انتخابات آينده رياست جمهوري ايران در حالي به يكي از مهمترين چالشها و مباحث گروههاي سياسي كشور تبديل شده است كه نميتوان نگراني بحران مشاركت عمومي را در اين رويداد از نظر دور داشت.
ياس مردم از عدم تحقق مطالبات خود در دوران حاكميت دولت و مجلس موسوم به اصلاحطلب كه منجر به رويگرداني اكثريت آحاد جامعه از شركت در انتخابات شوراهاي دوم و به دنبال آن مجلس هفتم گرديد، ميتواند در انتخابات مهم رياست جمهوري هم تكرار شود.
به جرات ميتوان از مواضع و احساسات گروههاي دانشجويي كه روز 16 آذر 83 در ديدار با خاتمي در دانشگاه تهران داشتند، به عنوان عنصر روانشناختي براي ارزيابي و تخمين ميزان حضور مردم در نهمين دوره رياست جمهوري بهره گرفت.
با اينحال بسيار بعيد است كه جناح موسوم به دوم خرداد از اين واقعيت مغفول مانده باشد كه اعتبار باقيمانده آنان در نزد افكار عمومي، براي توفيق در انتخابات رياست جمهوري آينده كفاف كند.
اما به نظر ميرسد سياستمداران چپ بيتوجه به شرايط ذهني حاكم بر جامعه و بدون تمايل به قبول شكست خود همچنان علاقمند به ريسك حضور در انتخاباتي هستند كه پيشبيني شكست آنان چندان سخت و پيچيده نيست.
نهايت سادهانديشي و سادهانگاري است كه با مطرح كردن چهرههايي برخوردار از سابقه ذهني مثبت در نزد افكار عمومي و هزينه كردن اعتبار گذشته آنان بتوان پتانسيل اكثريت خاموش و خنثي جامعه را براي مشاركت در انتخابات فعال كرد بدون آنكه اين سوال پاسخ داده شود «در شرايطي كه جبهه اصلاحات در مقطع چند ساله حاكميت همزمان بر قوه مجريه و قوه مقننه و عليرغم بهرهمندي از پشتوانه 20 ميليوني نتوانسته است به مطالبات مردم پاسخ دهد، با چه استدلال و منطقي درصدد به دست گرفتن مجدد قدرت رياست جمهوري است؟!»
واقعيت اين است كه گروههاي سياسي چه از جنس چپ و چه از جنس راست پايگاه تاثيرگذار و قابل اتكاء خود را در ميان مردم از دست دادهاند و در اين شرايط سرنوشت انتخابات رياست جمهوري با تمام اهميتي كه دارد با اراده اقليت مكلف تعيين خواهد شد.
اقليتي كه نه گوش به شعارها و پيامهاي راست دارد و نه چپ، هر چند گزينههاي آنان در طيف محافظهكاران باشد.
با اين اوصاف كشاندن چهرههايي چون مهندس ميرحسين موسوي و يا هر فرد داراي اعتبار ذخيرهشده سياسي دوران گذشته به قصد فعال كردن اكثريت جامعه، نه تنها يك بازي سياسي محسوب ميشود بلكه اهانت به شعور و فهم مردم نيز است.
در هر حال چهره رييسجمهور آينده را بايد در ميان كانديداهاي منتسب به محافظهكاراني جستجو كرد كه در غيبت اكثريت مردم ميتوانند چشم به مسند دومين مقام مديريت كشور داشته باشند.
چهرههايي مانند هاشمي رفسنجاني، علياكبر ولايتي و محسن رضايي.