سه شنبه 20 اردیبهشت 1384

برآمد اول ماه مه در ایران، تقي روزبه

[email protected]

نحوه برگزاری مراسم ماه مه درایران همواره فرصت مناسبی رابرای مدافعان جنبش کارگری فراهم می سازد که به روندها و تحولاتی که در این جنبش می گذرد،آشنا ترشده و برهمین پایه بردامنه فهم خود ازآن بیافزایند.
دراین جا نگاهی داریم به مهم ترین مختصاتی که برگزاری مراسم امسال را ازمراسم مشابه سال های گذشته به مثابه برآمدی برجنبش کارگری متمایز ساخته است.
درنخستین نگاه می توان برگزاری بزرگداشت های ماه مه را به دودسته مراسم دولتی و مراسم مستقل دسته بندی کرد که درمجموعه خود قادرند تصویرکامل تری ازسیمای جنبش کارگری و پتانسیل نهفته درآن به نمایش بگذارند.
1-مراسم دولتی
مراسم دولتی امسال را-علارغم آن که دولت جمهوری اسلامی برگزاری آن را درمحوطه داخل شهرتهران باهدف پیش گیری ازاعتراض های محتمل کارگری و بارتاب گسترده آن ممنوع ساخته بودوبهمین دلیل هم این راه پیمائی درحومه شهرتهران وبسوی ورزش گاه آزادی صورت گرفت- می توان یک افتضاح و رسوائی بزرگ برای کل رژیم بطوراعم و برای خانه کارگرو شخص رفسنجانی بطوراخص به شمار آورد. در برنامه ریزی خانه کارگرعملا بزرگداشت اول ماه مه و طرح مطالبات کارگری تحت الشعاع برگزاری یک میتینگ انتخاباتی پرشکوه برای رفسنجانی و تبدیل آن به کنگره ای برای تشکیلات مزبورقرارگرفته بود. کاربدستان خانه کارگرتمامی تمهیدات لازم را برای فریب کارگران وتحمیل برنامه خود بکارگرفته بودند.آن ها- که ازحالا لب و لوچه اشان برای برای حضور درکابینه واشغال منصب های پر آب و نان، آویزان شده است-با بکارگیری طرفندهائی نظیرآرایش صحنه با شعارهای کارگری،باجرا درآوردن برنامه های رزمی-نمایشی،دادن برخی شعارهای انحرافی وباصطلاح کارگرپسند به همراه شعارهائی دردفاع ازحاکمیت،عدم اعلام قبلی حضور رفسنجانی درحالی که حضوروی را تدارک دیده بودند،گنجاندن دفاع ازکاندیداتوری وی درقطعنامه ای که آن هم ازقبل تهیه شده بود،براین گمان بودند که کارگران را دربرابر عمل انجام شده قرارخواهند داد.اما کارگران باهوشیاری کامل برنامه آن ها را با شکست کامل مواجه ساخته و با یورش به سوی تریبون واداره کننده گان مراسم،وبا طرح شعارهای کوبنده ای چون تحریم انتخابات وعلیه دولت و مجلس حامی سرمایه دار،و سپس با خروج متحدانه و تخلیه تقریبا کامل سالن گردهمائی و آفریدن صحنه ای بکر و بیاد ماندنی از یک اقدام درخشان، براستی کارگردانان "خانه کارگر" را انگشت به دهان متحیرومیخکوب کردند. باحتمال زیاد کارگران ازقبل به امکان حقه بازی خانه کارگر اندیشیده بودند وگرنه مشکل بتوان فی البداهه این گونه کوبنده و متحد عمل کردوبرنامه های تدارک یافته یک تشکیلات وابسته به رژیم رابا چنین سهولتی برهم زد. دراین جا ما با گوشه ای از آن ضمیرخود آگاه،نیمه پنهان و البته دیرآشنائی مواجهیم که وقتی-دربزنگاهی- به غلیان درمی آید همه را غافلگیرمی سازد!.کارگران درهمین رابطه تمرین راه پیمائی سال گذشته را داشتند که باشنیدن شعارهای انحرافی بلندگوی گردانندگان خانه کارگر ازهمراهی با شعارهای نامطلوب وغیرکارگری آنان سرباززده و به دادن شعارهای مستقل خود همت گماشتند:یک تظاهرات دو شعاری بایک بسترو دورؤیای متضاد. این چنین است که پاهای "خانه کارگر" برروی ماسه های سخت لغزان و بس داغی قرار گرفته است!
بهرحال، پی آمدحرکت شکوهمند و بیادماندنی کارگران،با پژواکی به وسعت ملی وبین المللی را می توان دردو مؤلفه زیرخلاصه کرد:
الف-برآمد فوق نشان می دهد که کفگیر تشکیلات کارگری وابسته به رژیم،به ته دیگ خورد ه و این تشکیلات بالکل نفوذو پایگاه حمایتی خود درمیان کارگران را ازدست داده است. بطوری که امروزه حتی آن دسته ازکارگرانی که هنوزهم درپی استفاده ازپوشش خانه کارگربرای پپگیری اهداف خود هستند،به هیچ وجه حاضرنیستند که به "خانه کارگر" باج داده و مورد سوء استفاده آن قرارگیرند.ایستادگی کامل کارگران تا سرحد بهم ریختن تمامی برنامه های ازقبل تنظیم شده این جریان مدلل کننده گزاره فوق است. بی تردید ورشکسته شدن کامل این تشکیلات دولتی به معنای درهم شکسته شدن یکی ازموانع مهم و بازدارنده دربرابر شکل گیری تشکل های مستقل کارگری محسوب می شود وخلأ ناشی ازآن نیزبه معنای فراهم آمدن فرصت مهمی برای شکل گیری شتابان تر تشکل های مستقل بشمارمی رود.آن چه که سال ها قبل برسرتشکیلات دانشجوئی وابسته به رژیم،تحکیم وحدت،درمحیط های دانشجوئی آمد-از طریق استحاله این تشکل ها و دورشدن آن ها ازرژیم- درمورد تشکیلات کارگری رژیم به طریق دیگری رخ داده است:ازطریق انزوای مطلق آن درمیان کارگران. که البته بدلیل همین ویژگی خود،برخلاف تشکل دانشجوئی مزبور،می تواند درجهت رادیکالیزه شدن هرچه بیشتر جنبش کارگری و شکل گیری تشکل های واقعا مستقل عمل کند.اگر بپذیریم که برنوک سرنیزه می توان چندصباحی نشست، اما با آن نمی توان حکومت کرد،می توان پذیرفت که ازفروپاشی کامل پایه گان توده ای یک تشکیلات وابسته کارگری تا شکل گیری تشکل های مستقل سراسری نباید راهی طولانی درپیش باشد.
رژیم وخانه کارگر تلاش های مذبوحانه و متعددی را برای پوشاندن ابعاد واقعی رسوائی بوجود آمده و توجیه آن چه اتفاق افتاد بکارگرفته و خواهند گرفت. نظیرآن چه که درمورد عوامل نفوذی و تحریک کارگران توسط آن ها عنوان می کنند. آن ها هم چنین با مشاهده رویکرد کارگران وپی بردن به درجه انزوای خود، بناچار بیش ازپیش برنقش پلیسی خود افزوده و با کنارگذاشتن رفتاردوپهلوو برخی شعارهائی که بدان تظاهرمی کردند و با صراحت دادن به حمایت قاطع خود ازنظامی که نماینده آن بودند،بیش ازپیش دربرابرمطالبات کارگران قد برخواهند افراشت. چنان که اقدام به غیرقانونی اعلام کردن سندیکای مستقل شرکت واحد،جستجو برای شناسائی باصطلاح عوامل نفوذی،ضرورت ایجاد هم آهنگی بیشتر با سایر دستگاه های دولتی برای برقراری نظم جلسات و میتینگ های نمایشی و... این روزها اززبان سخن گویان به خشم آمده این جریان شنیده می شود. با این وجود هیچ تلاش مذبوحانه ای نمی تواند معنای آن چه را که در روز اول ماه مه اتفاق افتاد محو سازد: نه فقط معلوم شد که دیگررژیم انحصارتشکل درجامعه کارگری را ازدست داده،بلکه مهم تراز آن معلوم شد که تشکیلات کارگری آن کاملا پوسیده وتبدیل به شیربی یال ودم و اشکمی شده است که فاقد حتی پایگاه حداقل هم نیست. بدیهی است که مترسک تاوقتی کارآئی دارد که دیگران پی به مترسک بودنش نبرده باشند.بی گمان وضعیت بوجود آمده درپی برآمد 11 اردیبهشت،شرایط نوینی را برای فعالین و کوشندگان جنبش کارگری و قاطبه کارگران فراهم ساخته است که آن ها راه پیشروی خود را بر پایه آن تنظیم خواهند کرد.
ب-بهم زدن میتینگ انتخاباتی رفسنجانی بعنوان یکی ازدوشخصیت عمده جمهوری اسلامی، وسردادن شعار تحریم انتخابات نشان دهنده آنست که کارگران نه فقط نسبت به سیاست بی اعتناء نیستند بلکه دربرابر کلیت نظام حاکم قرارداشته و بعنوان کارگر-شهروند،ازمخالفین فعال نظام حاکم بشمار می روند.
درواقع رفسنجانی ازترس سیلی خوردن مجدد ازسوی مردم،علارغم تمایل آشکارش برای حضور درصحنه ، ورودخود به صحنه انتخاباتی را بسیارمحتاط آمیز، خزنده و گام بگام طراحی کرده است، تا هم به خیال خود باقراردادن مردم دربرابرباصطلاح گزینه بین بدوبدتر بین خودو جناح هارترازخود، ازحساسیت مردم نسبت به حضورخود بکاهد و هم با تست افکارعمومی و واکنش مردم تصمیم نهائی و قطعی خود برای حضور درصحنه انتخابات را اعلام دارد. با وجود چنین نگرانی محسوس و حضوراحتیاط آمیزش، اما نه او ونه شاید هرکس دیگری هرگز تصورنمی کرد که نخستین سیلی ازسوی کارگران نواخته شود.او به سابقه قبلی، روزنامه نگاران و فعالین سیاسی را مقصر دروجود آمدن فضای ملهتب سیاسی علیه خودعنوان می کرد. توقیف روزنامه های معترض و رفتار احترام آمیز اصلاح طلبان حکومتی نیز خیال او را اندکی آرام ساخته بود. اما شوک اول ماه مه نشان داد که این کارگران هستند که درصف مقدم توده های مخالف باوی قرار دارند. کارگران نه فقط او را نماد نظام جمهوری اسلامی وشریک قدرت حاکم و سلطه روحانیت ونماینده جیب های گشاد آقازاده ها می دانند،بلکه علاوه برآن او را بدرستی تجسم تعدیل ساختاری، خصوصی سازی و بیکاری و گرانی می دانند. او هم چین نماد سرکوب آزادی و اقتدار نظام بشمار می رود. این را می توان درشعارهای خودجوش کارگران مشاهده کرد.
باین ترتیب کارگران قبل ازدیگراقشاراجتماعی طبل تحریم انتخابات نمایشی رژیم را به صدا درآوردند.
د-رویدادپرمعنای ماه مه هم چنین نشان می دهد که مبارزات کارگران را نمی توان فقط درچهارچوب مطالبات اقتصادی و معیشتی گنجاند. با توجه به شرایط بحران همه جانبه و چند وجهی جامعه ما و پیوند تنگاتنگ مسائل سیاسی و اقتصادی و به برکت آگاهی های هم اکنون موجود درمیان کارگران،مبارزه کارگران بطور بالفعل دارای سطوح سیاسی نیزهست. علاوه برمبارزه برای مطالبات اقتصادی و صنفی،بدون آن که بخواهیم ذره ای تردید دراهمیت این گونه مبارزا ت روا بداریم، نباید سطوح دیگر مبارزه آنان را نادیده گرفت. برعکس یک راهبرد کارآمد و مؤثر، متضمن آنست که هم سطوح صنفی -اقتصادی و هم سیاسی-اجتماعی را دربرگیرد.برآمدماه مه نشان داد که کارگران درعین حال ظرفیت و شایستگی ان را دارند که درموقعیت پیشتازدرمبارزه برای مطالبات پایه ای و دمکراتیک قرارگرفته و باحضور فعال خود دراین عرصه،برای سرنگونی درجهت دمکراتیک و تعمیق آن بسوی یک دمکراسی اجتماعی نقش آفرینی کنند.
دریک کلام باید گفت که حضور مستقل طبقه کارگردرمبارزه برای سرنگونی ودموکراسی ودرسمت وسودادن به آن اهمیت بنیادی دارد. بدون چنین رویکردی اگرهم مبارزات صنفی-اقتصادی بدست آمدنی باشد،سخت ناپایدارخواهد بود. طبقه کارگر با درک ضرورت نبردهای بزرگی که درپیش رو دارد، باید خود را بیش ازپیش برای مشارکت و مداخله درآن آماده کند.نمی توان انکار کرد که برآمد ماه مه لااقل وجود زمینه های مساعدبرای ایفاء چنین نقشی راتوسط کارگران به نمایش گذاشت که بدون توجه شایسته به آن ازسوی پیشروان و فعالین کارگری، بیم آن می رود که آن ها عقب تراز مبارزه و مطالبات کارگران قرارگیرند. والبته توجه به این مهم آن گونه که اشاره شد هرگزبه معنای کم بها دادن به مطالبات اقتصادی و صنفی ونقش آن درگسترش صفوف همبسته کارگران نیست. اما بی اعتنائی فعالین و پیشروان جنبش کارگری به این سطح ازمبارزه طبقه کارگروکم کاری در سازماندهی آن به مثابه کارگر-شهروند نیز نه فقط به معنای عقب ترماندن ازطبقه کارگراست، بلکه درعین حال به معنای واگذارکردن این عرصه ازمبارزه به دیگرطبقات ولاجرم فراهم ساختن فرصت برای کسب فرادستی برجنبش کارگری ازسوی آنان است.
2- مراسم مستقل کارگری
برگزاری مراسم مستقل ماه مه نیز درکلیت خود و بنابدلائل گوناگون نشان دهنده پیدایش حال وهوای تازه ای درجنبش کارگری بوده و حاکی از ورود آن به مرحله تازه ای است.
چنین تحولی را می توان هم درگسترش تعدد و دامنه کمی این گونه مراسم،چه درکارخانه ها و محیط های کارگری و چه دردانشگاه ها و یا مکان های دیگر، مشاهده کرد. و هم دررادیکالیسم نهفته در شعارها وسخن رانی ها، وهم در تنوع شعارهائی که درمجموع هم منافع مشترک آحاد طبقه را بیان می کرد وهم مطالبات اخص بخش های مختلف کارگران و زحمتکتشان را، و بالأخره باید به عنصر هماهنگی نسبی وبعمل آمده دراین نوع حرکات و شعارها اشاره کرد که خودجلوه دیگری از تقویت همبستگی و عنصرسازمان یافتگی درمیان کارگران محسوب می شود.
بی تردید تأکید یک پارچه به تشکل مستقل کارگری و تأکید برهمبستگی صفوف گسترده مزدوحقوق بگیران هم چون کارگران، معلمان و پرستاران و... وتأکیدبرمطالبات اخص بخش های گوناگونان طبقه کارگرنظیرحقوق بیکاران،رواج گسترده اشتغال موقت(که کارگران آن را بدرستی رواج بردگی نامیده اند)، شمول قانون کاروبیمه های اجتماعی،حقوق کودکان و حقوق زنان کارگرو... یا تأکیدبر همبستگی بین دانشجویان و کارگران(شعارمعلم،کارگر،دانشجو، اتحاد اتحاد) از شاخص های مهم جنبش ماه مه امسال را تشکیل می دهد که بعنوان شالوده و خشت اول نوید دهنده قرارگرفتن همبستگی طبقاتی دربسترطبیعی ودرست خود است. نگاهی به مجموعه مطالبات مطرح شده و سخن رانی های انجام شده، شعارهای خودجوش و قطعنامه های صادرشده دونکته مهم را بخوبی نشان می دهد: نخست آن که این جنبش دارای پتانسیل و گرایش نیرومند ضدخصوصی سازی،ضدنئولیرالی، وضدسرمایه داری است و باین اعتباربسترعینی و مساعدی برای بالیدن گفتمان نان،آزادی و برابری، گفتمانی بالکل متفاوت با دیگرگفتمان های رایج درجامعه فراهم می آورد و دیگر آن که معلوم می کند چرا برآمد فوق با توطئه سکوت،سانسور و انعکاس یک جانبه رسانه های داخلی وخارجی وابسته به نیروهای یا ضدکارگری وقدرت های سرمایه داری مواجه شده است.
علاوه برآن،همان گونه که شعارها و مطالبات مطرح شده نشان می دهندضرورت ایجاد تشکل های مستقل کارگری، مهم ترین شعار لحظه کنونی کارگران را تشکیل داده و تجربه امسال نشان می دهد که به همت فعالین،رهبران عملی و مبارزطبقه کارگر،ازمرحله شعارصرف خارج شده و وارد فازعملیاتی شده است.
نکته مهم دیگر،واقعیت پلورالیستی و چندگانگی درمیان کارگران و فعالین کارگری نسبت به نوع تشکلی است که کارگران درجستجوی آن هستند.بدون درنظرگرفتن چندگانگی فوق دست یابی به تشکل های مستقل و سراسری ناممکن خواهد شد. درواقع به رسمیت شناختن چندگانگی فوق بهمراه تلاش برای یافتن فصل مشترک ها درچهارچوب ضرورت دست یافتن به تشکل های مستقل وحتی الامکان سراسری وهماهنگ شده،اکنون به مهم ترین محک آزمون فعالین و مدافعان طبقه کارگرتبدیل شده است. بلوغ فکری این فعالین خود را درآن نشان خواهد داد که چگونه قادرخواهند شد که ضمن برسمیت شناختن چندگانگی ها،آن ها را حول شکل گیری و تقویت همبستگی طبقاتی قراردهند و واین که چگونه مانع آن خواهند شد که این گونه تمایزات منجربه تضعیف وتشتت صفوف طبقاتی آن نگردد.
بی گمان خط راهنما همانا تأکید برمطالبات مشترک و عمومی و قراردادن اختلافات درچهارچوب آنست. دراین رابطه باید با هرگونه سکتاریسم وفرقه گرائی که حاصل آن جزتضعیف و پاره پاره کردن صفوف کارگران و زائده سازی آن توسط جریانات بیرون ازطبقه نیست به مقابله برخاست. تشکل مستقل گرچه معادل همه چیزنیست، اما بعنوان سنگ بنای اولیه وشرط لازم برای حرکت بجلو توسط طبقه کارگر ودرراستای دو راهبرد خود رهانی و خود حکومتی است. آن تکیه گاهی است که ارشمیدس درجستجوی آن برای جابجا کردن کره زمین بود.بهمین دلیل یک اصل بنیادی و صرفنظرنکردنی برای همه مدافعان راستین حاکمیت کارگران و زحمتکشان به دست خود و به سرنوشت خود است.واین را نیز باید اضافه کرد که تأکید برتشکل مستقل درعین حال به هیچ وجه به معنای نفی سطوح دیگر فعالیت و ازجمله فعالیت اخص حزبی درمیان کارگران نیست. بلکه به معنای آنست که اولویت مطلق و شالوده،همانا اتحاد طبقاتی خود کارگران و زحمتکشان است وسطوح دیگر فعالیت ها باید این اصل راهنما را دربرابرخود قرار دهند و نه خود را در برابرآن.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

3-درخارج کشور
درخارج کشور، گرچه متأسفانه هنوزتحول چشم گیری را نسبت به سال های گذشته ازنظردامنه و کیفیت برگزاری مراسم شاهد نبودیم وبنظرمی رسد هنوز تکانه های دیگری لازم است تا آن ها به خود آیند.اما درهمان حدی که برگزارشد،می توان تک جوش هائی درراستای پیوند با جنبش مزدو حقوق بگیران داخل کشور و ایجاد هماهنگی نسبی با داخل وبرقراری دیالوگ با آن مشاهده کرد.
واقعیت فوق نشان می دهد که نیروهای مدافع جنبش مزدو حقوق بگیران در خارج ازکشور بدلیل گسسیختگی مزمن خود از آن ها، اولا بعنوان خط راهنما باید بیش ازپیش درراستای پیوندخود با جنبش های داخل کشور بکوشند.و ثانیا، تنها درراستای معطوف به چنین پیوندی است که آن ها می توانند وقادرخواهند شد که تدریجا ازلاک فرقه گرائی مزمن خود درآمده و با مسائل واقعی و جنبش های واقعی وهم اکنون موجود درآمیزند.وبرپایه حمایت ازجنبش هم اکنون موجود،به همکاری وتنظیم رابطه های مثبت فی مابین خود مبادرت کنند وبرهمین بستر تجدید حیات و تجدید سازمان پیداکنند. نباید فراموش کرد که پیوند هرچه ژرفترباجنبش کارگران و زحمتکشان پادزهرفرقه گرائی محسوب می شود.
بی شک نیروهای مدافع جنبش کارگری درخارج کشور تنها با درک این ضرورت و شوریدن علیه عوامل گسست خود باجنبش های داخل کشور(والبته به همان اندازه مهم با جنبش های جهانی) ولاجرم برقراری پیوندهای لازم با جنبش های اجتماعی داخلی و بین المللی است که می توانند نقش مثبتی را درکل جنبش کارگری وزحمتکشی کشورمان به عهده بگیرند. بدیهی است که این کاربدون وقوف به جایگاه وتوانائی ها و ناتوانی ها خود، و بدون تنظیم درست رابطه سازنده با کارگران و زحمتکشان ممکن نخواهد شد. مداخله،ارائه رهنمودهای مشخص وبرخاسته ازروابط یک جانبه نه ممکن است و نه مفید و سازنده. نیروهای خارج کشور تنها با وفوف به مزایای نسبی خود و نیازهای کل جنبش می توانند کارکرد مثبتی داشته باشند.رئوس مهم این وظایف را، درشرایط کنونی، می توان بشرح زیردسته بندی کرد:
گشودن دیالوگ منظم با داخل کشور حول مسائل عملی و فکری جنبش کارگری که بالکل با شیوه دیکته کردن و یاد دادن یک طرفه متفاوت بوده وبیش وقبل ازآن برآموختن ازجنبش وفعالین طبقه استواراست،تقویت پیوند جنبش های داخل کشوربا جنبش های جهانی و ضدسرمایه داری سایر کشورهای جهان هم بلحاظ عملی و هم به لحاظ نظری و انتقال دستاوردهای آن،جلب حمایت فعال جنبش های کارگری و ترقی خواهانه سایرکشورها ازمطالبات مزد و حقوق بگیران داخل کشور وبالعکس،افشاء اقدامات سرکوب گرانه رژیم درنزد سازمان های بین المللی وافکارعمومی جهانی ومنزوی ساختن آن،حمایت فعال ازمبارزات داخل کشور ازجمله بوجود آوردن تریبون ها و رسانه های مستقل و فراگیر که بازتاب دهنده صدای زحمتکشان باشد و ایجاد صندوق های مالی حمایتی .

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/22389

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'برآمد اول ماه مه در ایران، تقي روزبه' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016