چهارشنبه 7 تير 1385

ابوالحسن نجفی: شاملو شاعر بزرگي است ‌اما مترجم خوبي نيست، ميراث خبر

ابوالحسن نجفي با اينکه "شاملو" را بزرگترين شاعر معاصر ايران مي داند اما معتقد است او اصلاً مترجم خوبي نيست و کتاب شازده کوچولو را نيز بد ترجمه کرده است.


شازده کوچولو کتاب قرن مورد بررسي قرار گرفت

خبرگزاري ميراث فرهنگي _ کتاب_ نشست بررسي کتاب "شازده کوچولو" اثر "آنتوان دو سنت اگزو پري" با حضور "ابوالحسن نجفي" مترجم ، "بهمن نامور مطلق" پژوهشگر و دبير فرهنگستان هنر ، "سيما وزير نيا" نويسنده و پژوهشگر در حوزه ادبيات ، "شهرام اقبال زاده" نويسنده و عضو انجمن نويسندگان کتاب کودک و نوجوان و جمعي از علاقه مندان ديروز در شهر کتاب برگزار شد.

در اين نشست "شهرام اقبال زاده" به شمار و کيفيت ترجمه هايي که از کتاب شازده کوچولو در ايران منتشر شده، اشاره کرد و گفت:« ظاهراً در ايران تنها کافي است کسي به يک زبان خارجي آشنا باشد تا از سر تفنن و يا دستيابي به نام، کتابي را ترجمه کند. در اين زمينه ديوار ادبيات کودک و نوجوان از همه کوتاهتر است.»
او انتخاب سياق مناسب را براي ترجمه ضروري دانست و افزود:« مترجم، همزمان با کشف سبک نويسنده بايد دو اصل محوري را رعايت کند؛ اول، محور جانشيني يعني محوري که در آن واژگان در زنجيره اي نوشتاري جايگزين همديگر مي شوند. دوم، محور همنشيني يعني محوري که در آن عناصر واژگاني با نظمي خاص کنار يکديگر قرار مي گيرند.»
"اقبال زاده " گفت : « کتاب "شازده کوچولو" تاکنون 16 بار به فارسي ترجمه شده است.»
"بهمن نامور مطلق" که عنوان تز دکتريش "خيال پردازي عرفاني نزد مولانا و اگزوپري" است در سخناني با اشاره به زندگي سنت اگزوپري گفت:« او در دسته بندي هاي سياسي قرار نمي گرفت ؛ نه مارشال دوگل را به عنوان نماينده فرانسه مي پذيرفت و نه پتن را يک خائن مي دانست. به همين سبب برخي او را يک فاشيست ناميده اند. تنها خوشبختي او به قول خودش، داشتن يک مادر فداکار و شغل خلباني اش بود. او خود را بسيار متعلق به دوران کودکي مي داند و معتقد است که پس از گذشت اين دوران ديگر زندگي نکرده است.»
نامور مطلق به چگونگي شکل گيري کتاب شازده کوچولو اشاره کرد و گفت:« سنت اگزوپري در نوشتن اين کتاب از کتابهاي ديگري متاثر بوده است از جمله "بابي شوپ؛ پسر کوچک" نوشته "کريستين دورام" و نيز "شنل قرمزي". موضوع کتاب اگزوپري، دور باطل است و نقش تصوير در اين کتاب بسيار اساسي است. به اين دليل که نويسنده و نقاش اين کتاب يک نفر است و اينکه نقاشي و کلام با يکديگر در ارتباط هستند.»
او با اشاره به وجه نمادين شازده کوچولو گفت:« شازده کوچولو از برجسته ترين آثار نمادين محسوب مي شود و زبان نمادين کتاب موجب مي شود که اثر از لايه هاي نمادين و به صورتهاي متعدد و توسط مخاطب باز آفريني شود. در واقع اثر اجازه مي دهد که مخاطب فعال باشد و برداشت آزاد خود را از آن داشته باشد.»
"نامور مطلق" کتاب شازده کوچولو را داراي رويکردي اسطوره اي دانست و افزود:« اين کتاب به چند دليل داراي رويکرد اسطوه اي است. نخست به اين دليل که مسائل هستي شناسي را مورد بررسي قرار مي دهد، دوم به دليل اينکه داراي ابعاد کيهان شناختي است و سوم به اين دليل که نويسنده در فضايي نامتعين و ناگوار در جستجوي امر شخصي است.»
اين پژوهشگر گفت:« عليرغم آنکه ترجمه هاي زيادي از شازده کوچولو در ايران شده است، توجه کافي از سوي منتقدين و پژوهشگران دانشگاهي به مضمون آن نشده است و همگان کتاب را کتاب کودک مي دانند و به همين دليل آن را جدي نگرفته اند. مي توان گفت اين کتاب داراي روساختي کودکانه و زير ساختي بزرگسالانه است.»
او "سنت اگزوپري" را متاثر از "نيچه" و "پاسکال" دانست و افزود:« او در جستجوي معناي واقعي براي زندگي است و به معناهاي روزمره دلخوش نيست.»
"سيما وزيرنيا " نيز در سخناني درباره علت استقبال بيش از حد از کتاب شازده کوچولو در جهان گفت:« مخاطبان اين کتاب عناصر تخيلي داستان را باور مي کنند به اين دليل که کتاب براي مخاطب داراي حس مشترک رواني است و دربردارنده تناقضات بزرگ روح بشري است همانگونه که امبرتو اکو، نشانه شناس ايتاليايي در تحليل داستانهاي جيمز باند مي گويد درونمايه هاي اين گونه از داستانها تضاد و تناقض است. در باره شازده کوچولو نيز مي توان گفت که درونمايه اين کتاب تناقض است که مي توان آن را به کشش ميان مرگ و زندگي توصيف کرد. براي تحليل اين کتاب نيازمند يک تحليل بينامتني و نيز تحليل زندگينامه اي هستيم چرا که اثر ادبي ارتباط مستقيم با روان کسي دارد که آن را توليد کرده است.»
او افزود:« نويسنده شازده کوچولو مي خواهد بگويد که آدمها تنها هستند. آنها همه چيز را در فروشگاه مي خرند و چون در فروشگاه دوستي نمي فروشند آدمها به شدت احساس تنهايي مي کنند. او يک روانشناس بود البته به معنايي که کساني مانند داستايوفسکي، مارگريت دوراس و جيمز جويس روانشناس بودند. سنت اگزوپري تحليل گر کودک درون انسان است. نمادهاي درون کتاب نمادهايي کهن الگوي اند ( اصطلاحي که يونگ به کار مي برد ). چيزهايي مانند گل سرخ (نماد تماميت روان و نيزعشق)، درخت بائو باب(که خود درخت نماد زندگي و بائو باب نماد مرگ است )، چاه آب، مار، قطار ، روباه و نمادهاي ديگر.»
"وزير نيا" گفت:« عشقي که درونمايه کار شازده کوچولو است عشقي است متعالي و بانزاکت (واژه اي که ژاک لاکان براي آن به کار مي برد) و کتاب به خاطر وجود اين نوع از عشق و نيز پارادوکسهاي موجود در آن توام با نوعي وجد است.»
"ابوالحسن نجفي" يکي از مترجمان کتاب شازده کوچولو در ايران نيز در سخناني به اهميت اين کتاب در جهان اشاره کرد و گفت:« اين کتاب تاکنون به بيش از 160 زبان ترجمه شده و هرسال يک ميليون نسخه از اين کتاب به فروش مي رود و تاکنون بيش از 500 بار تجديد چاپ شده است. در سال 2005 اين کتاب به زبان توگال که زبان يکي از اقوام سرخ پوست آمريکاي جنوبي است ترجمه شد که پس از انجيل دومين کتاب ترجمه شده به اين زبان بود.»
"نجفي" به وظايف مترجم در ترجمه يک متن ادبي و بررسي ترجمه هايي که از شازده کوچولو توسط "محمد قاضي" و "احمد شاملو" شده ، پرداخت و گفت:« يکي از وظايف مترجم يک متن ادبي اين است که مرتبه زبان مبدا را تشخيص دهد و در ترجمه به زبان مقصد سبک نويسنده را لحاظ کند. مثلاً محمد قاضي در ترجمه اي که از شازده کوچولو در سال 1333 کرده است، آن را کتابي فلسفي ارزيابي کرده و به همين دليل نيز اين کتاب را به سبکي اديبانه ترجمه کرده است. اين مترجم خود پس از اينکه درمي يابد کتاب با اين ترجمه مورد استقبال خوانندگان قرار نگرفته است در ترجمه ديگري که از اين کتاب مي کند، معترف مي شود که ترجمه نخستش خوب نيست.»

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اين مترجم با انتقاد از ترجمه اي که "شاملو" از کتاب شازده کوچولو کرده گفت:« شاملو، کتاب را نخستين بار با نام مسافر کوچولو ترجمه مي کند و در مقدمه اي که بر کتاب آورده، مدعي مي شود که پرنس به معناي شاهزاده نيست و دليلي نيز براي اين مدعاي خود نمي آورد . علاوه براين ما در نيمي از اين کتاب شخصيت اصلي کتاب را با نام مسافر کوچولو و در نيم ديگر او را با نام امير مي شناسيم. او در تحرير دوم، مقدمه اش را حذف مي کند و در تحرير سوم کتاب را با نام شازده کوچولو يک بار ديگر ترجمه مي کند.»
او افزود:« شاملو از زبان عاميانه براي ترجمه شازده کوچولو استفاده مي کند در حالي که زبان اصل کتاب زبان معيار است که رنگ شاعرانه دارد. علاوه براينکه او نتوانسته لحن مناسب را براي ترجمه اين کتاب به کار بگبرد، غلطهاي زيادي نيز در اين ترجمه وجود دارد. با اينکه شاملو را بزرگترين شاعر معاصر ايران مي دانم اما معتقدم او شازده کوچولو را خوب ترجمه نکرده است و اساساً مترجم خوبي نيست و ترجمه هايش بد است.»
اين مترجم همچنين با انتقاد شديد از وضعيت ترجمه و وجود سرقت ادبي و ترجمه اي در ايران گفت:« شايد راه حل گريز از فاجعه ترجمه در ايران پيوستن به قانون کپي رايت باشد. البته خود همين راه حل نيز مشکلاتي در پي دارد از جمله اينکه ناشر براي ترجمه يک اثر ادبي به دنبال ارزانترين مترجم مي گردد و طوري مي شود که مترجمان خوب جرات نمي کنند به سراغ ترجمه آن بروند.»

کمال صادقي

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/30772

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'ابوالحسن نجفی: شاملو شاعر بزرگي است ‌اما مترجم خوبي نيست، ميراث خبر' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016