جمعه 26 فروردين 1384

در انتهای آبخانه، شعري از مهستی شاهرخی برای شاهرخ مسکوب، بزرگمرد اندیشه و قلم

مهستی شاهرخی

همیشه زمان مانند نیزاری
از تنت می گذشت
اما
تو
با قامتی بلند و چتری در دست
همچون قارچی
زیر باران راه می رفتی
در
انتهای آبخانه ی غربت
پیش می رفتی
و
مدام بارانی از زمان
و
رگباری از لحظه ها
بر سرت فرو می ریخت

تو بی وقفه می نوشتی
و
باران خاطراتت را می شست
از ذهن

تو بی وقفه می نوشتی
و
باران خاطراتت را می کشت
در ذهن

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

بی درنگ می نوشتی
تا فراموش نکنی
تا به خاطر بسپاری

می نویسی
تا در خاطره ها بمانی

مسافرنامه ای می نویسی
و
همیشه مسافر می مانی


مهستی شاهرخی
2002 پاریس

دنبالک:
http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/21077

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'در انتهای آبخانه، شعري از مهستی شاهرخی برای شاهرخ مسکوب، بزرگمرد اندیشه و قلم' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016