چهارشنبه 25 آذر 1383

از بنی صدر تا خاتمی، راهی که ملت ایران پیموده اند! امیرفرشاد ابراهیمی

کوشش این یادداشت این است که با بیان تشابهات تاریخی آنچه که برسر این دو رئیس جمهور رفته است بار دیگر این حقیقت مسلم "انحصار طلبی حاکمان جمهوری اسلامی و اصلاح ناپذیری ایشان" را از منظر متفاوتی دیگری بیان نمايد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اشاره :
خشونت و تمامیت خواهی یک خصیصه غالب در حیات حاکمان جمهوری اسلامی ایران بوده است ، همین خصیصه است که از جمله اصلی ترین عامل دل زدگی مردم از حاکمیت بوده است و باعث انزوای این نظام نیز البته در عرصه بین الملل شده است .
اما در طول این حیات ، این حکومت دو رئیس جمهور را به خود دیده است که مبارزه با انحصار طلبی و چوب و چماق را در راس برنامه های خود قرار داده اند که البته هر دو نیز با اکثریت بالای آرای مردم نیز مواجه شده اند و به قدرت رسیدند .
اولی دکتر ابوالحسن بنی صدر است و دومی دکتر سید محمد خاتمی ، گرچه هر دوی این روسای جمهور از پشتوانه میلیونی آرای مردم برخوردار بودند اما هیچ کدام نتوانستند این عقد اخوت تمامیت خواهان و خشونت طلبان را از هسته سخت حکومت جمهوری اسلامی از هم بگشایند ، اولی ناچارا چاره کار را خروج از حاکمیت دید و دومی نیز در تحمل و مصالحه جویی تا آنجا پیش رفت تا که در شانزده آذر ماه امسال که به نظر می رسد آخرین گزارش ایشان به ملت باشد اقدام به افشای ماهیت تمامیت خواهان نمود و بیان طلبهای خویش را از آنان یادآور شد .
نکته جالبی که در این میان موجود است هر دو روسای جمهور تنها واصلی ترین پایگاه خویش را دانشگاه می دانستند و هر از گاهی که حرفی را به ملت می خواستند بزنند از این تریبون می زدند . کوشش این یادداشت این است که با بیان تشابهات تاریخی آنچه که برسر این دو رئیس جمهور رفته است بار دیگر این حقیقت مسلم "انحصار طلبی حاکمان جمهوری اسلامی و اصلاح ناپذیری ایشان" را از منظر متفاوتی دیگری بیان نمايد.

بنی صدر و مبارزه با حاکمیت چماق

پس از آنکه دکتر ابوالحسن بنی صدر در سخنرانی اش در 22 بهمن سال 1359 در میدان آزادی که بمناسبت سالگرد پیروزی انقلاب ایراد نموده و اعلام کرد که در 14 اسفند و به مناسبت سالگرد فوت دکتر مصدق به میان دانشجویان خواهم آمد تا از دانشگاه با مردم سخن بگویم ، حزب جمهوری اسلامی که از اصلی ترین و سر سخت ترین مخالفان بنی صدر بود این سیگنال را بدرستی دریافت داشت و فهمید منظور از " با مردم سخن خواهم گفت " چیست ! اینجا بود که با آوردن چماقدارانش به زمین چمن دانشگاه تهران فضای سخنرانی را متلهب نمود و بابه خشونت کشیدن و حمله به دانشجویان و مردم فضا را آنچنان کرد که واقعه 14 اسفند همچنان تا به امروز یکی از روزهای ملتهب تاریخ حیات جمهوری اسلامی است ، آنروز گرچه رئیس جمهور نتوانست در فصایی آرام و رودر رو با مردم و دانشجویان خط توطئه و تمامیت خواهی را که داشت در دل نهال نورسته انقلاب اسلامی شکل می گرفت را برای مردم فاش نماید اما چندی بعدش با انتشار نام و هویت و وابستگی آشوبگران و چماق و تیغ موکت بری بدستان حادثه 14 اسفند که مانع از سخنرانی اش شده بودند و همگی نیز از وابستگان به حزب جمهوری اسلامی و یا کمیته های انقلاب اسلامی و دادستانی انقلاب اسلامی بودند که مسئولانش از همان هسته رهبری حزب جمهوری اسلامی بودند ، آنچه را که باید به مردم می گفت را اثبات نمود .
حزب جمهوری اسلامی که رهبران آنروزش همین هایی هستند که امروز ما از آنها به عنوان محافطه کار و یا انحصار طلب یاد می نمائیم اما باز با بیان این افشاگری ها که تا مرز اخطار و تشر رهبر جمهوری اسلامی آیت الله خمینی نیز مواجه شدند باز از پای ننشستند ، واین بار از در دیگری وارد شدند و آن مجلسی بود که در کف داشتند . مطابق اصل 124 قانون اساسی اول جمهوری اسلامی ، رئیس جمهوربرای انتخاب نخست وزیر مجبور به کسب نظر موافق نمایندگان مجلسی بود که ریاستش با هاشمی رفسنجانی و اکثریتش با اعضای هوادار حزب جمهوری اسلامی بود .
رئیس جمهور و نیروهای خط امامی که از اصلیترین حامی رئیس جمهور بودند با چالشی سخت رودر روی تمامیت خواهان مواجه بودند .
بنی صدر که این سد را نفوذ ناپذیر می دانست در ابتدا با زیرکی خاص با معرفی سید احمد خمینی به عنوان نخست وزیر پیشنهادی اش خواست مجلس را به نرمش وا دارد چراکه سخت مغزان گرچه بارها مخالفت خود را به صراحت با نیروهای خط امامی مطرح کرده بودند و حتی با نظریه ولایت فقیه مخالف بودند اما توان ایستادگی در مقابل بیت آیه الله خمینی را نداشتند ! ، که البته این تیر بنی صدر به هدف نخورد و آیت الله خمینی با بیان اینکه " بنا ندارم اشخاص منصوب به من متصدی این امور بشوند " ناکام ماند . اما سید احمد خمینی از پتانسیل خود در حمایت از بنی صدر تا به آخر استفاده کرد و با مصاحبه ها و سخنرانی های افشاگرانه اش هر از چندی انحصار طلبی حزب جمهوری و نیروهایش را که خود را "حزب الله " می خواندند بر ملا می کرد و بارها و بارها آنها را "حزب شیطان " قلمداد کرد . 1
بنی صدر پس از این با تمامی کشمکش ها مصطفی میر سلیم را به عنوان نخست وزیر خویش معرفی نمود که با مخالفت مجلس روبرو شد و رای نیاورد بنی صدر باز مستاصل از افزونه خواهی تمامیت خواهان به آیت الله خمینی مراجعه کرد و این بار آیت الله پسندیده در نامه ای به هاشمی رفسنجانی از وی خواست تا " دست حضرت آقای رئیس جمهور را برای امور مربوط ، بالاختصاص انتخاب دولت باز بگذارند ....." 2
نهایتا پس از رایزنی های چندین ماهه بنی صدر مجبور به انتخاب فردی بینا بین گردید و محمد علی رجایی را به مجلس معرفی نمود که با 153 رای موافق از مجموع 196 رای نامبرده به عنوان نخست وزیر معرفی گردید اما باز تمامیت خواهان بنای ناسازگاری گذاشته و بر سر انتخاب وزرا تشنج و اختلاف را پی گرفتند .
بنی صدر در رویارویی جانفرسایی قرار گرفته بود و چاره ای هم جز "گزارش به ملت " نداشت و در سخنرانی 17 شهریور ماه 1359 فاش ساخت که حزب جمهوری اسلامی بنای ناسازگاری با دولت و ملت را دارد و سیاستهای تنش آفرینی را پی میگیرد و اینکه " به این گروه که دل خوش کرده به قبضه حکومت هشدار می دهم که این نظریه تان را فاش می کنم ضابطه های خود را گفته ام ، دفعه دیگر در صورتیکه اصلاح نشوید ، نوبت به افشای با اسم و رسم می رسد ."
اما هسته سخت باز به فعالیتهای مخرب تمامیت خواهانه خود ادامه داد تا که باز بنی صدر در 22 بهمن سال 1359 اشاره هارا مستقیم کرد و از بین رفتن آزادیهای سیاسی و اجتماعی را در جمهوری اسلامی و حاکمیت چماق و تعطیلی اندیشه را اعلام نمود و اضافه کرد که مجلس و قوه قضائیه در صدد حذف وی هستند تا حاکمیت دیکتاتوری خویش را یکدست کنند !
ونهایتا نیز چند ماه بعد اینچنین شد و ودر تیر ماه 1360 بنی صدر از صحنه سیاسی جمهوری اسلامی به کنار گذاشته شد و اینچنین تمامیت خواهان نه در مقابل بنی صدر که در مقابل اولین رئیس جمهور منتخب میلیونی مردم قرار گرفتند و همانطور که بنی صدر هشدارش را داده بود در پی یکدست کردن استیلای خویش برآمدند .

سید محمد خاتمی و حاکمیت انحصار طلبان

سرنوشت این آخرین رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی ایران نیز بسیار شبیه سرنوشت اولین رئیس جمهور است منتهای اینکه ایشان هنوز چند ماهی دیگر مانده است تا به آخر خط برسد . محمد خاتمی نیز بارها و بارها در چالشهای جانفرسایی با حاکمیت انحصار طلبان و همان رهبران گذشته حزب جمهوری اسلامی قرار گرفته کارشکنی ها و بحرانهای بیشمار برای وی و دولتش به حدی بود بود که محمد خاتمی در سالگرد انقلاب در 1379 گفت : " اگر بحرانهای مهم را در دوران این دولت در نظر بگیریم ، بطور متوسط هر 9 روز دولت با یک بحران روبرو بوده است .... این در حالی است که با عوامل برهم زننده امنیت ، نه تنها برخورد نمی شود ، بلکه مورد تشویق هم قرار می گیرند .... اینها کسانی هستند که مصونیت آهنین دارند و هر جا اجتماع قانونی هست آنرا با هر روش و شیوه غلط و توهین آمیزی بر هم می زنند .."3
محمد خاتمی علاوه بر این بحرانهای روزانه با صف آرایی دولت واره هایی همچون شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و قوه قضائیه نیز دست و پنجه نرم می کرد و بارها و بارها لوایح و طرح های دولت و مجلس مورد رد و تعدیل اینان قرار می گرفت ویا اینکه در مجالس پنجم و هفتم نیز دو وزیر خویش را در استیضاح از دست داد و وزیر قدرتمند دیگر خویش را مجبور به استعفا و کنار گیری نمودند .
محمد خاتمی گرچه بخت اینرا داشت تا که دو دوره به عنوان رئیس جمهور با قی بماند اما بارها و بارها مخالفانش این بیم را به دادند که میتواند سرنوشتی مشابه با بنی صدر پیش رو داشته باشد . ومخالفانش بارها این جمله را به وی تذکر داده اند که " هنوز امکان تصویب عدم کفایت رئیس جمهور در دادستانی کل کشور و مجلس هست چراکه رئیس جمهور نشان داده کفایت لازم را برای مقابله با بحران و تورم و معضلات موجود را ندارد و باید از راه های دیگر وارد شد " . 4
محمد خاتمی این روزها روزهای آخر عمر دولت خویش را می گذراند و وی نیز همچون بنی صدر که در آخرین سخنرانی خویش اقدام با افشای ماهیت انحصار طلبان و محافظه کاران در قدرت نمود در 16 آذرماه امسال اقدام به افشای ماهیت مخالفتهای محافظه کاران و اقتدار طلبان نمود و طلبهای خود و ملت را از آنان یاد آور شد .

امروز با مرور آنچه که بر اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران گذشته است و با تطبیقش بر آنچه که بر آخرین رئیس جمهوری اسلامی ایران گذشته و میرود میتوان بدرستی به این اصل مسلم رسید که حاکمان جمهوری اسلامی تنها بر اصل خود محوری مسقرند و هر جا که خشک مغزان پایه های حکومت خویش را در خطر آرای ملت دیده اند با مخالفت بی چون و چرا با آن " پادوهای خشونت طلبانشان " را گسیل داشته اند از 14 اسفند سال 1359 گرفته تا قتلهای زنجیره ایدر 1377 و حادثه کوی دانشگاه تهران در 1378 و یا حوادث سلسله وار سالگردهای کوی دانشگاه اگر در آنزمان با تعطیلی دانشگاه ها در پی تعطیلی اندیشه بودند اکنون نیز با توقیف روزنامه ها و دستگیری روزنامه نگاران و اندیشمندان همچنان بر تعطیلی اندیشه و آزادی در حکومتشان اصرار می ورزند . و اصلاح ناپذیری هم در سرشت و خصلتشان است .

از بنی صدر تا خاتمی راه سخت و طاقت فرسایی بوده که این ملت پیموده اند تا به میزان نبودن آرایشان در این حکومت و سخت و نفوذ نا پذیر بودن قدرت انحصار طلبان در عرصه حکومت جمهوری اسلامی ایران پی ببرند .

------------------------------------
منابع:
1 – روزنامه انقلاب اسلامی 15 شهریور 1359
2- روزنامه جمهوری اسلامی ش 338 9 مرداد 1359
3- روزنامه حیات نو 25 بهمن 1379
4- هفته نامه شما ارگان جمعیت موتلفه اسلامی ش 21 مرداد 1378

["گفتني ها"، وبلاگ اميرفرشاد ابراهيمي]

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/15574

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'از بنی صدر تا خاتمی، راهی که ملت ایران پیموده اند! امیرفرشاد ابراهیمی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016