اين راه، آسان تر است ( يادداشت روز )
1- 26 سال پيش، روز 16 بهمن ماه 1357 هنگامي كه حضرت امام(ره) طي حكمي مرحوم مهندس بازرگان را به رياست دولت موقت منصوب فرمودند، يكي از ماركسيست ها با اشاره به بينش و منش مهندس بازرگان و تفاوت فاحش و بنيادين ديدگاه سياسي نهضت آزادي با نگاه و بينش سياسي حضرت امام(ره) پرسيده بود؛ چرا امام خميني با وجود ياران انقلابي فراواني كه دارند، مهندس بازرگان را براي تصدي اين مسئوليت حساس و سرنوشت ساز برگزيده اند؟ و يكي از دوستان در پاسخ گفته بود، مهندس بازرگان از رجال سياسي شناخته شده است ولي ياران حضرت امام هنوز آنگونه كه بايد در ميان مردم شناخته شده نيستند. آن فعال ماركسيست با تعجب گفته بود؛ اين چه حرفي است؟! چشم و دل مردم به امام است، امام روي هركسي كه انگشت بگذارد و هر كه را ايشان معرفي كند، بلافاصله معروف و شناخته شده و مورد پذيرش همه مردم قرار خواهد گرفت... شناخته شده كسي است كه امام او را معرفي مي كند... او راست مي گفت و درست فهميده بود كه در همه حال، از امام به «يك اشاره» است و از مردم به «سردويدن».
2- امام راحل ما(ره)، چند ماه قبل از رحلت جانسوز خويش -6/1/1368- درنامه اي كه خطاب به آقاي منتظري و به منظور عزل وي از قائم مقامي رهبري نوشتند از واقعيتي كه تا آن هنگام بر مردم پوشيده بود پرده برداشته و با صراحت فرمودند «والله قسم، من با نخست وزيري بازرگان مخالف بودم ولي او را آدم خوبي مي دانستم، والله قسم، من رأي به رياست جمهوري بني صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم.»...
3- يك ماه و چند روز پيش، نگارنده طي يادداشتي با عنوان «70 قطعي يا 100 احتمالي؟!» نسبت به برخي از تفاوت نظرها در ميان نامزدهاي مطرح در جمع اصولگرايان و هواداران آنها هشدار داده و با احساس نگراني از اينكه مبادا اين «ترك»ها به شكاف تبديل شود، تأكيد كرده بود؛ «چند كانديداي مطرح در طيف اصولگرايان اگرچه با يكديگر تفاوت هايي دارند ولي اين تفاوت ها در حد و اندازه اي نيست كه چنانچه يكي از آنها به عنوان گزينه نهايي معرفي شده و سكان امور اجرايي كشور را در دست بگيرد، با گزينه هاي ديگر فاصله چنداني داشته باشد» در ادامه آن يادداشت با اشاره به اين نكته كه «تعامل» براي رسيدن به وحدت نظر همواره با «تنازل» همراه است، آمده بود «اين تنازل مخصوصاً از آن روي كه رويكرد به اصولگرايي يك موهبت الهي و به عنوان يك امانت در اختيار اصولگرايان است، از اهميت و ضرورت بيشتري برخوردار است و اگر شرايط حساس كنوني كشور و حياتي بودن حضور اصولگرايان در رأس قدرت اجرايي نيز در نظر گرفته شود، تنازل مورد اشاره، اهميت و ضرورت بيشتري خواهد داشت»... و «عاقلانه و منطقي نيست كه 70 قطعي را در پي 100 احتمالي از دست داد».
برخي از دوستان اصولگرا و بدون وابستگي به اين يا آن گروه تابلودار كه مانند اكثريت قريب به اتفاق مردم، از حركت رو به رشد اصولگرايي طي دو سال اخير به وجد آمده و بركات فراوان اين حركت را در عملكرد شوراي شهر تهران و مجلس هفتم به وضوح ديده اند، بعد از يادداشت مورد اشاره با نگراني همراه با گلايه از احتمال وقوع آنچه در آن يادداشت پيش بيني شده بود ياد مي كردند و...
4- متأسفانه، طي چند هفته اخير شاهد وقوع رخدادي در جمع به هم پيوسته اصولگرايان بوديم كه دور از انتظار بود، هر يك از چند نامزد مطرح در جمع اصولگرايان، به گونه اي يا به بهانه اي-هر چند احتمالاً براي خود آنها قابل قبول!- عهد پيشين را وانهادند و غافل از نياز حركت جمعي و ضرورت «تنازل» براي رسيدن به «تعامل»، بر نظر خويش كه قرار بود در نظر جمع، محو شود اصرار ورزيدند و...
اكنون با توجه به اين نكته بديهي كه تمامي كانديداهاي مطرح در جمع اصولگرايان -علي رغم برخي از تفاوت ها- در نقطه «اصولگرايي» با يكديگر مشترك هستند، سازهاي جداگانه چگونه قابل توجيه است؟ اگر اختلاف در اصول نيست -كه نيست- انتخاب راه هاي جداگانه براي چيست؟ مخصوصاً آن كه رويكرد مردم به آنان رويكرد به اصولگرايي است و از اين روي، «تنازل» در ديدگاه ها و يا خواسته ها براي رسيدن به «تعامل»، نه فقط يك نياز اخلاقي و فردي، بلكه يك تكليف براي پاسداري از اين امانت و موهبت الهي است. مقصود از بيان اين نكته، كنار رفتن آن يكي و يا شرط و شروط نهادن ديگري نيست، بلكه كم توجهي به ضرورت «تنازل» براي «تعامل» است كه همه دست اندركاران مي توانند مخاطب آن باشند و محكوم كردن اين و آن، خود نوعي دميدن در اين تنور است كه نه تنها گره گشا نيست، بلكه مشكل افزا نيز هست.
5- به يقين، هيچيك از نامزدهاي مطرح درجمع اصولگرايان كه هركدام به نوعي از «تنازل» كوتاهي ورزيده اند، اصولگراتر، باتقواتر، مصلحت انديش تر و سياستمدارتر از امام راحل(ره) نيستند و بي ترديد تفاوت ميان آنها به اندازه تفاوت ميان ديدگا ههاي حضرت امام(ره) با مهندس بازرگان نيست. امام راحل(ره) در ادامه جمله معروف خود كه «والله قسم، من با نخست وزيري بازرگان مخالف بودم...» مي فرمايند «در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم»...
تفاوت نامزدهاي مطرح كنوني در جمع اصولگرايان به اندازه اي اندك است كه انتخاب يكي از ميان آنها با انتخاب ديگري، نمي تواند تفاوت چنداني در نتيجه نهايي كار داشته باشد. به بيان ديگر، اينگونه نيست كه مثلا آقاي فلان، رتبه 80 از اصولگرايي را داشته و آن ديگري رتبه 15 داشته باشد. نهايت اينكه، اگر آقاي فلان به اعتقاد هوادارانش رتبه 80 داشته باشد، ديگري رتبه 70 و 75 دارد و قس عليهذا...
بنابراين، «تنازل» از برخي ديدگاه ها -كه قابل صرف نظر كردن است- براي رسيدن به «تعامل» -كه به هيچوجه قابل صرفنظر كردن نيست- آسان تر از آن است كه به كنكاش و چالش چنداني نياز داشته باشد، زيرا چالش روي اصول نيست كه قابل تنازل نباشد، بلكه روي سليقه هاست كه به آساني براي رسيدن به مقصودي والاتر و بالاتر، قابل اغماض است.
خوشبختانه اين روزها، نشانه هاي اميدواركننده و حركت خداپسندانه اي براي رسيدن به تعامل در ميان نامزدهاي اصولگرايان آغاز شده و در اولين گام آن-كه با توجه به گامهاي قبلي، اولين قدم نيز محسوب نمي شود- آثار و بركات فراواني به چشم مي خورد. اين بركات از اضطراب كساني كه حضور اصولگرايان در رياست اجرايي كشور را نمي پسندند، به وضوح قابل درك است.
6- و بالاخره، با تاكيد بر اين نكته كه اصولگرايي منحصر به يك جمع خاص نيست، بلكه تمامي كساني كه به نظام اسلامي و ضوابط آن مخصوصاً خدمت صادقانه به مردم اعتقاد دارند، اصولگرا تلقي مي شوند بايد گفت ؛ اصولگرايي پروژه هم نيست كه ساخته دست اين يا آن گروه بوده و با مخالفت اين يا آن گروه قابل توقف باشد، واقعيت آن است كه مردم طي دو سال اخير، بار ديگر حاكميت اصولگرايان را كه گمشده خويش بود يافته اند و طعم شيرين خدمت بي منت آنان را چشيده اند و به بيان ديگر، اصولگرايي يك «پروسه» يا جريان طبيعي است كه برخلاف جريانات سياسي ديگر، به جاي حرف، عمل و به جاي شعار، خدمت صادقانه و ملموس ارائه كرده است و... اين انتظار واقع بينانه است كه با حضور اصولگرايان در مسئوليت اجرايي كشور، بار ديگر، آب هاي رفته به جوي بازگردد.
حسين شريعتمداري