پنجشنبه 11 مرداد 1386

محمد قاضی: هر دوره و زمانه ای "دُن کيشوت" دارد، عرفان قانعی فرد، انتخاب

محمد قاضی: «خردمند کسی است که گفتارش را کردارش تصديق می کند»


خبرگزاری انتخاب : عرفان قانعی فرد:[چندی پيش مصاحبه ای با خبرنگار بخش سياسی خبرگزاری انتخاب داشتم. نتيجه آن شد که فکر می کردم، دوباره به جای آنکه به اصل موضوع پرداخته شود، حواشی مورد بحث قرار گرفت و توهين و ناسزا بسويم سرازير شد. عده ای هم کم از شعار نگذاشتند و با شعار مورد عتابم قرار دادند و هزار حرف که نگفتنش بهتر، خواستم جوابيه درخور بنويسم، ديدم نسخه های ادبی ايران زمين آنچه را که می خواهم بگويم، به بهترين وجه در متن خود دارد پس به ياد قاضی که ۱۵امرداد سالروز تولدش نيز هست نوشتم به ياد گذشته که]: نميدانم شايد شما اثر مشهور سروانتس را ـ که با آن رمان در ادبيات تولد يافت ـ خوانده باشيد .از شاهکارهای ادبيات جهان که انتقادی هجوآميزو طنزآلود از بيهوده گوييها و ابتذالهای نظام پهلـوانی است که در عصر نويسنده ی اسپـانيايی اثر رو به زوال می رفت . او با نوشتن دن کيشـوت انحطاط دوران پهلـوانی و زوال دستگاه نجيبزادگی را با همه ی جنبه های مضحک و غم انگيز آن زنده و مجسم ساخته است : چون دن کيشوت مظهر طبقه ای است که قدرت خود را از دست داده و رو به زوال می رود ، اما نميتواند اين زوال را باور کند و يا اين که نميخواهد بداند . اين اثر عظيم خوشبختانه در سال ۱۳۳۵ توسط مترجم نام آشنای ادبيات ايران ـ محمد قاضی ـ به جامعه و ادبيات ايران عرضه شد .

در خلال آن ايام خوش هم صحبتی و افتخار همنشينی در ايام خوش نوباوگی ، يک بار ازشادروان قاضی پرسيدم که واقعا چرا آن را ترجمه کرد ؟ در پاسخم سخنانی گفت که ذکرش در اين جا خالی از لطف نيست!...

" اکنون ، دن کيشوت در جهان به صورت يک مکتب درآمده است . اين اثر در اواخر قرن شانزدهم ، دوران زوال نظام مبتذل نجيب زادهگی و پهلوانی به شيوه ی عياران قديم ، نوشته شده است : در آن کسانی بودند که بر خلاف هرگونه منطق و عقل سليم داعيه دشتند و با چشم پوشيدن بر واقعيتهای ملموس عصر خود و بدون اعتنا به مقتضيات زمان و تکاپوی جامعه خود مجددا آن صحنه های پهلوانی را در خاطره ها زنده ميکردند .

اينان مردمانی بودند که به بيماری خود بزرگ بينی و لاف بيجا و ادعای واهی دچار بودند و چون کبک سر به زير برف ميکردند و خود را تافته ی جدا بافته که از مردم و نجات دهنده و منجی آنها نيز می پنداشتند .

در زمان حال نيز دن کيشوتها نمرده اند و شايد هم هيچوقت نميرند. به قول بلينسکی هرکس اندکی دن کيشوت است . علاوه بر عصر نويسنده هم اکنون در اين قرن دوشادوش پيشرفتهای شگفت علوم وفنون بشری پهلوان پنبه هايی هستند که به شيوه ی دن کيشوت بر يابوی کبر و غرور سوارند و يک تنه داعيه مبارزه با بذهکاران و ظالمان و نجات مظلومان و ستمکشان و مذاهب و اديان را دارند و غافلند از اين که ديگر دوران اين داعيه ها و خودنماييها گذشته است ؛ خودنمايی هايی که با آن صرفا موعظه ميکنند و مردمان را سرگرم ميسازند .

اما تفاوت عمده ای ما بين جنـون و ديوانگی معصومانه دن کيشوتِ سروانتـس با دن کيشوتهای امروزی وجود دارد ؛ او در عين خود بزرگبينی ، انسانی شريف و خوش قلب بوده و اهدافـش بشر دوستـانه و انسـانی بوده است . اما دن کيشوتهای قرن ما اغلب در عين مضحک بودن فاقد حس انسان دوستی و مروت و نجابت و شفقت هستند و بر اطرافيان خود حسی برنمی انگيزانند مگر تلخی و رقت و ناکامی .

دن کيشوت هميشه غرق در اوهام و رؤياها و کج بينيهای خويش است و خيالات و تعصباتش نميگذارد که واقعيت های زمان خود را درک کند . غرق در نادانی ، حماقت ، جهل و اوج کج انديشی و سفاحت ، ميخواهد نقش منجی را هم ايفا کند .البته گاهی اطرافيان هم از وجود او آزار ميبينند و فريب وعده های بيجا و توخالی حکومت رويايی و موعود او را ميخورند هر چند که حنای آنها ديگر رنگی ندارد .

خوب نگاه کنيد ! هر دوره و زمانهای« دُن کيشوت» دارد .

و يک بار ديگر برايم گفت : خردمند کسی است که گفتارش را کردارش تصديق می کند .

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

" در دنيا خيلی کس ها هستند که خيلی حرفها می زنند ، از خودشان تعريف ميکنند فخر ميفروشند به اينکه در زندگی همه اش در اين فکر بودهاند که به مردم خدمت بکنند، به کسانی که نياز به کمک داشته اند کمک کرده اند, به داد خيلی کسها رسيده و از مخمصه و بلاهای زندگی نجاتشان داده اند ؛ از طرفی هم به ملامت و خدمت کسانی لب می گشايند که فقط در فکر خودشان هستند و در زندگی باری از دوش کسی برنداشته و دست کسی را نگرفته و هيچکس را از بدبختی نجات نداده اند .
آيا کسانی که چنين ادعاهايی می کنند و دايم در تعريف خودشان داد سخن می دهند براستی همانطورند که ادعا می کنند ؟ نمی توان باور کرد که چنين باشد ، چون براستی کسانی که بزرگوار و دست و دل باز و شيفته خدمت به مردم هستند اگر هم در اين زمينه ها گامی بردارند و کاری بکنند و هيچ وقت آن را به رخ نميکشند و به آن فخر نميفروشند . البته نميشود گفت که همه شان هم دروغ ميگويند . بعيد نيست که کسانی در ميان ايشان راست بگويند، ولی آن طور آدمهای خوب کمتر ممکن است از کارهای خوبی که می کنند دم بزنند .
به هر حال در زندگی خيلی ادعا هست که با واقعيت تطبيق نميکند ، و خيلی کسان هستند که لاف و گزاف ميگويند و ميخواهند خودشان را بزرگ نشان بدهند . انسان شريف و والا آن کسی است که گفتارش با کردارش يکی باشد ، و آنچه ميکند با آنچه ميگويد مطابقت داشته باشد . بر همين اساس به حرف خيلی کس ها نميشود اعتمادکرد و نميتوان ياوه ای را باور داشت مگر وقتی که براستی کردار آن کس با گفتارش مطابقت داشته باشد بيخود نيست کـه گفته اند خردمند واقعی کسی است که گفتارش را کردارش تاييد و تصديق ميکند و متاسفانه اين قبيل آدمها کم اند."...

يادش گرامی باد و راهش پررهرو

رسالت مترجم / گفتگويی با قاضی ، درباره اصول و روش ترجمه حرفه ای
/ نشر رهنما / تهران / ۱۳۸۴ / ۳۳۰۰ نسخه / ۲۵۶ ص

*** عرفان قانعی فرد

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/33952

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'محمد قاضی: هر دوره و زمانه ای "دُن کيشوت" دارد، عرفان قانعی فرد، انتخاب' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016