شنبه 16 ارديبهشت 1385

نه! باورم نمی شود! شعری از ويدا فرهودي

ويدا فرهودی
تو رفته ای شنیده ام، به نا کجا، به ماورا / نه! باورم نمی شود! دریغ زین شنودنم / تهی است چشم تشنه ام ز دیدن زلال تو / و من هنوز مست آن کمال ِ دل ربودنم

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

باور نمی کنم که پدر به ناگاه...


زمان گذشت بی صدا ز فصل ِ با تو بودنم
غزل شکست در گلو و مویه شد سرودنم

نه گاه ِبا تو بودنم، خبر شدم ز چند و چون
نه این زمان که می رسد خبر ز بی تو بودنم

تو رفته ای شنیده ام، به نا کجا، به ماورا
نه! باورم نمی شود! دریغ زین شنودنم

تهی است چشم تشنه ام ز دیدن زلال تو
و من هنوز مست آن کمال ِ دل ربودنم

زمانه ابری است تا نهایت جدایی ات
چه سود اشک و شیونی به سیل غم فزودنم

گشوده شعر گر کنون، مسیر خویش تا جنون
به گـَرد تو نمی رسد، تمام ره گشودنم

چه کودکانه جاودان، سرشتمت و ناگهان
زمان گذشت بی صدا ز فصل با تو بودنم

ویدا فرهودی
اردیبهشت 1385

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/29876

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نه! باورم نمی شود! شعری از ويدا فرهودي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016