"کارگر هفت تپه ايم
گرسنه ايم
گرسنه ايم"
باد آتش از جنوب ِ سوخته می آيد
همچون توفان
پيچان
پيچان
می پيچد
در گنبد امام جماران
که گفته بود:
خدا ی کارگر است
پس اين خداست که می آيد
از شوش و هفت تپه و دزفول
و نفرت تمام رنجبران را
در تلخی نگاهش دارد؟
پس اين خداست که می آيد
با دستهای ترک خورده چون کوير
پُرکينه و برهنه و نانخواه
مثل شير
پس اين خداست که می آيد
توفنده مثل توفان
خيزان
تا بارگاه آن خليفه ی يکدست را
بسوزاند
و شاه اکبر را
بر دار سرنوشت
بتاباند
و ريشه ی امام دروغين را
در تند باد تفته
بخشکاند
پس اين خداست که می آيد
از شوش و هفت تپه و دزفول
تا مزد خويش
بستاند
و اين جهان کهنه
بميراند
پس اين خداست ....
حسن حسام – پاريس
۳۱ مه ۲۰۰۸