یکشنبه 27 دی 1383

"رهبر معظم" مجبور است نگذارد سعید مرتضوی به سرنوشت سعید امامی دچار شود! می دانید چرا؟ ، علي کشتگر

سعید مرتضوی حالا به پاشنه آشیل "رهبر معظم" تبدیل شده است. خامنه ای که خود مشوق و حامی او بود حالا در برابر رسوائی سعید مرتضوی که چیزی کمتر از رسوائی سعید امامی نیست مجبور است از وی دفاع کند. و هرچه بیشتر چنین کند خود آسیب پذیر تر می شود

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

به وبلاگ نویسان که کارشان در نوع خود کارستان است!


سعید مرتضوی حالا به پاشنه آشیل "رهبر معظم" تبدیل شده است. خامنه ای که خود مشوق و حامی او بود حالا در برابر رسوائی سعید مرتضوی که چیزی کمتر از رسوائی سعید امامی نیست مجبور است از وی دفاع کند. و هرچه بیشتر چنین کند خود آسیب پذیر تر می شود.

کار وبلاگ نویسان در نوع خود کارستان است. باز می گویند شکنجه های جسمی و جنسی هولناکی که ازسرگذرانده اند، تا دنیا و خود ما را متوجه ابعاد بی فرهنگی و بی اخلاقی سران حکومتی که به نام دین هر جنایتی را مجاز می شمرند، بنمایند. و به راستی این شبکه آدم کشان حرفه ای که در قوه قضائیه و سازمان های اطلاعاتی نیروی انتظامی و سپاه پاسداران و نهادهای مشابه آن بی پروا به هر جنایتی دست می زند و در هر رسوائی و فضاحتی که به بار می آورد حق به جانب تر و گستاخ ترهم می شود از که دستور می گیرد؟ پشتش به کجا گرم است و در برابر چه کسی پاسخ گو است؟
حالا دیگر همه می دانند سعید مرتضوی که به امر رهبر، در مقام دادستان انقلاب و دادستان تهران پروژه سعید امامی را در لباس قانون پیش می برد، مهره ای است که خامنه ای آن را علیه آزادیخواهان و شکنندگان جو ارعاب حرکت می دهد. او به امر " رهبر" عمل می کند و پشتش به حضرت ایشان گرم است. همان گونه که سعید امامی چنین بود. سعید امامی بدون حمایت همه جانبه " رهبر" ، نه هرگز می توانست نقشه هائی مثل ترورهای میکونوس را اجرا کند و نه بدون هماهنگی ارگانهای زیر نظر رهبری جسارت و توانائی تدارک نقشه انداختن دسته جمعی نویسندگان به دره، قتل های زنجیره ای و ترورها و شکنجه های پیش از آن را داشت. سعید مرتضوی هم بدون اشاره " رهبر معظم" و هماهنگی ارگانهای زیر نظارت وی نه هرگز می تواند با فراغت بال به جنایاتی همچون قتل زهرا کاظمی و شکنجه های جسمی و جنسی وبلاگ نویسان دست یازد و نه با چنین کارنامه سیاه و ننگینی "مدیر نمونه نظام اسلامی" معرفی می شود. زهرا کاظمی با ضربات " جسم سخت" که بازجویان دادستانی به سر وی می زدند تا به آنچه آنها می خواستند "اعتراف" کند، کشته شد. سر او را به " جسم سخت" می زدند تا بپذیرد که رابط سازمان های جاسوسی آمریکا و مخالفان استبداد در ایران بوده است. سعید مرتضوی مامور تهیه و تولید این گونه " اعترافات" است تا تئوری " تهاجم فرهنگی غرب" و تئوری " توطئه دشمنان" که مدام از مغز خشک رهبر جاری می شود را به اثبات برساند.
با به قتل رسیدن زهرا کاظمی سعید مرتضوی و بازجویان او رسوا شدند اما از کار برکنار نشدند، برعکس مورد تشویق هم قرار گرفتند، چرا که به دستور و در خط رهبر عمل کرده بودند.
پس از رسوائی جهانی قتل زهرا کاظمی، خامنه ای برای نجات سعید مرتضوی و جلوگیری از دچار شدن وی به سرنوشت سعید امامی خود راسا وارد عمل شد و دراشکال مختلف از سعید مرتضوی حمایت کرد. او در اوج بالا گرفتن کار این رسوائی گفت " چرا برای یک حادثه کوچک این قدر جنجال راه می افتد؟" مدیر کل تبلیغات وزارت ارشاد که از قضا خویشاندوی نزدیکی هم با جناب رهبر دارد در چندین مقاله و مصاحبه دخالت سعید مرتضوی در قتل و تلاش وی در مخفی کردن این جنایت و وانمود کردن قتل زهرا کاظمی به سکته مغزی را برملا کرد. اما این خود او بود که مورد غضب رهبر قرار گرفت. برعکس خامنه ای در سخنانی که به یادم نیست مخاطبانش چه کسانی بودند گفت "نباید بگذاریم این بار مثل دفعات پیش (اشاره به قتل های زنجیره ای) علیه نظام و خادمان نظام جنجال راه بیندازند. "یعنی آن که نباید سعید مرتضوی به سرنوشت سعید امامی دچار شود. و پس از این حرفها بود که برای به هم آوردن سروته پرونده یکی دو نفر که در قتل زهرا کاظمی کاره ای نبودند محاکمه و تبرئه شدند تا قضیه را به زعم خود فیصله دهند که ظاهرا دادند. و بعدهم " رهبر" در سفری که با هواپیمای سپاه به مشهد کرد سعید مرتضوی این " مدیر نمونه" نظام را با خود به گردش برد. همه این کارهای خامنه ای برای این بود که به بازجویان و ماموران امنیتی و قضائی گوش به فرمان خود بفهماند و اطمینان دهد که می توانند با خیال آسوده به وظایف خود ادامه دهند و مطمئن باشند که دیگر هیچ کس به سرنوشت سعید امامی دچار نمی شود. قتل زهرا کاظمی و حوادث پیش و بعد از آن نشان داد که این عبارت معروف خاتمی که " دیگر هرگز قتل های زنجیره ای تکرار نمی شود" در نظام حاکم حرف مفتی است. و برعکس آنچه متحمل تر است آن است که گفته شود دیگر در این نظام هرگز کسی به سرنوشت سعید امامی دچار نمی شود. چرا که پشتوانه این گفته شخص " رهبر" است و نه خاتمی.
و حالا این روزها شاهد آن هستیم که سعید مرتضوی در یکی از بزرگترین رسوائی های رژیم بازجویان دادستانی را به شکنجه جسمی و جنسی وبلاگ نویسان گماشته تا از آنان همان اعترافی را بگیرند که از زهرا کاظمی طلب می کردند. و این همه به برکت حمایت قاطع " رهبر معظم" و"فرزانه" است. اما این بار رسوائی کار دادستانی تهران از ماجرای قتل زهرا کاظمی نیز بزرگتر و تکان دهنده تر است. و من بالاخره نفهمیدم میان رابطه جنسی و حفظ بیضه اسلام چه رابطه ای وجود دارد؟ دماغ فرشته قاضی را شکسته اند تا او بگوید من با فلان کس رابطه جنسی داشته ام، امید معماریان را شکنجه جنسی و جسمی کرده اند تا او به آنچه نکرده اعتراف کند و همین کارها را کرده اند با مسعود قریشی، آرش نادرپور، روزبه ابراهیمان، حنیف مزروعی، محبوبه عباسقلی زاده، شهرام رفیع زاده و دیگرانی که بی پناه تر از آن بوده اند که صدایشان به جائی برسد و بعد آنان را به مصاحبه فرمایشی واداشته اند. و اینها همه از نبوغ "رهبر فرزانه" و"معظمی" تراوش کرده است که از اول تا به امروز برای دفاع از اسلام و حاکمیت دینی چیزدیگری درچنته نداشته است.
من اسلام شناس نیستم و نمی دانم اسلام با این کارها مخالف است یا موافق دخالت در این امور را به کارشناسان اسلام و آیت الله ها وامی گذارم. اما این را می دانم که آنچه علی خامنه ای و گماشتگان اوبه نام دفاع از اسلام کرده اند نشان می دهد که دست کم اسلام اینها ذلیل تر و بی مایه تر از آن است که بجز فرومایگان خود فروخته، بازجویان و مامورانی که به عقده های جنسی مبتلا هستند، و یا ابلهان کسی از آن دفاع کند. اینها دشمن ایران و ایرانی اند و آنچه با ایرانیان می کنند بدتر از آن است که فاشیستها با ملت خود و مهاجمان بی فرهنگ عرب و مغول با ملت ما کرده اند. و چه ارزشمند است حرکت وبلاگ نویسان که دارند هرآنچه بر آنان گذشته برملا می کنند.
سعید مرتضوی حالا به پاشنه آشیل "رهبر معظم" تبدیل شده است. خامنه ای که خود مشوق و حامی او بود حالا در برابر رسوائی سعید مرتضوی که چیزی کمتر از رسوائی سعید امامی نیست مجبور است از وی دفاع کند. و هرچه بیشتر چنین کند خود آسیب پذیر تر می شود.
نه فقط آزادیخواهان بلکه صدای روحانیون سنتی و کسانی که فقط دغدغه آبروی اسلام و نظام را دارند نیز علیه سعید مرتضوی درآمده است، اما " رهبر معظم" مجبور است از او دفاع کند، چرا که این بار اگر بازهم رهبر همانند مورد سعید امامی حساب خود را از مهره گوش به فرمان خود جدا کند، آن وقت تکیه گاه اصلی او یعنی شبکه های ترور و شکنجه ای که در دستگاه قضائی و سایر نهادهای تحت نظر وی به پاسداری از هیمنه و اقتدار او مشغول انجام وظیفه هستند، در کار خود دچار تامل و تردید می شوند. اگر خامنه ای بازهم جا بزند و سعید مرتضوی را رها کند، دیگر چه کسی از خیل آدم کشان حلقه به گوش جرات می کند در پاسداری از اقتدار رهبر جنایت کند؟ برای سرکرده رژیمی که نه فقط ملت بلکه حتی نیمی از رژیم و اکثریت روحانیت سنتی می خواهند از شر او نجات پیدا کنند چه خطری مرگبارتر از درهم شکستن روحیه شبکه های ترور و ارعاب مورد اتکای وی می تواند وجود داشته باشد؟ علی خامنه ای حالا نه می تواند بدون تضعیف روحیه اوباشان گوش به فرمان خود سعید مرتضوی را به دور اندازد و نه می تواند با حفظ او در مقام کنونی اعتراضات فزاینده روحانیت سنتی و تکنوکرات ها و مدیران نظام اسلامی که برای برکنار کردن وی از پست دادستانی رهبر را زیر فشار قرار داده اند، مهار کند. از عرصه ملی که بگذریم حالا ناظران جهانی نیز ماهیت واقعی رژیم را بویژه از هنگام قتل زهرا کاظمی به این سو با نظاره کردن بی دادهای سعید مرتضوی و شکنجه گران دادستانی بازمی شناسند.
از این پس افشای هرچه بیشتر اقدامات دادستان تهران افزایش اعتراض و فشار علیه وی مستقیما موقعیت علی خامنه ای را تضعیف می کند. چنان که هرچه دایره اعتراض و دادخواهی علیه دادستان تهران وسیع ترشود موقعیت خامنه ای ضعیف تر می شود. چرا که خامنه ای چه هم چنان ازسعید مرتضوی حمایت کند و چه به برکناری او رضایت دهد در هر حال از این ماجرا ضعیف تر و رسواتر از پیش بیرون می آید. غلط نیست اگر بگوئیم سرنوشت سعید مرتضوی تا حدود زیادی به سرنوشت خود "رهبر" گره خورده است. و تا زمانی که سعید مرتضوی بر صندلی دادستانی نشسته یکی از بهترین راههای مبارزه با خود کامگی دینی اعتراض علیه او است.

جمعه 25 دیماه 1383
علی کشتگر

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/16997

فهرست زير سايت هايي هستند که به '"رهبر معظم" مجبور است نگذارد سعید مرتضوی به سرنوشت سعید امامی دچار شود! می دانید چرا؟ ، علي کشتگر' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016