خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - هنرهای تجسمی
انجمن آسيايی نيويورک، بزرگداشت اردشير محصص را شهريورماه سالجاری در آمريکا برگزار میکند.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، نيکزاد نجومی - هنرمند نقاش و دوست نزديک محصص - بههمراه شيرين نشاط - ديگر هنرمند ايرانی - اين مراسم را برنامهريزی کردهاند.
همچنين در اين مراسم آثار اين هنرمند که در کتابخانهی ملی نيويورک نگهداری میشود، بهنمايش گذاشته میشود.
قرار است کتاب "شباهتهای ناگزير" جواد مجابی، دربارهی اردشير محصص، پس ۳۰ سال تا برگزاری اين مراسم، با اضافه کردن مطالبی تازه تجديد چاپ شود.
محصص که جايگاه روشنی در تصويرسازی و کاريکاتور ايران دارد، در آستانهی هفتمين دههی زندگی، بهخاطر بيماری پارکينسون، قادر به فعاليت جدی و بيشتری نيست.
دوستانش میگويند، وضعيت جسمانی رضايتبخشی ندارد و در حال حاضر در خانه و تحت نظر يک پرستار خصوصی بهسر میبرد.
سال گذشته مجموعهی آثار اردشير محصص در موزهی هنرهای مدرن نيويورک (MOMA) نيز بهنمايش درآمدهاند.
در نمايشگاهی که خرداد ماه ۱۳۸۵ پس از ۳۰ سال و در پی آن ۱۳۸۶ در ايران برپا شد، آثاری از محصص بهنمايش درآمدند از مجموعههای شخصی مجموعهداران جمع آوری شده بودند.
کتابهای "اردشير محصص – تاريخی کوتاه" و کتاب "زندگی در ايران" که آثاری از اين هنرمند در آن گنجانده شده در سال ۱۹۹۴ توسط انتشارات ميج (MAGE) در آمريکا به چاپ رسيدهاند.
همچنين کتابهايی "ديباچه" و "اردشير محصص" در گذشته دربارهی اين هنرمند منتشر شدهاند.
اردشير محصص در ۱۸ شهريورماه ۱۳۱۷ در رشت از مادری شاعر و پدری قاضی به دنيا آمد و در سال ۱۳۴۱ از دانشکده حقوق دانشگاه تهران ليسانس گرفت.
محصص با اينکه از کودکی طراحی میکرد، اما سال آخر دانشکده، طراحی برای او بهعنوان حرفه و مهمترين کار زندگیاش شد.
پس از پايان تحصيلات در رشتهی حقوق، در کتابخانهی يکی از وزارتخانهها مشغول بهکار شد و يک سال تمام کتابهای آنجا را خواند، سپس استعفا داد و برای هميشه خود را وقف طراحی کرد. همان روزها بود که احمد شاملو سردبير کتاب هفته شد و طرحهای وی را منتشر کرد. محصص پس از تعطيلی کتاب هفته به روزنامهی کيهان رفت و با اينکه اکثر آثارش بهدرد نشريهی خبری نمیخورد، اما تعداد زيادی از آثار او برای چاپ خواسته شد.
محصص در سال ۱۳۵۴ نمايشگاهی از آثارش را در گالری گراهام نيويورک برگزار کرد.
بهگمان او، کاريکاتور، هنر رپرتاژ است، يک وقايعنگاری؛ آنچه را میبيند میکشد؛ به نظرش کاريکاتورها اسناد يک عصرند؛ همچنان که مدارک رسمی، اعلاميههای دولتی و گزارشهای پارلمانی نيز چنيناند.