پنجشنبه 19 آبان 1384

يك نمايش تمثيلى جذاب، درباره سريال پر سر و صدای مهران مديري، "شب هاى برره"، احمد ميراحسان، شرق


مهران مديرى شيوه اى از بازيگرى طبيعى نما و توام با فاصله گذارى و نمايش انتقادى برگرفته از فضاهاى آبسورد را در ايران به وجود آورد كه بدون ترديد داراى زبان خلاق و طنز ژرفى است.
رئيس انجمن منتقدان و نويسندگان ايران خطاب به رئيس سازمان صدا و سيما گفت: آقاى ضرغامى جلوى برره اى ها را بگيريد. به گزارش ايسنا محمود گبرلو اضافه كرد: از آقاى ضرغامى مى خواهم جلوى هجويات سريال برره را بگيرند تا بيش از اين اعتبار رسانه ملى خدشه دار نشود...
اولاً اين انجمن منتقدان و نويسندگان سينماى ايران انجمن جالبى است. مشهورترين منتقدان و نويسندگان ما عضو آن نيستند و نمى دانم چرا؟
ثانياً من اصلاً نمى دانستم رئيس اين انجمن چه كسى است. ثالثاً رئيس اين انجمن دارد از جانب خودش حرف مى زند يا وكيل انجمن اش است در اين اظهارنظر؟ و آقايان منتقدان عضو انجمن كه نمى دانم چه كسانى و چند نفر هستند موافق آراى آقاى رئيس هستند؟ رابعاً به فرض هم همه موافق باشند چگونه ايشان مى توانند دستور جلوگيرى از هجوم سپاه سفاك برره اى ها را صادر كنند و با كدام حق؟ ايران ميليون ها تماشاگر تلويزيون و برره دارد. مگر مردم ايشان را وكيل خود كرده اند كه به خود حق مى دهند بر فرض كه نماينده تام الاختيار ۱۰ ، ۲۰ عضو انجمن باشند خواهان تعطيلى يك برنامه شوند؟ لااقل مى توانستند تقاضا كنند كه آمار بينندگان و داورى شان را مطالعه فرمايند.
به هر حال اگر هم دوران مهران مديرى گذشته باشد چگونه مى توان اين را فهميد؟ صرفاً به سبب مخالفت آقاى رئيس؟ و تازه بيشتر از آن دوران جوسازى هاى دهه شصتى عليه برنامه هاى تلويزيون گذشته و بالاخره يك بار حضرت امام پاسخى داده اند كه فكر مى كنم براى هفت جد و پشت ما كافى باشد.
اما گذشته از همه اينها چرا ايشان فكر مى كنند سليقه و درك و فهمشان عين حقيقت است؟
اولاً شب هاى برره هجويات نيست و اتفاقاً طنز ناب است و ظاهراً آقاى رئيس انجمن منتقدان و نويسندگان سينماى ايران موفق به درك تمايز طنز و هجو و درك ژرف ساخت سريال و مفاهيم بسيار جذابش نشده اند.
ثانياً نشان دادن سريال مهران مديرى به اعتبار رسانه ملى افزوده و آن را خدشه دار نكرده است. اين سخنم بسيار تبليغى به نظر مى رسد و كسانى كه مرا مى شناسند حيرت مى كنند كه چگونه منتقدى طرفدار سينماى متعال، استعلايى، خاص كه از برسون و كيارستمى و تاركوفسكى و هارتلى و... يك قدم پايين تر نمى آيد دارد به اسم از مهران مديرى دفاع مى كند. من اين دفاع را لازم مى دانم.
دلايل ايشان در نفى برنامه مديرى چيست؟
«مردم در رسانه ملى به دنبال نوآورى، خلاقيت و احترام هستند اما «برره» فاقد اين جذابيت است.»
اتفاقاً در انبوه برنامه هاى رسانه ملى كه شايد بسيارى از آنها به سبب ايدئولوژيك مورد دفاع آقاى نويسنده است كارهاى مديرى از معدود برنامه هايى است كه ويژگى آن نوآورى، خلاقيت و در آن احترام به شعور مردم موج مى زند و شب هاى برره هنوز بديع ترين و خلاق ترين و جذاب ترين برنامه تلويزيون فعلى است. اما درك اين خلاقيت نيازمند قوه تفكر بهترى است. يعنى عامه مردم با جذابيت لايه سطحى برنامه روبه رو هستند و اهل حرف هايى مثل خلاقيت و نوآورى مى توانند مقصود و منظور خود را در لايه زيرين برنامه پيدا كنند. براى آنكه اثبات كنم شب هاى برره هجو و تمسخر نيست والا فهم مخاطبان را سطحى نمى انگارد، مثالى مى زنم تا آقايان متوجه شوند اين برنامه تا چه مرتبه با اعماق فرهنگ سر و كار دارد و به زبان طنز زيباترين نقدهاى دوران اخير را از ما و رفتارهاى ما ارائه داده است. اساساً شايد همين طنز و نقد كه گويا به رفتارهايى متوجه است كه ممكن است مورد دفاع آقاى رئيس باشد سبب خشمشان شده است.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اساساً برره يك روستاى تمثيلى است و ساختار آن شبيه حكايات سنتى ادبيات فارسى است. ساختار نمايش ها، صحنه پردازى ، روايت و بازى ها از فضاى حكاياتى مثل جوامع الحكايات عوفى يا حكايات سعدى و مولوى به خوبى سود جسته است. در نتيجه يك فضاى حكايتى بر آن حكمفرما است.اما مديرى با رفتارهاى نمايشى جديد با الگوهايى از تئاتر پسادراماتيك و حتى آبسورد، توام با نوعى شگردهاى فاصله گذارى و در عين حال سرريزكردن رفتارهاى بازيگرانه مدرن، طبيعى نمايى جذاب و برهم زدن قواعد بازى دراماتيك كارش را بسيار بديع مى نمايد. اما روايت برره عالى است. اين برنامه بسيارى از رفتارهاى مبتنى بر درك متحجر از آداب، گم شدن منطق رفتار و باقى ماندن صورت سنگ شده و پوچ اعمال اجتماعى و عرفيات عقب مانده يك جامعه بسته و پديده هاى نامعقول اخلاقى را نقد مى كند و هوشمندانه در يك فضاى تمثيلى از عدم هستى در زمان، عدم شناخت مقتضيات زمان و آويزان شدن به رفتارهاى فاقد عقلانيت و خرد و سنت هاى پوچ و ياوه و... با ما حرف مى زند. براى همين بسيارى از باورها و كرد و كنش اجتماعى خرافى ما را به يك ساختار تمثيلى بدل مى سازد. مثلاً مرد مدرن، كيانوش، اتفاقاً پايش به اين روستا باز شده است. او رفتارى عاقلانه دارد. روزنامه نگار و تحصيلكرده است. امروزى و معتدل است. اما يك محيط ماقبل مدرن خرافاتى و منجمد و صلب و سنگ شده در رفتارهاى كور او را به طور خشن محاصره مى كند، هزار بلا سرش مى آورد، بر او غلبه مى كند، بر او احاطه مى يابد و او دچار بهت مى شود. در صحنه اى به او اجباراً زبان برره اى مى آموزند. پنج صيغه به طور منطقى صرف مى شود. اما ناگهان صيغه ششم يك سره و به نحو نامعقول و فهم ناپذيرى چيزى جديد، غيرمترقبه، قانون ناپذير و دلبخواهى است. در قبال پرسش كيانوش گفته مى شود همين است كه هست!
آيا زيباتر از اين فرهنگ قانون ناپذير يا قانون ناپذيرى ما را مى توان نقد و عريان كرد و برابر ما گذاشت و غيرمترقبگى نامعقول را فاش ساخت؟
نخوردن گوشت مرغ و حرام داشتن حلال خدا، از جمله اين رفتارهاى عقب مانده است و نهان روشى و نفاق و هر كس كه در نهان آن كار ديگر مى كند و باتجربه امر ممنوعه به دفاع از يكديگر برمى خيزند انتقادى عالى از رفتارهاى سال هاى اخير ما است.
جامعه بيمار ديكتاتورى و فاقد عزم تحول و اصلاح خرافات و جداكردن سنت ها و ارزش هاى معقول با عشقى رفتارهاى كور و كودن مى هراسد كه خود را در آينه طنز و ريشخند و نقد بنگرد. اما جامعه اى كه مى خواهد از ارزش هاى نامعقولى بگسلد و دين و فرهنگ و ارزش هاى ملى خود را بر بنيادى عقلانى بازسازى كند و از قيد خرافات نجات دهد و مقتضيات زمان را درك كند از چنين نقد ظريفى بسيار بهره مى برد. آن خيره شدن كيانوش به روبه رو و جست و جوى حيرت زده شيرفرهاد چشم در چشم دوربين براى يافتن نقطه خيره شدن به افق كيانوش و بازى هاى راحت و طبيعى بازيگران ارزشمند است. هنوز برره در آثار مديرى به بهترين سريال مبدل نشده و مشكلات روايى و ساختارى خود را دارد كه مى توان درباره آن براى بهبود كيفيت كار انتقاد كرد و حرف زد تا سريال بامزه تر شود. اما مسلماً منظر آقاى گبرلو خطاآميز و از نظر حرفه اى و درك درست ساختار و محتواى كار مديرى خامدستانه محسوب مى شود. مگر آنكه آقاى رئيس خود واقف باشد كه واقعاً در حال نفى چيست و از همان چيزى ناراحت باشد كه سريال در پى دستيابى به آن است يعنى ساختن يك جامعه تمثيلى و با برجسته سازى رفتارهاى نامعقول ايرانى به سود يك درك نو از زندگى و نفى آن منش كور و كهنه و جهالت بار. منشى كه دخترى را سر مى برد كه چرا نامزدى پسرعمويش را كه نافش را به نام او بريده اند گردن نمى نهد!

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/27288

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'يك نمايش تمثيلى جذاب، درباره سريال پر سر و صدای مهران مديري، "شب هاى برره"، احمد ميراحسان، شرق' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016