مهران مديری هنرمندی است که در عرض دو دهه توانسته عرصههای متنوع هنری را تجربه کند و همواره مورد توجه مخاطب قرار گرفته و اين جايگاه را برای خود حفظ کند.
به گزارش خبرنگار مهر، مهران مديری را میتوان هنرمندی چندوجهی دانست که برجسته شدن فعاليتهای سينمايیاش در سال ۸۷ بقيه وجوه او را مورد توجه دوباره قرار میدهد. بخصوص که او جمعه شب با حضور در برنامه "مثلث شيشهای" پس از مدتها حضور در يک برنامه زنده تلويزيونی را تجربه کرد و در جذب مخاطب از طريق فرستادن پيامک توانست رکوردی جديد از خود بجا بگذارد.
مديری فعاليت هنری را با بازيگری تئاتر آغاز کرد و از تجربه اين سالهای او میتوان به "خاکسترنشين"، "چشم بندان"، "يک طنز و يک غم آور"، "محاکمه خودم برای خودم" و "پلنگ نادان" اشاره کرد. او به عنوان بازيگر با راديو نيز همکاری داشته و آهنگسازی برای يک نمايش صحنهای را نيز تجربه کرده است.
پديده مهران مديری سال ۷۲ با کارگردانی برنامه طنز تلويزيونی "نوروز ۷۲" به مخاطب شناسانده شد. مجموعه آيتمهای طنز که با حضوری گروهی جوان تازهکار از بازيگر، نويسنده و ... توانست در عرصه راکد طنزهای تلويزيون اتفاقی ويژه را رقم بزند و تا امروز هم در ذهن مخاطب باقی بماند.
او که به عنوان بازيگر در تعدادی از اين آيتمها به ايفای نقش هم می پرداخت، تجربه مشترک کارگردانی / بازيگری را با مجموعههای "ساعت خوش"، "پرواز ۵۷" و ... پی گرفت و شيوهای از برنامه سازی را در تلويزيون ايران جا انداخت که هنوز هم قابل ارجاع برای پيگيری روند تغيير و تحولات در عرصه طنز تلويزيونی است.
مديری هر چند از همان ابتدا خود را به عنوان بازيگر / کارگردان طنز معرفی کرد ولی نه خودش در قالب محدودکننده اين دو عنوان باقی ماند و نه تلاش کرد خود را در عرصه موفقيتی که به دست آورده بود، محدود کند. به اين ترتيب بود که او با ساخت چند مجموعه آيتم موفق درصدد تغيير در ساختار برنامههايش برآمد. اين زمانی بود که او در کنار آيتمهايی با تم و مضامين مختلف به خلق يک خط مشترک داستانی در برنامههايش پرداخت.
مجموعه "پلاک ۱۴" حاصل اين تغيير ساختار بود که ماجراهای کاراکتر مهران و مريم (مهران مديری و لاله صبوری) را با عنوان يک زوج محوری در بين آيتمهای طنز پی میگرفت و مورد توجه مخاطب هم قرار گرفت. در برنامه "ببخشيد شما" هم نوعی ديگر از تغييرات ساختاری در برنامه سازی را مورد توجه قرار داد که شامل گفتگوی حضوری مديری با افراد موفق در مشاغل مختلف به عنوان محور اصلی هر قسمت در کنار نمايش آيتمهای طنز بود.
مديری پس از اين تجربهها گامی بلندتر را برای رسيده به ايدهآلهايش برداشت و پايهگذار يکی از اولين و موفقترين مجموعههای طنز ۹۰ شبی در تلويزيون شد. هر چند مهران غفوريان با ساخت "زير آسمان شهر" به نويسندگی رضا عطاران ۹۰ شبیها را به مخاطب شناسانده بود، ولی مديری با ساخت "پاورچين" به نوعی هويت نويسنده را در عرصه اين توليدات تثبيت کرد و از آن پس بود که به نوعی مخاطب عادت کرد قبل از تماشای هر قسمت از سريالهای ۹۰ شبی در جستجوی نام نويسندهها باشد.
در واقع سنگ بنای دو ضلع موفق مثلث طلايی برنامهسازی در تلويزيون ايران با اين مجموعه گذاشته شد که مديری و پيمان قاسمخانی در مقام کارگردان / بازيگر و نويسنده يکديگر را پيدا کردند و بعدتر با رفتن مديری به شبکه پنج، ضلع سوم اين مثلث يعنی شبکه سوم شکل گرفت. مديری در اين مجموعه با ايفای نقش فرهاد برره خود را در قالب شخصيتی سمپاتيک در عرصه مجموعههای دنبالهدار هم محک زد و پاسخی مناسب هم از مخاطب گرفت.
هر چند ۹۰ شبی بعدی او با عنوان "نقطهچين" نتوانست مخاطب را همچون کار قبل راضی نگه دارد و شايد بخشی از آن به حضور نداشتن پيمان قاسمخانی به عنوان سرپرست نويسندگان بازمیگشت، اما اين مجموعه در همان زمان توانست مخاطب را جذب کند. او اين بار هم با بازی در نقش کاراکتر اردلان به عنوان بازيگر هم در تعامل با مخاطب قرار گرفت.
اين مجموعه با توجه به بازخورد مخاطب از ماجراهای يک کارآگاه پليس و دستيارش فاصله گرفت و خيلی زود همان ساختار آپارتمانی را پی گرفت. ضمن اشاره به اين نکته که "پاورچين" و "نقطهچين" با ساختار اپيزوديک نوعی خاص از داستانگويی و روايت را در عرصه مجموعه های طنز پيگيری میکردند.
مديری برای کار بعدی خود مجموعه مناسبتی "جايزه بزرگ" را برای نوروز ساخت که باز هم ضلع دوم اين مثلث حضور نداشت و او با نويسندگی سروش صحت و محمدرضا آريان اين مجموعه را با ساختار سريالی روانه پخش کرد. به اين ترتيب او با پرهيز از تکرار قالب آشنای اپيزوديک، به ساختار روايی دنبالهدار روی آورد که با توجه به قالب مناسبت نوروز و ۱۳ قسمتی شدن تجربهای خاص محسوب می شد و البته مديری با ايفای نقش بيژن باز هم مورد توجه مخاطب بود.
تثبيت مثلث طلايی مديری / قاسمخانی / شبکه سوم با مجموعه بعدی او در مقام کارگردان / بازيگر شکل گرفت. "شبهای برره" را میتوان در مجموعه کارهای وی به عنوان اثری شاخص معرفی کرد. نکتهای تازه که مديری را دوباره به عرصه طنز نود شبی اپيزودی کشاند، مقطعی بیزمان و مکان تحت عنوان برره و مردمانش بود که برای او و گروهش چالش برانگيز بود.
خلق يک اجتماع خيالی با مناسبات، سنن، فرهنگ، زبان و ... مختلف در "شبهای برره" به قدری در وجوه مختلف اين مجموعه مورد توجه قرار گرفت که بيش از هر چيز کار مشکل نويسندگان را در رويکرد به اقتباس و ارجاعات اجتماعی / انتقادی برجسته کرد.
پيمان قاسمخانی با قرار گرفتن در سمت سرپرست نويسندگان متنهای گروهی از نويسندگان را از فيلتر خود گذراند و باعث يکدستی در قصهها و علاوه بر اين برجسته کردن نقش نويسنده حتی در ديد مخاطب شد. مديری با ايفای نقش شيرفرهاد برره در اين مجموعه باز هم توانست رضايت مخاطب را از حضور خود در مجموعههايش به دست آورد.
مديری مجموعه بعدی خود را هم با تکيه بر همين مثلث طلايی توليد کرد ولی باز هم در عرصه طنز نود شبی، يک برگ برنده را برای خود در نظر گرفت. "باغ مظفر" با ارجاع به مقطعی از تاريخ ايران و مناسبات آشنای آن توانست باز هم رويکردی غير تکراری در کارنامه سازندگانش محسوب شود. هر چند حجم تبليغات در اين مجموعه هم نويسندگان را در فشار قرار داد و هم برای مخاطب چندان خوشايند نبود. مديری با ايفای نقش خان مظفر همچنان مورد علاقه مخاطب تلويزيونی بود.
او بعد از اين مجموعه، سی دیهای "گنج مظفر" را برای شبکههای نمايش خانگی توليد کرد و بالاخره نوروز ۸۷ را با همان مثلث طلايی به خانههای مردم آمد. مجموعه "مرد هزار چهره" علاوه بر اينکه از حيث فيلمنامه نويسی سريالی گروه نويسندگانش چالش برانگيز بود، به جهت آوردن قصه به زمان حال و شوخی با مشاغلی چون پزشکی، نيروی انتظامی، شاعری و مافيا بيشترين عرصه را برای انتقاد از او و گروهش فراهم کرد.
جالب اينکه در جديدترين نظر سنجی زنده انجام شده در برنامه "مثلث شيشهای" که جمعه سوم خرداد با حضور مديری صورت گرفت، مخاطبان بيشترين رأی را به "مرد هزار چهره" دادند که به نوعی حکم تأييد به هنر او در ايفای نقش مسعود شصتچی و تجربه گرايی او هم هست که در جای خود جالب است.
اما وقتی هنرمندی پديده لقب می گيرد به نظر میآيد بايد وجوه ديگری را نيز از خود به نمايش بگذارد. مهران مديری بازيگری را تنها محدود به حضور در مجموعههای طنز خود نکرد و در همان سالهای آغازين فعاليت به تبع همه بازيگران عرصههای جدی و کار در مجموعه و فيلمهای کارگردانان ديگر را نيز تجربه کرد.
او تجربه بازی در مجموعه "باغ گيلاس" مجيد بهشتی را در پرونده دارد که يک نقش جدی بود و نتوانست چندان مورد توجه قرار بگيرد. او همچنين بازی در مجموعه "دردسر والدين" مسعود نوابی را در کنار فاطمه گودرزی دارد که استقبال از آن نشان داد علاقمندان به اين بازيگر او را در نقشهای طنز بيشتر میپسندند.
به گزارش مهر ، مهران مديری از عرصه سينما هم غافل نماند و هر چند هنوز هم در انتظار فرصت مناسب برای کارگردانی در سينماست، بازی در فيلمهای ديگر کارگردانان را نيز تجربه کرده است. فيلم سينمايی "ديدار" محمدرضا هنرمند در سال ۷۳ ساخته شده و هر چند به اکران عمومی در نيامد ولی برای بازيگر مقابل مديری يعنی مينا لاکانی سيمرغ بلورين را به ارمغان آورد.
در اين فيلم مديری در نقش رزمندهای بازی کرد که به جبهه میرود و اين موقعيت انتظار برای نامزدش که اقليت مذهبی است چالش برانگيز میشود. به خاطر نوع رويکرد کارگردان به اقليتهای مذهبی اين فيلم از اکران دور ماند ولی تصوير اين بازيگر در نقش جبههای يکی از مواردی بود که در برنامه "مثلث شيشهای" مخاطب را متعجب کرد.
فيلم کمدی "توکيو بدون توقف" سعيد عالمزاده که سال ۸۱ ساخته شد نيز حضوری ديگر از مديری را ثبت کرد که اين بار هم با تکيه بر وجه طنز و کمدی توانست مخاطب را جذب کند. مديری در سال جديد دو فيلم سينمايی در پرونده دارد که "دايره زنگی" پريسا بختآور هنوز بر اکران سينماهاست و "هميشه پای يک زن در ميان است" کمال تبريزی اکران سوم گروه سينمايی قدس پس از "تيغزن" است.
هر دو فيلم آثاری در عرصه طنز و کمدی هستند که البته نقشی که او در "هميشه ..." ايفا کرده با توجه به فضای فانتزی فيلم و شخصيتپردازی اغراق شده يک وکيل ضد زن که دچار تحول میشود، به ياد ماندنی و متفاوت از نقش آفرينیهای قبلی او بوده است.
وقتی هنرمندی پديده لقب میگيرد به نظر میآيد بايد وجوه ديگری را نيز از خود به نمايش بگذارد. مهران مديری جز عرصه بازيگری و کارگردانی، عرصه موسيقی را هم تجربه کرده است. او که علاقهای خاص به خوانندگی دارد پا به اين عرصه هم گذاشته و با اجرای کنسرت و انتشار آلبوم، برای چند فيلم و مجموعه هم آواز خوانده است.
ترانه تيتراژ پايانی فيلم سينمايی "همنفس" مهدی فخيم زاده، ترانه تيتراژ ابتدايی "شبهای برره" و "باغ مظفر" از فعاليتهای اين هنرمند در رشته موسيقی است که به خاطر همه اين وجوه پديده لقب گرفته است.