براي شنيدن نطق پيش از دستور اينجا را کليک نماييد.
من امروز خيلی ناراحت شدم و حتی وقتی ديده بودم که يک نفر در اون جا شلوار لی پوشيد اينقدر ناراحت نشدم، چرا؟ چون رفتم اينترنت و شنيدم که در تهران چند نفر از جمله اون مُطلب به اينترنت رفت و چت کرد و اون را گرفتند. و اين برای من مثل اين بود که بميرم. چون خودم با چشم خودم ديدم در اينترنت چی هست. و حالا چند پيام دارم. اول اون وبلاگ بود که من در اون چت رفتم و ديدم هيچ عکس نداشت و خيلی با حروف ريز نوشته بود و من نخواندم چون چشم آدم درد میگيرد و برای اعصاب خوب نيست، ولی يک نفر برای من اون را خواند. و من میگم ای سينا! ای مُطلب! اين چی بود درست کردی برای خودت؟ لااقل اگر عکس خوب و اسلامی داشت که آدم نگاه میکرد يه چيزی وگرنه هيچ فايده ندارد و تو را بايد در زندان نگه داری. و يک استراتژيک دارم برای اون درويشهای کمونيست آمريکا که برای خودش يک چت درست کرد به انگليسی. تو درويشی؟ من خودم چند بار اين درويش را ديدم که کشکول داشت و برای خودش در خيابان شعر میخواند و من ناراحت شدم حالا که اين درويشها را از اين مملکت بيرون کرديم رفته برای من در آمريکا چت درست کرده به اسم ياهو! ای درويش! برای من ياهو! درست میکنی؟ خاک بر سرت! رفتی با اون بيل احمق همکاری کردی به خاطر اسرائيل و آمريکا.
البته در آمريکا دو تا بيل بود، يکی اون رئيسجمهور که بیناموسی کرد و يک بيل گيت که من معنی اون را پرسيدم گفتند چندتا در میشه. و گفتند يک چت هم درست کرده که اسمش ويندوز بود که معنی اون چندتا پنجره بود. بدبخت! مگر تو معماری که هر در و پنجره درست میکنی؟ خاک بر سرت! و من میگم ای درويش! اون چت ياهو را تعطيل کن و برگرد به دامن مملکت خودت. و يک استراتژيک دارم برای آمريکا که اون رفت اونجا با اون مذاکره کند. من خيلی با مذاکره مخالفم و به اون خيلی ناراحتم. چرا مذاکره؟ بايد با آمريکا تا آخرين قطره خون بجنگيم و اون را از بين ببريم و در اونجا کشاورزی کنيم. حالا البته فرض کن خواستيم مذاکره کنيم، من را بفرست با اون بوش مذاکره کنم که وسط مذاکره با همين اسلحه اون را بکشم و بفهمه چيه. البته من زبان انگليسی و خارجی خوب بلد نبودم، ولی يک نفر اگر باشه که حرف من را ترجمه کنه مذاکره خودم میکنم نه اون ولايتی که وزير خارجه هست و من با اون هم مخالفم. و يک استراتژيک دارم برای عراق که میگم بايد به عراق حمله کنيم و حالا که صدام حسين فرار کرد چه بهتر و ما بايد بريم خانقين را بگيريم و در جنگ پيروز بشويم. انشاءالله. و شنيدم اخيراً رئيس اعلای مجلس انقلاب اسلامی رفته اونجا و قرار است اونجا رئيسجمهور بشه و من با اين هم اگر چه خوب است ولی مخالفم. چون ما بايد با عراق بجنگيم نه اينکه رئيسجمهور. و من میگم اگر با عراق نجنگيم پس با کی؟ با افغانستان؟ با ترکيه؟ بالاخره با يک نفر بجنگيم که اين همه بيکار در مملکت نباشه. و يک استراتژيک برای مهمانیهای فاسد دارم که بايد هم اون را جمع کنيم و اخيراً برادران ما يک خانه فساد را که در آن جشن تولد گرفته بود گرفتند و در آن رقص و آواز بود. ای فاسد! ای بیناموس کمونيست! تو کی هستی که جشن تولد میگيری؟ مگر من يادم نيست کی به دنيا آمدم چی شد؟ جشن تولد؟ و از همه بدتر از آنجا يک آهنگ آورد گذاشت توی اون زهرماری ضبطصوت که سخنرانی من را ضبط میکند و يک نفر در اون آواز خوند و به مردم میگفت ديونه، ديونه. ديوانه خودتی بدبخت که آواز میخونی برای فساد. و اگر من جای تو بودم میرفتم فيزيک شيمی میخوندم و من از دست لاريجانی ناراحتم که چرا اونها اين آهنگ رو خوند. و يک استراتژيک هم برای ملی مذهبی دارم که شما ملی مذهبی نيستی، شما کمونيستی و من میگم حالا که اينها را محکوم کردی چرا مصدق که رئيس اونها بود و بازرگان که معاون اون بود محکوم نکردی و ديگر هيچ استراتژيک و پيامی ندارم. خداحافظ.