 |
|
|
|
|
|
|
 |
|
|
|
|
||
|
||||||
 |
 |
 |
|
|||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
|
||||||
|
|
|
|
|||
«از دولت آمريكا كه جنايات هولناك آن روي همه جنايتكاران تاريخ را سفيد كرده است و در همان حال اگر يك دوچرخه در ميدان شوش پنجر شود، آن را به سوژه اي براي تبليع عليه جمهوري اسلامي تبديل مي كند انتظاري نيست كه به فكر استفاده از اين ماجراي معمولي و دم دستي نباشد...» حسين شريعتمداري
- هي ديويد! تصوير رو روي اسکوپ رادار داري؟
- بله دارم! واضح و روشن.
- الان چي مي بيني؟
- يه پيرمرد مي بينم که از روي دوچرخه اش پياده شده و داره به لاستيک عقب اون نگاه مي کنه.
- (با هيجان) خب! ديگه ، ديگه!
- هيچي! خم شده داره با دو تا انگشتش لاستيک رو فشار مي ده!
- کافيه ديگه! سريع از طريق خط مخصوص با ارفورس وان تماس بگير. بگو مسئله امنيت مليه و بايد با شخص پرزيدنت صحبت کنيم.
- آي آي سِر!
- ضمنا با روابط عمومي ستاد ارتش هم تماس بگير بگو يک کنفرانس مطبوعاتي با حضور خبرنگارهاي نيويورک تايمز و واشينگتن پست و سي.ان.ان و رسانه هاي ديگه برگزار کنند تا خبر در سطح بين المللي منتشر بشه. اين بزرگ ترين ضربه اي هستش که ما مي تونيم به دولت اسلامي ايران بزنيم. يک دوچرخه در ميدان شوش تهران پنچر شده!
- آي آي سر!
...
- از اي واکس ِ تري- تو- وان، به ار فورس وان. فرمانده مي خوان فورا با پرزيدنت صحبت کنند. مسئله امنيت ملي و خيلي فوريه.
- به گوش باشيد... پرزيدنت خواب هستند. آيا خبر اينقدر فوريه که بيدارشون کنيم؟
- بله بيدارشون کنيد. فورا!
...
- ها فرمانده! موضوع چيه؟ به من گفتن خبر ِ فوري دارين!
- شب به خير جناب پرزيدنت. اتفاق مهمي افتاده. يک دوچرخه در ميدان شوش تهران پنچر شده!
- تهران؟ تهران.... هوم م م م... يادم نمي آد کجاست! هنوز خواب از سرم نپريده!
- قربان تهران! پايتخت ايران!
- آها آها! (با فرياد آميخته به هيجان) گفتي چي شده؟!
- قربان دوچرخه پنچر شده!
- شما ها لاستيکش رو زدين يا ناو وينسنس؟
- قربان خودش شده!
- عجب سوژه اي! به ستاد مشترک خبر دادين کنفرانس مطبوعاتي برگزار کنند؟
- بله قربان!
- کارتون عالي بود! دستور مي دم بهتون به خاطر اين دقت و تيزبيني مدال بدن. به وزارت خارجه خبر بدين ديگه موضوع شيرين عبادي رو پيگيري نکنند. سوژه به اين خوبي دستمون اومده که دولت ايران رو باهاش بکوبيم. ديگه نيازي به شيرين عبادي و وب لاگ نويس ها نيست. بگين اون عکس پيرمرده... اسمش نوک زبونمه... يک زمان عضو شوراي نگهبان ايران بود... آهان خزعلي رو هم که از روي روزنامه ي اصلاح طلب ايراني، مامورامون ديشب برامون فکس کردن دور بريزن. به اون هم نيازي نيست. هيئت دولت و شوراي امنيت رو هم بيدار کنين. بجنبين که وقت از دست نره. يه دوچرخه تو ميدون شوش پنچر شده. اوه ماي گاد...
[وب لاگ ف. م. سخن]
