جنگ نتيجه اين حركت است. اما در نوع پليسي به دليل تحولات اين سينما در دهه 80 ميلادي كه به سينماي حادثهاي با جلوههاي ويژه بسيار رسيده و با ايجاد هيجان حرف آخر را ميزند , ما به دليل ضعف اقتصادي در بعد توليد, نتوانستيم در توليد و رشد اين گونه حركت فعال داشته باشيم.
-چرا سينماي پليسي- اجتماعي ما در اين سالها رشد نكرده و چرا فقط پليسي- حادثهاي؟
به دليل فروش و سليقه تماشاگر عام , مقايسه كنيد فروش فيلم هاي "جنايت"( محمد علي سجادي) و "سايه به سايه" (علي ژكان) را كه ميخواهند پليس اجتماعي باشند , با فروش فيلمهاي "نيش"( همايون اسعديان) ,"گروگان" (اصغر هاشمي )كه ميخواهند پليسي حادثهاي باشند.
- انتخابتان براي بهترين فيلم و سريال پليسي چيست؟
تا آنجا كه حافظه ياري ميكند بهترين فيلم پليسي در سينماي ما "پرده آخر" ساخته "واروژ كريم مسيحي" است و بهترين سريال در اين زمينه ؛ "خواب و بيدار" كار "مهدي فخيم زاده".