شنبه 22 بهمن 1384

محمد بهارلو: م. آزاد هيچ‌گاه كشف خود را با جمله‌هاي پرشور، شتاب‌زده و شكسته بسته اعلام نمي‌كرد، ايسنا

خبرگزاري دانشجويان ايران - اهواز
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات


محمد بهارلو معتقد است: آن‌ها كه م. ‌آزاد را مي‌شناختند، مي‌دانند كه او هيچ‌وقت كشف خود را با جمله‌هاي پرشور، شتاب‌زده و شكسته بسته اعلام نمي‌كرد.


اين نويسنده با بيان اين‌كه م. آزاد هرگز نمي‌خواست چهره خود را به‌گونه‌اي ترسيم كند كه او را بشير و پيامبر زمان خود بدانند، به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان گفت: م. آزاد با شعر روراست بود و مي‌گفت ”اصولا اگر هم شاعري به‌جايي برسد كه پنج و شش شعر موفق داشته باشد، كافي است“. بنابراين درباره خودش هيچ توهمي نداشت: ” در مورد خود من هم در چهار يا پنج شعر ... آن سادگي را كه مي‌خواستم، به‌خصوص از نظر خودم، وجود دارد.“


او خاطرنشان كرد: آزاد عقيده داشت كه شعر همواره به او عشق و زندگي و نفس داده است. منتها حرف او اين بود كه اگر كسي احساس مي‌كند كه نمي‌تواند شعر بگويد يا سرودن شعر برايش دشوار است، بهتر است كه “زور“ بي‌خودي نزند و قلم را بگذارد براي لاي كفنش، البته اگر گور هم قلم او را بپذيرد.


نويسنده ”عشق‌كشي“ يادآور شد: آزاد عقيده داشت كه زمان ما ” دوره مرگ شعر است “. منظورش اين نبود كه شعر مرده است، بلكه اشاره‌اش به ” فضاي مرگ شعر “ بود. حرفش گمان مي‌كنم روشن باشد. ” فضاي مرگ شعر “ غير از نفي شعر است، شايد براي همين بود كه در سال‌هاي آخر شعر نمي‌گفت، و بسيار اندك و گزيده مي‌گفت؛ زيرا نمي‌خواست ” درجا “ بزند و خودش را ” تكرار“ كند. مي‌گفت: ”موضوعات بزرگ‌تر از ابعاد من است و حرف‌ها خيلي سياسي است “. معناي حرفش اين بود كه ما نمي‌توانيم منكر فضايي باشيم كه در آن زندگي مي‌كنيم. در طول اين سال‌ها، چنان كه مي‌دانيم، فجايع وحشتناكي رخ داده است و چه نسل‌ها كه ضايع نشده‌اند، پس شايد بتوانيم بپذيريم كه فضاي موجود با شاعر بيگانه است و دست بالا شايد شاعر بتواند اين بيگانه‌گي را بسرايد كه البته تكرار آن ـ خواه به‌صورت شعر باشد، خواه داستان ـ ياوه و عبث است.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اين منتقد ادبي تصريح كرد: ما چه با او موافق باشيم و چه مخالف، بايد اين اصل اساسي را بپذيريم كه هر شاعري به راه و روش خودش مي‌سرايد. مي‌دانيم كه تباهي و سياهي و ويراني و يأس، در مقايسه با تغزل و طبيعت‌مداري، در شعر او نظر‌گيرتر است، اما اين را نمي‌توان به معناي جازدن و وارفتن شاعر گرفت.


بهارلو يادآور شد: يأس غير از تسليم و سرسپردگي است. در يأس اعتراض هست. ميلي هست به فرارفتن از وضع ناساز و ناراحت موجود، حال آن‌كه در سياه‌بيني و تسليم چيزي جز سكون و سكوت نيست. آزاد، سكوت نمي‌كند؛ سكوت با مرگ مساوي است.

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/28778

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'محمد بهارلو: م. آزاد هيچ‌گاه كشف خود را با جمله‌هاي پرشور، شتاب‌زده و شكسته بسته اعلام نمي‌كرد، ايسنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016