سه شنبه 29 اسفند 1385

ديار سفره های سين، ويدا فرهودی

ويدا فرهودی
شکوفه گر چه می شود گواه زايش زمين / در اين مکان بی زمان، غم است و غم نثارمان / در اين غريب غربتی که واژه ها شکسته اند / چه روز و سال تازه ای، چه مانده از بهارمان؟

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

شکوفه گر چه می دهد، نويد نوبهارمان
ندارد عطر غنچه ای که رُسته در ديارمان

ديار سفره های سين، گلاب و نقل و انگبين
و بوسه جويی ِ لبان، به ديدن نگارمان

به گاه فال، خواجه را، هميشه مژده بود تا
زمانه چرخد و زمين، به ميل و بر مدارمان

و مرغ عشق در قفس، که مطربانه هر نفس
به شعر و عشوه می ربود، عنان اختيارمان

بلور آينه چو گل، ز شوق رقص ماهيان
چو می شکفت غم نبود، ز قهر روزگارمان

* * *

شکوفه گر چه می شود گواه زايش زمين
در اين مکان بی زمان، غم است و غم نثارمان

در اين غريب غربتی که واژه ها شکسته اند
چه روز و سال تازه ای، چه مانده از بهارمان؟

ويدا فرهودی
اسفند ۱۳۸۵

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/32969

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'ديار سفره های سين، ويدا فرهودی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016