شنبه 17 بهمن 1383

نامه رجبعلي مزروعي به مدير مسئول کيهان درباره مطلب "شاهد از كجا رسيد؟!"

مدير مسئول روزنامه كيهان

خبر يافتم به روال معمول آن روزنامه بار ديگر در ستون «خبر ويژه» مطلبي ذيل عنوان «شاهد از كجا رسيد؟!» درباره نامه اينجانب و انتشار آن در «گويا نيوز» درج كرده‌ايد كه ذكر نكات ذيل را در مورد آن لازم مي‌دانم:

1- نوشته‌ايد:« نامه خصوصي رجبعلي مزروعي به مدير مسئول كيهان از سايت آمريكايي «گويا نيوز» سر در آورد.» و البته بر پايه همين خبر به ارائه تحليل و تكرار اتهامات قبلي خود نسبت به افراد بازداشتي در پرونده موسوم به سايت‌هاي اينترنتي پرداخته‌ايد. نمي‌دانم بر چه پايه‌اي نتيجه گرفته‌ايد كه نامه بنده به شما خصوصي بوده است، براي اينكه همانروز كه نامه به روزنامه كيهان فكس شد براي اكثر خبرگزاريها و مطبوعات نيز فرستاده شد، ضمن اينكه «نامه خصوصي» را معمولا فاكس (آنهم فاكس روزنامه)‌ نمي‌كنند!

2- اگر نامه خصوصي نبوده است انتشار آن در «گويا نيوز» (يا هر ابزار رسانه‌اي) به همان اندازه مي‌تواند «شاهد» ‌باشد و پايه استدلال و تحليل كه انتشار مطلبي از كيهان در اين سايت! متاسفانه تخيلات و سناريوسازي هاي كيهان در مورد افراد و گروه‌ها همواره متكي بر چنين «شاهد»‌هايي محكم و در عين حال چوبين بوده است و البته سخت بي‌تمكين. «خانه عنكبوت» ساخته ذهن شما كه جوانان بازداشتي بايد به اجبار بر درستي آن صحه مي‌گذاشتند تا وسيله‌اي براي محاكمه آنها در دادگاه باشد خود بهترين سند و شاهد بر اين ادعاست، و اينكه حق به جانب نوشته‌ايد: «البته آقاي مزروعي به همان اندازه كه براي اتهامات نارواي خود به كيهان دليل و سندي ارائه نكرده بود ...» فكر مي‌كنم كه بهتر بود كه براي احترام به خوانندگان كيهان لااقل نامه بنده را چاپ مي‌كرديد تا مخاطبان شما راحت‌تر بتوانند در اين مورد داوري كنند و بدانند كه بنده چه اتهامات ناروايي بدون دليل و سند به كيهان زده‌ام. لابد اينهم اطلاع رساني به شيوه كيهاني است كه بدون آنكه خوانندگان كيهان از محتواي نامه بنده مطلع باشند درباره آن «خبر ويژه» ساخته و تحويل خوانندگان مي‌دهيد!

3- نوشته‌ايد: «آقاي مزروعي ... براي رد همكاري بازداشت‌شدگان با محافل و جريانات ضد انقلاب كه اسناد آن غيرقابل انكار مي‌باشد نيز خود را بي‌نياز از دليل تلقي كرده بود و ...» ظاهرا در اين ملك غير از همفكران كيهان همه مجرمند و بايد براي تبرئه خود دليل اقامه كنند! آخر تكليف اصل سي و هفتم قانون اساسي چه مي‌شود؟ «اصل، برائت است و هيچكس از نظر قانون مجرم شناخته نمي‌شود، مگر اينكه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.» سئوال اين است كه بازداشت شدگان در كدام دادگاه محاكمه شده‌اند تا جرم «همكاري با محافل و جريانات ضدانقلاب» در مورد آنان اثبات شده باشد؟ فرض بگيريم هر آنچه در مورد اين بازداشتي‌ها انجام گرفته به لحاظ شكلي و حقوقي ايراد نداشته است(فرض محال) باز هم شما خوب مي‌دانيد كه آنچه در مورد اينان مطرح است «اتهام» ‌است و رد آنها در دادگاه بايد صورت گيرد و نه در روزنامه كيهان،‌و البته در آنجا هم وظيفه بنده نيست بلكه وظيفه متهمان و وكلاي آنهاست! و شما كه البته دسترسي به مراكز غيبي و دادستاني تهران داريد براحتي مي‌توانيد «اسناد غير قابل انكارتان» در اختيار آنها قرار دهيد تا در روز محاكمه از آنها بهره‌برداري بهينه نمايند، ضمن اينكه مي‌توانيد آنها را در روزنامه كيهان چاپ كنيد تا بيش از اين كشور و نظام از «همكاري جوانان فريب خورده با محافل و جريانات ضد انقلاب»‌ ضربه نخورد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

4- آقاي شريعتمداري، شما سخت شيفته تخيلات و تحليل‌هاي خود هستيد و حتي حاضر نيستيد به موردي كه خلاف اينها باشد گوش دهيد. بنده در مورد فرزندم خودم هيچ شك و شبهه‌اي ندارم كه هيچيك از اتهاماتي كه روزنامه شما و مطبوعات همسويتان – و ايضا دادسراي ناحيه 9 و بازجو – رديف مي‌كنيد صحت ندارد، و به همين دليل هم با پاي خودمان به اداره اماكن رفتيم! چرا كه آنرا كه حساب پاك است از محاسبه و زندان و سلول انفرادي و ... چه باك است، اگر دستگاه قضا و عدالت در اين كشور حساب و كتاب مي‌داشت يقينا امروز بايد جواب داده مي‌شد كه چرا بايد جواني را بدون انجام دادن جرمي 66 روز زنداني (60 روز سلول انفرادي) كنند و آن بلاها را به سرش بياورند؟ مي‌دانيد چرا؟ پس اين بخش جوابيه روابط عمومي دادسراي عمومي انقلاب تهران را بار ديگر بخوانيد: « ظاهرا" آقاي مزروعي نگران مطالبي است كه فرزندشان از آن مطلع هستند. به همين جهت تلاش زيادي دارند تا ايشان در بازداشت نمانند. با اين اميد كه فرصتي براي تخليه اطلاعاتي كه نزد فرزند ايشان است وجود نداشته باشد. لازم مي‌دانم به اطلاع آقاي مزروعي برسانم، فرزند ايشان تاكنون اقارير بسيار مهم و تكان‌دهنده‌اي در خصوص فعاليت سايت‌هاي مذكور داشتند كه نقش افراد را در هدايت جنگ رواني كاملا مشخص و هويدا مي‌نمايد ... بنابراين به نظر مي‌رسد كه ديگر كار از كار گذشته است و تلاش آقاي مزروعي براي جلوگيري از انتشار اين اطلاعات نوشداروي بعد از مرگ سهراب است.» و البته قرار بود كه پس از انجام اين «تخليه اطلاعاتي»، در مصاحبه‌اي توسط فرزند بنده اين «اقارير بسيار مهم و تكان دهنده» مطابق دستور‌العملي كه به خط بازجوي ايشان نزد بنده محفوظ است، لابد از طريق رسانه ملي و مطبوعات همسو بيان شود تا «نقش افراد در هدايت جنگ رواني كاملا مشخص و هويدا شود.» خدا شاهد است كه هر فكر مي‌كنم كه منشاء اين خيالبافي‌ها و داستانسرايي‌ها در كشور چيست دليل آنرا در نمي‌يابم و بدتر از آن در نمي‌يابم كه چرا عده‌اي جوان بايد قرباني خيالبافي‌ها و داستانسرايي شوند! در عين حال از هر گونه دادگاه و رسيدگي به اين موضوع استقبال مي‌كنم تا معلوم شود حاصل اين بگير و ببند‌ها چه بوده است؟

5- آقاي شريعتمداري،‌ همانگونه كه در نامه قبلي آورده‌ام خداوند قدرت بزرگي به شما داده است و آن مديريت روزنامه‌اي با بودجه بيت‌المال است. يقينا" بنده قدرت هماوردي شما را ندارم و باز هم ناچارم خود و شما را درباره اعمالمان به خدا و روز جزا حوالت دهم. از اين پس همچون گذشته آزاديد كه هر چه مي‌خواهيد درباره بنده و خانواده‌ام – و ايضا" همه مخالفان فكري و سياسي‌تان – بنويسيد و خوشحالم كه مصونيت آهنين داريد. مطمئن باشيد كه اين دوران مي‌گذرد و مطمئن باشيد كه اين حديث شريف «ملك با كفر باقي مي‌ماند اما با ظلم نه» واقعيت دارد. گفتمان عدالت را فروكاهي با تامين معيشت اقشار فقير و به فراموشي سپردن حقوق اساسي و كرامت انسانها فريبي بيش نيست و مردم ايران به كرات در تاريخ معاصر نشان داده‌اند كه فريب اينگونه گفتمانها را نخواهند خورد.

6- اين نامه خصوصي نيست چرا كه آنچه شما مي‌نويسيد خصوصي نيست هر چند كه به لطف دستگاه قضا هيچ مطبوعه‌اي جرات چاپ اينگونه نامه‌ها را ندارد و البته اگر سايتي آنرا چاپ كرد بهانه مي‌آوريد كه ...

والسلام

رجبعلي مزروعي
14/11/83

[شاهد از كجا رسيد؟! کيهان]
[نامه رجبعلي مزروعي به حسين شريعتمداري مدير مسئول کيهان]

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/17938

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نامه رجبعلي مزروعي به مدير مسئول کيهان درباره مطلب "شاهد از كجا رسيد؟!"' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016