دوشنبه 18 شهريور 1387

"شهريور"ی که شهر ِ دلم را خراب کرد، شعری از رضا مقصدی

رضا مقصدی
..."شهريور"ی که خانه ی خورشيد، سوخته / آه ِ مرا به سينه ی مهتاب، قاب کرد / دل، بَر مَدار از آينه، هرچند روزگار / آن نقش ِ عاشقانه ی ما را بر آب کرد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


به خاطره ی خونين ِ ناصر اخوان



«شهريور»ی که شهر ِ دلم را خراب کرد
جانِ مرا دوباره پُر از التهاب کرد

□□□

آباد بود عاطفه ی عشقِِ عاشقان
توفان ِ تازه، باز جهانم خراب کرد

□□□

اين وحشت است وحشتِ از دست دادن است
ما را اسيرِ کينه ی «عالی جناب» کرد

□□□

هرگز جدا نبوده ام از خاطرات ِ تلخ
کِی بی حضور ِ خاطره، اين ديده خواب کرد

□□□

هر جا که خاطرات ِ عزيزی معطرست
اين سينه، در ستايش ِ شعرش شتاب کرد

□□□

آنجا که اَبر ِ تشنه، صميمانه می سرود
سيلابِِ سوگواری ِ ما را خطاب کرد

□□□

بر شاخه ی شکسته، که تابوتِ بُلبلی ست
شايد گُلی بخوانَد وُ ما را مُجاب کرد

□□□

اين ماهِ خون که ماهِ جنون بوده است وُ آه
جانِ فروفسرده ی ما، در عذاب کرد

□□□

ما را هميشه، سينه، پُر از اضطراب بود
با ما هر آنچه کرد همين اضطراب کرد

□□□

«شهريور»ی که خانه ی خورشيد، سوخته
آه ِ مرا به سينه ی مهتاب، قاب کرد

□□□

دل، بَر مَدار از آينه، هرچند روزگار
آن نقش ِ عاشقانه ی ما را بر آب کرد

[email protected]

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/38265

فهرست زير سايت هايي هستند که به '"شهريور"ی که شهر ِ دلم را خراب کرد، شعری از رضا مقصدی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016