زنده ياد يدالله سحابى در سال ۱۲۸۴ در يكى از كوچه هاى گذر وزير دفتر از محله سنگلج تهران به دنيا آمد. جدش اصفهانى بود و به دليل داشتن كارگاه نجارى به نجارباشى شهرت داشت. پدرش نيز در قشون نظامى آن دوران سمت «كارپرداز هنگ» را داشت اما با تغييرات در وضع قشون، در زمان مشروطيت، به كشاورزى روى آورد، تا اينكه در پايان در اداره تلگراف تهران مشغول شد و تا آخر عمر نيز در همين اداره كار مى كرد.
با تاسيس مدرسه «شرف احمدى» در محله سنگلج به رياست يك روحانى به نام «حاج سيدآقا طالقانى» يدالله سحابى در اين مدرسه ثبت نام كرد. وى تا كلاس چهارم در آن مدرسه درس خواند و به مدت يك سال به دليل بيمارى حصبه از تحصيل بازماند ولى پس از بهبودى در مدرسه اى جديدالتاسيس به نام «افتتاحيه» ثبت نام كرد. تحصيلات ابتدايى ايشان در سال ۱۲۹۸ خاتمه يافت.
سال ۱۲۹۸ كه مقارن ۱۳۳۶ قمرى است سالى سخت و پردرد براى هموطنان ما و خصوصاً مردم تهران بود. در اين سال ابتدا قحطى و سپس بيمارى وبا، بسيارى از مردم را از پاى درآورد. سختى قحطى به حدى بود كه گرسنگان، زباله هاى انباشته در كوچه و معابر را زير و رو مى كردند تا تكه نان خشكيده و يا خوراكى نيم گنديده اى را بيابند و سد جوعى كنند. گاهى هم در گوشه اى از كوچه و خيابان، جمعى از پير و جوان ديده مى شدند كه آتشى افروخته و قطعه اى از پوست خيك را در آتش افكنده و نيم سوخته آن را در دهان گذاشته و به جويدن مشغولند.
• دوره متوسطه
تحصيل دبيرستانى سحابى در مدرسه «شرف مظفرى» واقع در سمت شمالى خيابان حافظ امروز مقابل پارك شهر شروع شد. مرحومان دكتر محمد موتمن (مسيح الدوله) و ميرزا حسن خان ذوقى به ترتيب، مدير و ناظم اين مدرسه بودند. سال دوم تحصيل دبيرستان وى سال ۱۲۹۹ بود كه در اواخر آن سال كودتاى رضاخان ميرپنج با همكارى سيدضياء طباطبايى و كمك انگليس طراحى و اجرا شد.
• تكميل دوره هاى تحصيلى
تحصيلات دوره دوم متوسطه را ابتدا در دارالفنون شروع كرد ولى بعداً به واسطه علاقه اى كه به كار تعليم داشت در سال ۱۳۰۳ در دارالمعلمين مركزى ثبت نام كرد. اين موسسه به رياست مرحوم ميرزاابوالحسن خان فروغى كه مردى وارسته و عارف بود، اداره مى شد. تحصيل متوسطه سحابى در اين موسسه در سال ۱۳۰۴ به پايان رسيد. هنگام تحصيل در دارالمعلمين، از نظر علاقه اى كه به كار معلمى داشته در كلاس اول اين موسسه تمرين تعليم علوم را نيز مى كرد. سحابى پس از فراغت از تحصيلات متوسطه در مهر ماه ،۱۳۰۴ به طور پاره وقت رسماً به كار تعليم در دبستان ابن سينا با حقوق دولتى مرسوم آن زمان (۱۸۰ ريال در ماه) مى پرداخت و سپس نظر به احتياج زندگى در آذرماه همان سال با ماهى ۴۰۰ ريال حقوق به مباشرت و كمك مهندسى راه سازى در نواحى سمنان و دامغان و شاهرود و اطراف اشتغال يافت و اين كار تا سال ۱۳۰۷ ادامه داشت. اشتغال به اين كار بى تاثير در ايجاد ذوق زمين شناسى در سحابى نبود. در تحصيل دوره اول متوسطه در دبيرستان شرف، درس زمين شناسى به وسيله دكتر سيدابوالقاسم شيخ الاسلامى تدريس مى شد و او با بيان روشن و مفهوم، عوامل تغييردهنده سطح زمين را به دانش آموزان جزوه مى گفت. اين موضوع شوق و علاقه سحابى را به كسب اطلاع بيشتر راجع به چنين عواملى برانگيخت. اشتغال در امور راه سازى از اواخر ۱۳۰۴ تا اوايل ۱۳۰۷ و سروكار با سنگ ها و وضع قرار گرفتن طبقات سنگ ها در كوه ها و نقش و تصاويرى كه اغلب بر روى سنگ ها يافته مى شد (فسيل ها) يك نوع آرزو در سحابى براى شناخت علمى درباره چنين آثارى ايجاد كرد.
• تحصيلات عالى
در سال ۱۳۰۷ به كوشش مرحوم يحيى خان اعتمادالدوله وزير معارف، دارالمعلمين عالى كه بعداً دانشسراى عالى نام گرفت، تاسيس شد و سحابى در رشته علوم طبيعى اين موسسه ثبت نام كرد. تا اين تاريخ دانشكده علوم مستقل در تهران تشكيل نشده بود و دارالمعلمين عالى كه در سال ۱۳۰۷ تاسيس شد، داراى پنج رشته رياضيات، فيزيك و شيمى، علوم طبيعى، فلسفه و ادبيات، تاريخ و جغرافيا بود. بعداً در حدود سال ۱۳۲۰ با يكى كردن سه رشته علمى دانشسراى عالى اساس دانشكده علوم و با يكى كردن دو رشته ديگر دانشسراى عالى دانشكده ادبيات تهران را بنيانگذارى كردند و دانشسراى عالى فقط براى تدريس علوم تربيتى اختصاص يافت. در خرداد ماه سال ،۱۳۰۷ قانون اعزام محصل به خارج از تصويب مجلس شوراى ملى گذشته و طبق آن هر سال، يكصد نفر از فارغ التحصيلانى كه اقلاً ديپلمه متوسطه بودند و از طريق مسابقه علمى انتخاب مى شدند، به خرج دولت، به خارج اعزام مى شدند، تا در رشته هايى كه برحسب استعداد و بر طبق احتياج، براى آنها معين مى شد، به تكميل تحصيلات بپردازند. تحصيل سحابى در دارالمعلمين عالى سه سال ادامه يافت و در خرداد ماه ۱۳۱۰ از جمله ليسانسيه هاى دوره اول اين موسسه در رشته علوم طبيعى بود. سحابى پس از فارغ التحصيلى از اين دانشسرا در مسابقه اعزام به خارج شركت كرد و با قبول شدن در اين كنكور آماده رفتن به خارج شد. در آن سال عارضه دندان درد و تورم سقف دهان مقدمه تب مستمر و شديدى شد كه نه فقط وى را از تشريفات مقدماتى بازداشت بلكه قريب به سه ماه بسترى و به كلى از سفر در آن سال محروم كرد.
• ازدواج
يدالله سحابى در سال ۱۳۰۸ با دخترعمه خود (مرحومه خانم معصومه اسدى) ازدواج كرد كه ايشان در دوازدهم مهر سال ۱۳۶۴ فوت كرد. حاصل اين ازدواج هفت فرزند (پنج پسر و دو دختر) است كه يكى از فرزندان ايشان مرحوم على سحابى حدود ۲۰ روز بعد از درگذشت پدر، فوت كرد.
• اعزام به خارج
سال تحصيلى ۱۱ _ ۱۳۱۰ در حالى كه منحصراً به كار تعليم در دبيرستان مشغول بود، خاتمه يافت، امتحانات درس هاى مربوط به خود را در دبيرستان انجام داد و در تير ماه همان سال مجدداً در مسابقه اعزام محصل به خارج شركت كرد و چند روز بعد نيز نامش جزء قبول شدگان منتشر شد. دكتر سحابى در سال ۱۳۱۱ در راه عزيمت به اروپا براى تحصيل از طريق تهران و از راه قزوين، بندر انزلى، باكو، خاركف، روسيه، لهستان، برلين و بلژيك به پاريس مى رسد.دكتر سحابى در سال ۱۳۱۱ در شهر ليل فرانسه و در دانشگاه ليل براى تحصيل در رشته گياه شناسى، حيوان شناسى و آب هاى زيرزمينى ثبت نام مى كند و در تاريخ ۱۰ آبان ماه همان سال در كلاس هاى دانشگاه ليل حاضر مى شود. در خرداد ماه سال ۱۳۱۲ در امتحانات گياه شناسى و آب هاى زيرزمينى قبول مى شود و امتحان حيوان شناسى، چون تحصيل كامل آن دو ساله بود، به سال بعد محول مى شود. پس از انجام امتحانات، بلافاصله عازم پاريس مى شود و از اداره سرپرستى تقاضا مى كند تا تحصيلات تابستان را عازم تهران شود. سرپرست از اين تقاضا تعجب مى كند و حتى روى ناموفق نشان مى دهد و متذكر مى شود كه در فرانسه چيزهاى ديدنى بسيار است، بهتر است تابستان را صرف چنين مطالعاتى بكند. اما سحابى وقتى اجمالى از وضع خانوادگى اش را براى وى توضيح مى دهد، بلافاصله قبول مى كند و دستور انجام مقدمات براى مرخصى تابستان و عزيمت به تهران را صادر مى نمايد.
دكتر سحابى در تابستان سال ۱۳۱۲ از طريق بندر مارسى با كشتى به تهران حركت مى نمايد. خود ايشان در اين مورد مى گويد: «در جست وجوى وسيله نقليه براى عزيمت به تهران، معلوم شد كه يك شركت كشتيرانى فرانسوى كه رفت و آمدى در درياى مديترانه داشت، تخفيفى در قيمت بليت مسافرت در تابستان آن سال (۱۹۳۳ ميلادى) براى دانشجويانى كه قصد مسافرت از فرانسه به شهرهاى ديگر را از اطراف مديترانه دارند قائل شده است از اين جهت من هم به آن شركت مراجعه كردم و بليت رفت و برگشت از بندر مارسى واقع در جنوب به بيروت و برعكس را به قيمت رفت، با پنجاه درصد تخفيف خريدارى كردم و دو روز بعد از خريد بليت پاريس را به قصد بندر مارسى و براى سوار شدن به كشتى، ترك كردم. در كشتى با عده اى ديگر از دانشجويان ايرانى كه آنان نيز عازم تهران بودند همراه گشتم. دو نفر از اين عده آقايان مهندس بازرگان و دكتر محمد قريب بودند كه ايشان هم براى ملاقات خانواده خويش، موقتاً به تهران مى رفتند. اين دو نفر مدتى قبل از من در فرانسه مشغول تحصيل بودند و من آشنايى زيادى با آنان نداشتم. در كشتى با رفتار پسنديده اى كه داشتند و انجام وظايف دينى، از قبيل نخوردن شراب و اداى نماز كه مى نمودند، توجه مرا جلب كردند و به مصاحبت با آنان پرداختم. در اين سفر توفيق مصاحبت و همسفرى با مهندس بازرگان را نيز داشتم.»
• موضوع رساله
موضوع رساله دكتر سحابى، تحقيق روى هاگ هاى زغال سنگ هاى فرانسه و انتشار چينه شناسى آنها بود. ضمن انجام مقدمات كار دكترا، در ۱۹۳۵ براى تحصيل كانى شناسى نيز در دانشگاه ليل ثبت نام مى نمايد، درس ها و آزمايشگاه هاى آن را پى گيرى مى كند و امتحان نهايى آن را نيز با موفقيت مى گذراند. دكتر سحابى در اواخر سال ۱۹۳۵ به توصيه استاد راهنمايش مرحوم پروفسور برتران مسافرتى به كراكورى، از شهرهاى لهستان، مى نمايد و در آزمايشگاه دكتر زرن، كه تكنيك مخصوصى براى جداسازى «اسپرها» از داخل زغال سنگ داشت، در مدت دو هفته، به مطالعه و تمرين نيز مى پردازد. كار تحقيق علمى سحابى در اوايل سال ۱۹۳۶ خاتمه يافت و رساله مربوط به آن در آخر تابستان همان سال آماده چاپ مى شود.
راهنمايى هاى صميمانه و كمك هاى ارزنده اى كه استاد «برتران» در پيشبرد كار تحقيقى سحابى مى كند و حتى در تحصيلات تابستان از سركشى خصوصى فروگذارى نمى كند، براى وى هرگز فراموش نمى شود.
در اكتبر سال ،۱۹۳۶ مطابق مهر ماه ۱۳۱۵ رساله تحقيقى سحابى به تصويب هيات ممتحنه از كادر زمين شناسى دانشگاه ليل مى رسد و ايشان عنوان دكترى مى گيرد. سفر علمى سحابى به فرانسه در مجموع چهار سال و نيم طول مى كشد و ايشان در ۱۶ بهمن ماه ۱۳۱۵ به تهران مى رسد. سحابى در مورد سفرش به خارج مى گويد: «در اين سفر كه در مقدمه آن با ناراحتى ها و آشفتگى هاى روحى و فكرى همراه بود، ولى در اميد به خداوند و به فضل و رحمت او، با تلاشى كه در حد وسع داشتم به نتايج مطلوبى منتهى گرديد. در اين سفر توشه اى از علم و بصيرت كه قابل عرضه و خدمتگزارى در وطن باشد نصيبم گشت و در ضمن رفاه خانواده و رشد شايسته فرزندان كه در نبود خود نسبت به آن نگرانى ها داشتم، در كفايت الهى، به بهترين وجه انجام پذيرفت.»
• خدمت نظام وظيفه
دكتر سحابى پس از سه روز ورود به تهران، براى انجام خدمت وظيفه در تاريخ ۱۹/۱۱/۱۳۱۵ به اداره نظام وظيفه خود را معرفى كرد. اداره نظام وظيفه در ابتدا از قبول و معرفى سحابى، براى خدمت امتناع مى ورزد و علت را بسته شدن دفتر معرفى افراد براى خدمت وظيفه افسرى كه از اسفند ماه شروع مى شد، ذكر مى كند. ولى با اصرارى كه سحابى در خدمت در همان موقع مى نمايد و از اين جهت كه مسن ترين مشمولان نيز بوده است (متولد ۱۲۸۴) و مقامات بالاتر نظامى هم تاييد در تصريح خدمت مشمولان مسن داشته اند بالاخره قبول مى نمايند كه سحابى براى دوره خدمت افسرى در اسفند ماه ۱۳۱۵ به پادگان معرفى شود.
خدمت نظام وظيفه سحابى و ساير مشمولان هم دوره وى، بر طبق همين مقررات، از اول اسفند ماه ۱۳۱۵ شروع مى شود و با گذشت يك ماه تمرين نظامى در پادگان عشرت آباد و شش ماه دوره دانشكده افسرى و پنج ماه خدمت افسرى در هنگ آهن از لشكر يك تهران، در اسفند ماه ۱۳۱۶ خاتمه مى يابد.
• اشتغال دوباره به تدريس
خدمت رسمى دانشگاهى سحابى در هشتم فروردين ماه ۱۳۱۷ با ابلاغ شماره ۵۶۹۰ / ۸۹۹۵ به عنوان دانشيار تدريس زمين شناسى در دانشسراى عالى شروع مى شود. اين ابلاغ به امضاى مرحوم على اصغر حكمت كه در آن زمان وزير معارف بود صادر مى گردد. قبل از اين، در زمان خدمت نظام وظيفه نيز تدريس در دانشسراى عالى را كه در آن زمان دارالمعلمين عالى خوانده مى شد، به طور رسمى شروع مى كند. زيرا نظر به احتياجى كه براى تدريس زمين شناسى در دانشسرا بود، بنا به درخواست وزير معارف و تصويب و دستور شاه، ضمن خدمت نظامى كه در دانشكده افسرى انجام مى شود، هفته اى چند ساعت در دانشسراى عالى تدريس مى نمايد و همين وضع تا پايان مدت خدمت نظام وظيفه ادامه مى يابد. اما خود دكتر سحابى در خاطرات خود در مورد اشتغالش به تدريس در دانشگاه مى گويد: «اشتغال به تدريس من در دانشگاه به اتفاق دكتر فريدون فرشاد كه او هم دكترا در زمين شناسى بود و در بازگشت به ايران، در خدمت نظام وظيفه و اشتغال به تدريس، همراه و همگام بوديم، صورت مى گرفت. قبل از ما، استادان فرانسوى آندره ريوى ير و بعد از او ريمون فورن زمين شناسى را در دانشسراى عالى تدريس مى كردند. در اين اوقات، نظر به اختلاف سياسى كه رضاشاه با دولت فرانسه پيدا كرد، اغلب فرانسويان را از سمت و شغلى كه در ايران داشتند، اخراج كردند و معلمان فرانسوى دانشسراى عالى هم از اين جمله بودند. از اين جهت بود كه ضمن خدمت نظام وظيفه من و دكتر فرشاد را مامور تدريس در دانشگاه نيز كرده بودند. تعليم زمين شناسى در ابتدا فقط در تهران در دارالمعلمين عالى كه بعداً نام دانشسراى عالى را گرفت، انجام مى شد. در آن وقت دانشكده علوم جدا و مستقل از دانشسراى عالى، وجود نداشت. بعد از سال ۱۳۲۰ ابتدا در تهران و تدريجاً در مراكز استان ها دانشكده هاى علوم تشكيل شد و با برگشت فارغ التحصيلان متخصص از خارج و ليسانسه هاى بااستعداد داخلى، تعليم زمين شناسى در اين دانشكده ها و دانشكده هاى كشاورزى و فنى و صنعتى كشور، توسعه يافت. با اين وصف معلوم مى شود كه دكتر فرشاد و من نخستين استادان فارسى زبان زمين شناسى در ايران بوده ايم.»
• خدمات فرهنگى غيردانشگاهى
دكتر سحابى در خدمت علمى دانشگاهى اش، هيچ گاه بى ارتباط با مسائل تعليمات عمومى (متوسطه و ابتدايى) نبوده و در مجموع بيش از هر يك از استادان ديگر دانشگاه، در خدمات فرهنگى غيردانشگاهى، صرف وقت مى نمود. تحصيلات كامل متوسطه در ايران تا سال ،۱۳۱۲ فقط در چهار مدرسه متوسطه داير بود و از اين موقع به بعد تحصيلات مزبور در تهران روبه توسعه نهاد و در مراكز چهار استان بزرگ (تبريز، مشهد، اصفهان، شيراز) نيز دوره متوسطه تاسيس گرديد.
كيفيت تعليمات مزبور، در ابتدا، با داشتن معلمان ذى فن و علاقه مند و مديران و مسئولان ادارى كاردان، در سطحى بالا بود ولى در توسعه بعد، چون مقدمتاً به تهيه و آماده سازى معلمان شايسته و يا ديندار توجهى نگرديد، از كيفيت آن تدريجاً كاسته شد. دكتر سحابى در دوره خدمات غيردانشگاهى به خدمات ذيل پرداخت:
۱ _ راه اندازى اداره امتحانات نهايى ششم طبيعى متوسطه در سال ۱۳۲۳ با حكم وزارت فرهنگ.
۲ _ رياست فرهنگ تهران. دكتر سحابى در آبان ماه ۱۳۲۵ به رياست فرهنگ تهران و توابع منصوب مى شود. مدارس تهران به واسطه تحريك و درگيرى هايى كه از طرف حزب توده ايران و گروه هاى مخالف آن صورت مى گرفت وضع متشنج و آشفته اى داشت و انتصاب سحابى به رياست فرهنگ تهران از طرف دكتر سيدعلى شايگان وزير فرهنگ با پيشنهاد و اصرار احمد آرام كه خود رئيس فرهنگ تهران بود و قصد كناره گيرى از آن را داشت، صورت گرفت كه در دى ماه ۱۳۲۵ از اين سمت استعفا داد. همچنين دكتر سحابى در كميسيون تعليمات دينى وزارت فرهنگ در مرداد ماه سال ۱۳۲۷ شركت كرد.
۳ _ تاسيس دانشسراى تعليمات دينى:
بعد از شهريور ماه سال ۱۳۲۰ از طرف موسسات خيريه و علاقه مندان به تعليمات دينى، اقدام به تاسيس مدارس ملى شده بود و يكى از آنها «جامعه تعليمات اسلامى» بود كه مدارس متعددى را در تهران تاسيس كرد. جامعه اسلامى كه از همكارى عده اى از تجار و رجال متدين و سرشناس به سرپرستى مرحوم حاج عباسقلى بازرگان (پدر مهندس مهدى بازرگان) تشكيل شده بود و انجام كارهاى خيريه متعددى را بر عهده داشتند، در خدمات دينى خود به «جامعه تعليمات اسلامى» كمك و همراهى لازم را مى كردند. البته اساسنامه «آموزشگاه تربيت معلم تعليمات دينى» نيز به پيشنهاد دكتر سحابى تصويب شد. در شهريور ماه ۱۳۲۹ اولين آزمون آموزشگاه تربيت معلم تعليمات دينى براى پذيرش دانشجو انجام گرفت.
در سال ۱۳۳۱ نيز دكتر سحابى اولين كتاب زمين شناسى عمومى خود را توسط «انتشارات دانشگاه تهران» انتشار داد.
۴ _ تاسيس دبيرستان كمال: دبيرستان كمال نارمك كه امروز يكى از دبيرستان هاى بنام و معتبر تهران است در سال ۱۳۳۷ افتتاح شد و تاسيس آن را مى توان از خدمات فرهنگى دكتر سحابى به كشور نام برد.البته رژيم شاه در تاريخ ۱۸/۱۲/۱۳۵۲ دبيرستان كمال را منحل كرد.
• دبيرستان كوثر
از ديگر خدمات فرهنگى دكتر سحابى در سال هاى پس از انقلاب تاسيس دبيرستان كوثر است كه در سال ۱۳۶۹ تاسيس شده و هم اكنون نيز اين مدرسه داير است.
دكتر سحابى خارج از خدمات تعليماتى در دانشگاه و وزارت فرهنگ، به مناسبت اطلاعات و آگاهى هاى زمين شناسى، اشتغالاتى در ادارات ديگر داشت و يا خدماتى را براى افراد و يا موسسات انجام مى داد كه از آن جمله موارد زير است:
۱ _ اشتغال در اداره كل معادن.
۲ _ اداره آبيارى سازمان برنامه.
۳ _ شركت ياد.
ماجراى شركت ياد از اين قرار بود كه در اعتراض به مفاد قرارداد كنسرسيوم در دوره نخست وزيرى زاهدى نامه هايى از طرف گروه هاى سياسى و از جمله از طرف نهضت مقاومت ملى ايران كه دكتر سحابى و مهندس بازرگان عضو آن بودند، منتشر گرديد. در همين زمينه نامه اعتراضيه مستدلى با امضاى مشخص از طرف دوازده تن از استادان دانشگاه تهران نوشته شد كه زاهدى از اين نامه سخت برآشفته شد و دستور انتظار خدمت امضاكنندگان را داد و تا زمانى كه زاهدى بر سر كار بود دكتر و ساير استادان نتوانستند به دانشگاه بازگردند.
اين افراد در زمان بركنارى از دانشگاه چون با دولت ارتباطى نداشته و در ضمن براى اينكه قادر به تامين معاش باشند شركتى با مديريت زنده ياد بازرگان تشكيل داده و به اختصار نام آن را «ياد» برگرفته از نام يازده استاد دانشگاه نهادند.در سال ۱۳۳۲ اتفاقات ديگرى در زندگى دكتر سحابى رخ داد از آن جمله؛ شركت در تاسيس «نهضت مقاومت ملى ايران» و شركت در تشكيل جمعيت تامين آزادى انتخابات، عضويت در جبهه ملى و حمايت از مشى سياسى دكتر مصدق، مراجعه به وزارت كشور و اعتراض به انتخابات فرمايشى مجلس سنا. نامه دكتر سحابى و گروهى از علما، رجال و استادان دانشگاه در اعتراض به انتخابات فرمايشى دوره هيجدهم مجلس شوراى ملى خطاب به وزارت كشور. در تاريخ ۷ مرداد ماه ۱۳۳۵ دكتر سحابى در كنار خدمات فرهنگى اش به تاسيس «موسسه فرهنگى اخلاق» اقدام مى كند.
در سال ۱۳۳۷ صدور امتياز دبيرستان كمال به نام موسسه فرهنگى اخلاق توسط شوراى عالى فرهنگ داده مى شود. در همين سال دكتر سحابى همراه جمعى از دوستان و ياران خود به تاسيس شركت سهامى انتشار دست مى زند. در ۲۵ ارديبهشت ماه ۱۳۴۰ دكتر سحابى به همراه دو همرزم و يار خود آيت الله طالقانى و مهندس بازرگان، نهضت آزادى ايران را تشكيل دادند. دكتر سحابى بعد از تشكيل نهضت آزادى ايران در تير ماه ۱۳۴۰ به همراه مهندس مهدى بازرگان بازداشت و در زندان قزل قلعه زندانى شد و در شهريور ماه ۱۳۴۰ از زندان آزاد شد و در ۲۰ شهريور ماه ۱۳۴۰ در دانشكده علوم دانشگاه تهران در ميان ابراز احساسات دانشجويان به سخنرانى پرداخت. اما مجدداً در ۴ بهمن ۱۳۴۱ به دليل فعاليت سياسى به همراه دوستان و ياران نهضتى خود دستگير شد.