شنبه 8 اسفند 1383

اروپای پير و آمريكای ضعيف، م. راد

m.rad@gmx.net

پس از شروع دور دوم رياست جمهوری جورج بوش سه هيئت سياسی و نظامی و اقتصادی آمريكا راهی كشورهای اروپايی شدند تا نتايج مباحثات داخلی جناح بنديهای آمريكا و سياستهای ناشی از آن را در رابطه با چهار سال عملكرد دولت بوش را با كشورهای اروپايی و در صدر آنها با كشورهای آلمان و فرانسه و روسيه در ميان بگزارند دولت بوش پس از شكست در جلب اين سه كشوردر رابطه با جنگ با عراق آنها را كشورهای ‌پير ارزيابی كرده بود كه ديگركارآيی ندارند و ادعا كرده بود كه روسيه را بايد كنار گذاشت و با آلمان بايد مدارا كرد و فرانسه را بايد تنبيه كرد
هيئت بر جسته وزير خارجه آمريكا تحت رهبری خانم كونداليزا رايس كه جانشين آقای ‌پاول وزير خارجه سابق آمريكاشده است تلاش كرد كشورهای اروپايی را تشويق به همكاری ‌با آمريكا بكند و نه نتها باين كشورها ياد آوری كرد كه سرنوشت آنها با سرنوشت آمريكا گره خورده است و آنها در تمامی زمينه ها دارای منافع مشترك هستند بلكه تعهد داد كه ديگر آمريكا بدون مشورت با كشورهای اروپايی دست بهيچ اقدام يكجانبه نزند و رسما باطلاع اين كشورها رساند كه موضوعاتی را كه وی‌ پيام آور آن است تصميم كميسيون امنيتی آمريكا متشكل از دو جناح جمهوری ‌خواه و دمكراتهای آمريكاست اين كميسيون متشكل از ايدئولوگها و سياست گزاران اقتصادی و سياسی و نظامی و امنيتی آمريكا را در بر ميگيرد كه بنا بر ارزيابی از اوضاع جهانی تلاش ميكند بر مبنای ضروريات جامعه آمريكا و منافع آن در سراسر جهان يكی از دوحزب را در مصدر قدرت قرار دهد.
خانم رايس پيش از آمدن به كشورهای اروپايی به مسكو هم سفر كرده بود تا در آنجا نيزنه تنها موضع خود را توضيح دهد بلكه بروسيه اطمينان داد كه در تمام زمينه ها آمريكا حاضر بهمكاری‌است و حتی تا آنجا پيش رفت كه پيشنهاد پيوستن روسيه به اتحاديه اتلانتيك شمالی را بدون مشورت با كشورهای اروپايی به دولت روسيه ارائه داد كه مخالفت شديد كشورهای‌اروپايی را درپی داشت خانم رايس با اين سفر خود و با روشن كردن مواضع تازه آمريكا زمينه مسافرت جورج بوش را به اروپا و مذاكره با سه كشور مخالف جنگ در عراق وسياستهای جنگی دولت بوش را به كشورهای‌اعضای پيمان نظامی اتلانتيك شمالی را فراهم كرد.
در پی مسافرت خانم رايس آقای رامز فلد وزير دفاع آمريكا كه تقريبا تمامی كاسه كوزه ها بعلت عدم موفقيت سياسی و نظامی آمريكا در چهار سال گذشته بر سر وی شكسته است ببهانه شركت در كنفرانس امنيتی اروپا باين كشورها سفر كرده و كوشش كرد مواضع اعلام شده توسط وزير خارجه تازه را از ديدگاه نظامی و سياست های اتخاذ شده در دور دوم رياست جمهوری آمريكا را برای همقطاران خود توضيح دهدكه موفقيتی در بر نداشت.
رامزفلد و خانم رايس با توجه به عدم موفقيت آمريكا در عرصه نظامی و سياسی در چهار سال گذشته بنابدرخواست سه كشور فوق رسما پذيرفتند كه آمريكا بتنهايی قادر نيست مسئله عراق و افغانستان را حل كند و مجبور شدند اعلام بكنند كه آمريكا بدون شركت اين سه كشور و تمامی همپيمانان خود در حل هيچ مشكل جهانی موفق نخواهد بودو بدين ترتيب اذعان كردند كه آمريكا بشدت در جهان منفرد و منفور شده است و بر مشكلات و مصائب جهانی افزوده است بعبارتی ديگر در منجلاب گير كرده است.
آمريكا در رابطه با هرسه كشور فوق سياست های سخت و توهين آميزی را در پيش گرفته بود آنها نه تنها كالاهای فرانسوی را تحريم كرده بودند بلكه حتی فرنچ فرای ( سيب زمينی سرخ كرده ) ‌فرانسوی را به فريدن فرای ‌تبديل كرده تا اسم فرانسوی آن را حذف كرده باشند و در رابطه با روسيه تلاش كرده بودند وانمود كنند كه در روسيه دمكراسی وجود ندارد و پوتين بر اين كشور ديكتاتوری‌ ميكند و در رابطه با آلمان مدعی شدند كه شرودر نخست وزير اين كشور راه هيتلر را پيشه خود كرده است و همچنيين دوكشور فرانسه و آلمان را تهديدكردند كه از منابع نفتی عراق و خاورميانه محروم خواهند شد.
با اين اوصاف آقای بوش هفته پيش با همه هارت و پوت هايی كه كرده بود مجبور شد به اروپای پير سفر كند و از آنها رسما بخواهد كه به آمريكا رحم كرده و آنرا در مقابل دشمنان كه كم هم نيستند تنها نگزارند چون شكست آمريكا برای‌اين كشورها هم گران تمام خواهد شد.
آقای بوش در ابتدا وارد بلژيك شد و در كنفرانس امنيتی و نظامی اتلانتيك شمالی‌ در بروكسل شركت كرد و مجبور شد اذعان كند كه آمريكا بيش از هرزمان ديگر باين پيمان نظامی محتاج است همين آقای بوشی پس از تهاجم بافغانستان كبكش خروس ميخواند و ديگر هيچ خدايی را بنده نبود و حتی‌ بيش از هفت كشور از جمله روسيه و چين را تهديد نظامی كرده بود و مدعی شده بود كه پيمان اتلانتيك شمالی ديگر مرده است و نيازی بآن نيست و اين كشور قادر است بتنهايی از پس همه اين كشورها برآيد.
اشغال فغانستان در شرايطی صورت گرفت كه اين كشوراساسا ارتشی نداشت وتنها در حدود سی و چهار هزار نفر نيروی مسلح در سراسر كشور داشت كه حتی آموزش نظامی نيز نديده بودندولی وضع در عراق بر منوال ديگری چرخيد كه هنوز روند ا» مشخص نيست.
جورج بو ش در سخنرانی خود در بروكسل اظهار داشت كه آمريكا پيمان نظامی اتلانتيك شمالی‌ را يك شريك نظامی ميشناسد در حالی كه پيش از جنگ در افغانستان اين پيمان نظامی راتنها وسيله ای برای پشتيبانی از آمريكاقلمداد ميكرد خانم رايس و آقای رامزفلد پيش از آن اين موضع تازه آمريكا را به اطلاع اعضاء پيمان ناتو رسانده بودند كه همين مسئله باعث شد تا گرهارد شرودر نخست وزير آلمان در كنفرانس امنيتی مونيخ نامه كتبی معروف خود را بنويسد و اين پيمان را زير سئوال ببرد در واقع درخواست كرد كه دولت بوش و آمريكا موافقت كنند كه اين ادعا بعنوان يك بند به مصوبات پيمان اتلانتيك شمالی‌اضافه شود( ناتو شريك نظامی و سياسی آمريكا ) كه مفهومی‌ بجز مهار نظامی آمريكا در چهارچوب مصوبات اين پيمان نظامی نداشت و طبعا آمريكا در اين شرايط ضعف هرگز حاضر به تاييد آن نيست.
مسافرت بوش به بروكسل نه تنها مليون ها يورو روی دست كشورهای اروپايی گذاشت بلكه جناب بوش مجبور شد حتی‌ رئيس جمهور فرانسه يعنی آقای ‌شيراك را در سفارت خود ملاقات كند كه اگر اوضاع جنگ در عراق و افغانستان بخوبی و بر اساس روياهای آمريكا پيش ميرفت حتی تره هم برای ‌فرانسه خورد نميكرد و چه بسا فراخوان سرنگونی ‌دولت فرانسه را ميداد.

در پی اذعان به شكست آمريكا در چهار سال گذشته در برابر رئيس جمهور فرانسه بوش عازم سفر نه ساعته ای ‌به شهر ماينز آلمان شد كه برای‌ اين كشور در حدود سيصد مليون يورو آب خورد و داد همه را در آورد فرودگاه فرانكفورت از پرواز باز ايستاد وهيچ پرنده و چرنده ای جرات خروج از آشيانه خود را نيافت شهر ماينز نيز بكلی تعطيل شد و به دژ نظامی غير قابل عبور تبديل شد و تمام مدارس و دانشگاهها هم تعطيل شدند بدين ترتيب جناب بوش فقط برای نه ساعت به آلمان آمد تا به نخست وزير آلمان اعلام بكند كه تا چه اندازه باين كشور در شرايط حاضر نياز دارد و تا چه اندازه نظرات آلمان و فرانسه و روسيه در مخالفت با جنگ در عراق بدون تاييد سازمان ملل درست بوده است بدين ترتيب جورج بوش اگرچه علنا اعلام نكرد ولی ‌مسافرت وی ‌باين سه كشور نشان داد كه آمريكا بشدت منفرد شده است و آمريكا بيشتر از اروپا پير شده است .

پيآمدهای ‌سفر روسای جمهوری آمريكا به كشورهای اروپايی :

هر سه كشور فوق پس از سالهای 1945 تجربه بدی از مناسبات با آمريكا و عمل كرد آن و بخصوص مسافرتهای ‌بعداز انتخابات رياست جمهوری آمريكا از اروپادارند.
در سال 1945 ترومن رئيس جمهور وقت آمريكا با استالين و دوگل و چرچيل در شهر پتسدام (Potsdam )آلمان گرد هم آمدند تا برای آينده آلمان و اروپا و حتی در مورد مسائل امنيتی جهانی‌ به تبادل نظر بپردازند و شرايط همكاری ‌جهانی‌ را مهيا سازند با وجود توافق همه جانبه در مورد مسائل اساسی در اين كنفرانس پس از باز گشت ترومن به آمريكا نظر سياست مداران اين كشور بر گشت و آنها ارزيابی ‌ديگری ارائه داده و بلافاصله جنگ را در همان سال در چين شروع كردندكه تا سال 1949 ادامه يافت و در پی آن در سال 1950 جنگ كره را تحت نام سازمان ملل نيز آغاز كردند آمريكادر هر دوجنگ در سال 1953 بسختی شكست خورد ضمن آنكه سازمان ملل را كه تازه شروع بكار كرده بود نه تنها وسيله ای برای پيشبرد مقاصد خود بكار گرفته بود حتی تا بامروز آنرا از كارآيی‌ مثبت باز داشته است بدين ترتيب آمريكا مناسبات جهانی را در منطقه جنوب شرقی آسيا بهم ريخت و باعث خسارت جانی و مالی فراوانی شد.

در سال 1963 در پی بحران بين آمريكا و شوروی در مورد شهر برلين كه بدو بخش شرقی و غربی بعداز جنگ جهانی دوم تقسيم شده بود جان اف كندی از حزب دمكرات آمريكا وارد اروپا و برلين آلمان شد و نه تنها بحران اين شهر را حل نكرد بلكه جنگ سرد را بشدت دامن زد كندی آمده بود تا سياست تازه آمريكا را برای كشورهای غربی توضيح دهد و ادعا ميكرد كه دولت وی قصد دارد صلح و دمكراسی را نه تنها در برلين بلكه در جهان با همكاری‌ كشورهای اروپايی باجرا در آورد كندی هم پس از باز گشت به واشنگتن آمريكا را وارد جنگ در جنوب شرقی آسيا كرد كندی آمده بود تا شروع جنگ د رجنوب شرقی آسيا را باطلاع اروپاييها برساند در زمان حيات كندی‌ آمريكا بيش از پانصد هزار نفر نيروی نظامی وارد ويتنام و كامبوج و لائوس كرد اين جنگ باتلفات بيش از 50000 نيروی نظامی آمريكايی و هزينه سرسام آور و شكست كامل آمريكا در اين سه كشور در سال 1975 باتمام رسيد.
در سال 1987 رونالد ريگان از حزب جمهوری ‌خواهان آمريكا برای ‌توضيح سياستهای تازه آمريكا وارد كشورهای اروپايی شد فرانسه از آنجا كه درگيری مستقيم در رابطه با جنگ جنوب شرقی آسيا ‌با آمريكا داشت از پيمان اتلانتيك شمالی خارج شده بود و ‌ارزهای دلار خود را به آمريكا پس داده و بجای آن طلا دريافت كرده بود بقيه كشورهای اروپايی با وی هم داستان شدند ريگان هم وارد برلين شد و از گورباچف خواست تا ديوار برلين را فروريزد ريگان در اوج در گيری جنگ سرد و شدت تضاد بين اتحاد شوروی و آمريكا و در مجموع كشورهای غربی با بلوك شرق نه تنها به شوروی اعلام جنگ داده بود بلكه كشورهای غربی را تشويق به شركت در هزينه جنگ ستارگان ميكرد و در صددبر آمده بود تا از طريق نظامی اتحاد شوروی را شكست دهد اين تحريك آشكار جهان را بسوی يك جنگ تمام عيار به پيش برده بود تنها وضع نامساعد اقتصادی اتحاد شوروی باعث شد تا اين كشور وارد جنگ نشودنتيجه سفر ريگان پاشيدگی اروپای شرقی و افزايش مسائل سياسی و اقتصادی و امنيتی اروپا شد كه هنوز ادامه دارد.
در سال 1990 بوش پدراز جناح جمهوری خواهان وارد كشورهای اروپايی شد او هم بعلت اهميت آلمان وارد شهر ماينز شد و كشورهای‌اروپايی را برای ‌حمله بعراق آماده كرد وی اين كشورها را متقاعد كرد كه كشور عراق در تلاش اتحاد مردم عرب است و اگر آمريكا و اروپا اقدام نكنند امكان اتحاد كشورهای عرب بسرعت پيش خواهد رفت و شيخ ها بدون مبارزه سرنگون خواهند شد وقدرت تازه ای با برد مالی و توان اقتصادی و نظامی سر بلند خواهد كرد كه در نتيجه سر اروپا و آمريكا بی كلاه خواهد ماند و اروپا از نفت ارزان خاورميانه محروم خواهد شد و بدين ترتيب بار ديگر كشورهای اروپايی وارد بحران ديگری شدند كه آمريكا برايشان تدارك ديده بود و ميبايست هزينه آنرا نيز پرداخت ميكردند اين جنگ از سال 1990 تا 2003 كه جنگ دوم را بو ش پسر آغاز كرد ادامه داشت و نه تنها بحران موجود را حل نكرده بلكه ثبات داخلی كشورهای اروپايی را زير سئوال برده است كه هنوز ادامه دارد و چشم انداز روشنی برای آن ديده نميشود درهمين دوره با پاشيدگی بلوك شوروی كشورهای اروپايی با چالشهای بزرگ مواجه شدند و آمريكا با دامن زدن باين تضاد ها عملا كشورهای اروپايی بخصوص آلمان و روسيه را در آن درگير كرده است تا به تنهايی‌ منطقه نفت خيز خاورميانه را تحت كنترل خود در آورد.
در عين حال آمريكا بحرا ن اروپای شرقی را سر كشورهای اروپای غربی خراب كرده و سروسامان دادن به اوضاع اقتصادی و سياسی ونظامی كشورهای اروپای شرقی هزينه سنگينی را بر دوش كشورهای اروپايی گذاشته است كه معلوم نيست تا كی آنها قادرند اين هزينه را تحمل كنند ولی‌همه كشورهای اروپای غربی متفق القولند كه اروپای شرقی عملا امنيت و ثبات داخلی آنها را بهم زده است.
در سال 1994پس از انتخاب كلينتون از حزب دمكراتها وی نيز عازم اروپا شد تا سياستهای خود را با وضعيت موجود جهانی ‌برای هم پيمانان خود تشريح كند كه پی آمد آن جنگ خانمان بر انداز يوگسلاوی بود كه اين كشور را به چند كشور بی ثبات تبديل كرده است ورابطه اروپای شرقی را با اروپای غربی نه تنها بهم زده است بلكه هرلحظه ممكن است آتش آن شعله ور شود هزينه اين تغيير و تحولات هم بر دوش كشورهای غربی اروپايی افتاده است و هنوز راه حل مناسبی برای آن پيدا نشده است .
و هفته گذشته سفر جورج بوش به اروپا برای‌ايجاد بحران تازه در روابط بين المللی نگرانی شديدی در بين اعضاء اين پيمان ايجاد كرده است مضافا باينكه ايندفعه آمريكا همزمان ايران و كره شمالی ‌و چين و تعدادی ديگر از كشورهای جهان را نشانه رفته است آمريكا حتی روسيه را نيز تهديد كرده است تا اروپا را در مقابل عمل انجام شده ای قرار دهد.
اگر مجموعه وقايع فوق را در كنار هم بگزاريم اين اروپای غربی است كه دارد بهاء سياست های غلط آمريكا را پس از سالهای‌1945 پرداخت ميكند و بجای‌ سرو سامان دادن به اوضاع اقتصادی خود در گير بحران های منطقه ای شده است كه چشم انداز آينده آن روشن نيست اين مسئله بشدت اين كشورها را نگران كرده است بخصوص بيكاری و عدم كار آيی اقتصادی موجب اضطراب و نگرانی نه تنها دولت ها بلكه مردم اين كشور هاهم شده است.
مسافرت هفته گذشته جورج بوش بهمين دلايل فوق با دفعات گذشته كاملا متفاوت است كشورهای اروپايی بخصوص آلمان و فرانسه و اين اواخری‌اسپانيا دريافته اند كه بايد باين سياست پايان داده شود بخصوص كه روسيه هم اعلام كرده است از نظر اقتصادی و نظامی قادر است اوضاع خود را سروسامان بدهد و نيازی نمی بيند وارد اتحاديه اتلانتيك شمالی ‌بشود.
بنابراين اروپايی ها تصميم قطعی گرفته اند تا راه خود را از آمريكا جدا كنند تجارب نيمه دوم قرن گذشته نشان داده است كشورهای‌اروپايی بيش از آنچه كه گرفته اند از دست داده و خواهند داد بهمين دليل ديگر آمريكا و جورج بوش و تيم وی قادر نخواهند بود اينبار اروپا را با خود همراه كنند اروپا ديگر نه ميخواهد و نه ميتواند با آمريكا همراه شود چون منافع كشورهای اروپايی در تضاد كامل با منافع آمريكا قرار دارد بدين ترتيب آمريكا بتدريج نه تنها در چهار سال گذشته بخصوص در جنگ عراق و مخالفت كشورهای اروپايی تضعيف شده است بلكه مجبور است هرساله بيشتر صحنه را خالی كند و اين بمعنی دادن امتيازهای ‌پی در پی نه تنها به كشورهای اروپايی است بلكه بالاجباربايد با تمام كشورها همكاری اقتصادی را پيش ببرد .

تجربه نيمه دوم قرن گذشته تا بامروز نشان ميدهد كه رقبا نه تنها قوی تر شده اند بلكه از نظر نظامی و صنعتی‌ كاملا خود را بجلوكشيده اند و سياست های آمريكا كشورهای‌غربی را ده ها قدم بعقب برده است غول های اقتصادی نظير چين و بزودی هندوستان و برزيل و روسيه طی پنج سال آينده جای ‌تمامی كشورهای‌اروپايی و ژاپن را خواهند گرفت.
سفر آقای بوش در هفته گذشته سود زيادی برای اين كشور در بر نداشته است بلكه آمريكا برای اولين بار در تمامی ‌زمينه ها جلو ميز محاكمه نشسته است كه نه تنها اجازه ندارد بر خلاف منافع كشورهای ‌ديگرعمل كند بلكه بوی اجازه داده نخواهد شد كه به يكه تازی خود ادامه دهد همين موضوع باعث شده است كه جورج بوش و تيم وی مدام درصدد اصلاح خود بر آيند.
آمريكا در قبال كشورهای‌اروپايی چه سياستی پيش خواهد گرفت ؟

تيم جورج بوش تلاش كرد تا بازهم مسائل فرعی را در صدر بر نامه های خود قرا ر دهد از جمله مسئله تحقيقات اتمی‌ايران و مسلح شدن كره شمالی ‌به سلاح اتمی و قدرت گيری‌ اقتصادی و نظامی چين و عدم ثبات كشورهای ‌خاورميانه كه آمريكا در آن نفش تعيين كننده ای داشته است و سر بر آوردن روسيه و ابراز وجود آن در عرصه جهانی
در رابطه با ايران دولت بوش تلاش كرد تا هم پيمانان سابق خود را قانع كند مسلح شدن ايران به تكنيك هسته ای ‌بمعنی‌ سقوط كامل خاورميانه خواهد بود وی تلاش كرد قدرت سازماندهی ‌شيعيان در منطقه را بيش از آنچه كه هست بزرگ كند و حتی‌ادعا كرد كه اگر كشورهای‌غربی با آمريكا در رابطه با عراق همكاری ‌نكنند آمريكا قادر به كنترل اين كشور نخواهد بود در واقع ننه من قريب بازی تا بترتيبی دوباره كشورهای اروپايی را به خاورميانه بكشاند واقعيت اين است كه آمريكا كشورهای ‌شيخ نشين را بيش از همه بی ‌ثبات كرده است و آنها هراسان از از دست دادن قدرت خود هستند كه اين موضوع را كشورهای اروپايی از چشم آمريكا می بينند .
در رابطه با سوريه آمريكا برای جلب فرانسه حاضر شد با پيشنهاد فرانسه برای ‌بتصويب رساندن قطعنامه خروج نيروهای سوری از لبنان در سازمان ملل موافقت كند لبنان بعداز جنگ جهانی اول مستعمره فرانسه بود ولی با وجود افزايش مشكلات در عراق و ضرورت حل بحران فلسطين و اسرائيل آمريكا سوريه را ازليست كشورهای ‌دشمن خارج كرد و دوباره تضاد خود را با فرانسه شدت بخشيدو مجددا ادعا كرده است كه سوريه با اتحاد با ايران بر عليه آمريكا بايد تنبه شودو همچنين مدعی است كه اين اتحاد امنيت كشورهای اروپايی را هم بخطر انداخته است .
آمريكا با اتحاد نظامی خود با ژاپن و كره جنوبی و مسلح كردن آنها به مدرن ترين ابزار نظامی و اعلام اينكه تايوان را زير پوشش نظامی خود خواهد گرفت بحران تازه ای را در منطقه جنوب شرقی آسيا دامن زده است و بدين ترتيب بدون مشورت كشورهای هم پيمان كوشش كرده است مناسبات چين با كشورهای اروپايی را بهم بزند آمريكا بهمراه ژاپن مدعی شده است كه چين بزرگترين خطر برای منطقه جنوب شرقی آسيا ست و دوكشور فوق با جلوگيری از اتحاد دوكره و افزايش تضاد خود با كره شمالی سعی در بهم زدن مناسبات دوكره دارند و حتی ‌بارها كره شمالی راتهديد به استفاده از بمب اتمی كرده بودند كه كره شمالی در پاسخ خود را باين سلاح مجهز كرده است آمريكا كوشش دارد تا اروپا را بر عليه چين و كره شمالی بسيج كند .
در رابطه با روسيه اوضاع پيچيده تر از آن است كه بشود آنرا مخفی كرد روسيه دومين قدرت نظامی جهان است و بتازگی در برابر تهاجم آمريكا و اروپا موضع روشنتری گرفته است و از آنجا كه تامين كننده انرژی كشورهای اروپای شرقی و آلمان است اين كشورها بشدت نگران آنند كه روسيه بتلافی اقدامات بدون حساب و كتاب آمريكا دست بعمل متقابل بزند و جريان نفت را قطع كند روسيه باندازه كافی مشتری دارد كه بتواند چنين اقدامی بكند بهمين دليل آلمان و اروپای شرقی‌ خواهان سياست مستقل بوده و سعی در فاصله گرفتن از سياست های آمريكا را دارند كه اين امر مورد خوش آيند آمريكا نيست .
آمريكا باطلاع كشورهای غربی رسانده است كه تعداد زيادی موشك های‌ ضد هواپيما و هليكوپتر قابل حمل و نقل روسی از نوع SA – 7s كه كوچكترين آنها به دورابل معروفند در اختيار كشورهای هم پيمان سابق شوروی قرار دارند و حتی نيروهای مقاومت ضد آمريكايی بآن مسلح بوده و از آن در عراق استفاده ميكنند تعداد اين موشكها كم نيست و با توجه به تكنيك امروزی ‌بسياری از كشورها قادرند بتوليد آن بپردازند و در سراسر دنيا قادر به تهديد هواپيماهای ‌مسافری و باری و هليكوپتر هستند كه مفهومی ‌بجز مسلح كردن هواپيماهای ‌مسافرتی با هزينه زياد نخواهد داشت و كشورهای‌اروپايی ديگر حاضر نيستند اين هزينه سرسام آور را تحمل كنند گزارشها حاكی از وجود بيش از يك مليون از اين موشكها در جهان است.
خود آمريكا در جنگ افغانستان بر عليه اتحاد شوروی‌ افغانستان را به موشكهای‌ استينگر (Stinger ) كه همان عملكرد موشكهای ‌روسی را دارند در سال 1982 مسلح كرده بود اين موشكها هم قابل حمل و نقل بوده و همانند نوع روسی بسيار سبك هم هستند جورج بوش به ولادمير پوتين اطلاع داد كه اگر نيروهای مخالف اين دوكشور به سلاحهای‌مخرب و قابل حمل و نقل از جمله بمب اتمی ‌مسلح شوند قادرند با استفاده از اين اسلحه ها هردو كشور را هدف قرار دهند اين موضوع را بوش به اروپاييها هم گوشزد كرده بود و طبعا در انتظار بود تا هردو جبهه را بنفع خود بسيج كند و به جنگ بی پايان خود كه بعداز جنگ جهانی دوم هنوز ادامه دارد خون تازه ای بدمد كه با مخالفت شديد هردو گروه مواجه شده است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

دولت آمريكا در سالهای‌ گذشته با اطلاع از خطر اين موشكها حاضر شده بود تا صدو پنجاه هزار دلار برای‌هرموشك پرداخت كند ولی تا كنون موفقيتی بدست نياورده است تكامل همين موشكها بود كه يوگسلاوی نيروی‌هوايی ناتو را فلج كرده بود و آنها مجبور شده بودند با هزينه زياد از موشكهای دوربرد در جنگ استفاده كنند .
اروپا و روسيه به تيم بوش اطلاع دادند كه آنها راه خود را انتخاب كرده اند و ديگر حاضر به دادن امتياز به اين كشور نيستند نه مسئله ايران و نه مسئله كره شمالی و نه مسئله چين و نه تكرار عدم دمكراسی در روسيه زمينه ای ‌نخواهد بود تا اين كشورها بخصوص كشورهای اروپايی بيشتر در باطلاق جنگ و افزايش تضادها قوطه بخورند و بدين ترتيب آمريكا رادر فشار بيشتری قرار دادند كه با شتاب بيشتر بعقب نشينی خود ادامه دهد.
نوشته را با اشاره به مقاله پراودا در تاريخ 25.02.2005 به پايان ميبرم كه اين روسيه نبود كه زندان ابوغريب و زندان گوانتانامو را بر پا كرد و بدون مجوز مراجع بين المللی و مخالفت جهانی ‌به جنگ يك كشور مستقل رفت وده هاهزار نفر را قتل وعام كرد شما كه كوچكترين موازين دمكراسی را رعايت نميكنيد حق نداريد برای ديگران تعيين تكليف بكنيدو با آنها در باره آزادی و دمكراس‍ی صحبت بكنيد.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/18739

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'اروپای پير و آمريكای ضعيف، م. راد' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016