تحريم انتخابات غير دموكراتيك اخير گزينش رياست هيات اجرايي كشور ايران،از سوي كردها به مثابه رفراندومي بود كه مردم كرد آگاهانه و هوشمندانه بدان دست زدند و اين پاسخي بود روشن، صريح و قاطع به تمامي فريبكاريها و سياستهاي لگد مال گرانه چند دهه اخير اربابان قدرت نسبت به حقوق بنيادي و آزاديهاي اساسي ملت كرد در ايران.
درجريان انتخابات اخير، برغم تبليغات بسيار حجيم و گسترده و اعمال پوليتيكهاي عوافريبانه گروهها، دستجات، احزاب، نهادهاي دولتي و جناحهاي درون حكومتي و پيرامونيهايشان، در عزم راسخ كردها به عدم شركت در نمايشات بي سرانجام حكومتي خللي بوجود نيامد. استفاده حكومتگران از افراد و مهره هاي سوخته و همصدايي آنها در طرح شعار ها و وعده هاي غيرعملي درخصوص رسميت دادن به حداقلي از حقوق تاكنون ناديده انگاشته شده فرهنگي و سياسي كردها، رفتن برمزار رهبران و بزرگان محبوب ملت كرد و اداي احترام به آنها از سوي برخي از نامزدها، به خدمت گرفتن نشريات محلي و منطقه اي و صرف هزينه هاي هنگفت، راه انداختن كارناوالهاي خياباني و بهره برداري از هيجانات معدودي جوان لئومپن و اجراي رقص و پايكوبي در ميادين و پاركها كه درجهت برانگيختن احساسات پاك مردم به قصد فريفتن آنها و كشانيدنشان به پاي صندوقهاي راي براي تامين مشروعيت مردمي نظام بود، تماما بدون نتيجه ماند و تلاشهاي آنها مختوم به شكست گرديد.
درهرحال كردها در ايران انتخابات را تحريم كردند. اما نمي توان گفت اين تحريم صرفا بنا به خواست سازمانها و احزاب كرد مخالف برگزاري انتخابات غير دموكراتيك حكومتي صورت گرفت. بدون شك احزاب و سازمانهاي كردستاني در مقام مقايسه با سازمانها و احزاب و نهادهاي مجموعه حكومت در دسترسي به امكانات تبليغي و اطلاع رساني نسبتي يك به هزار دارند! به دليل غير عادلانه بودن امكانات اطلاع رساني و نداشتن تريبون، نا گفته پيدا است برد تبليغي اپوزيسيون و فعالان سياسي و مدني كرد و نفوذ آنها در لايه هاي جامعه كردستان بسيار محدود است.
حال اگرفرض بر اين بگذاريم اين تحريم بنا به دعوت اپوزيسيون كرد انجام پذيرفته است، اين پرسش مطرح ميشود؛ آنها از اين اقدام اعتراضي مردم به چه نحوي به نفع ملت كرد استفاده خواهند كرد؟ اگر اين تحريم آثار مثبت قابل توجهي براي مردم نداشته باشد، آيا مي توان در انتخابات احتمالي آتي هم بعنوان ابزاري مناسب و برترين گزينه آنرا مطرح كرد؟ چنانچه اين تحريم تاثيري بر جلب توجه جامعه جهاني نسبت به وضعيت ملت كرد در ايران نداشته باشد ، آيا در انتخابات احتمالي آتي شكلي معكوس به خود نمي گيرد؟ كما اينكه براي اپوزيسيون غير كرد در انتخابات اخير داشت! پس اين ميتواند هشداري باشد براي فعالان جنبش ملي و اپوزيسيون كردستان كه بيش از اين بي تفاوت و منفعل نباشند.
يك ارزيابي كلي از واقعيتهاي موجود اين است كه مردم ايران، امروز در يك وضعيت ياس آور و نا اميدانه اي به سر مي برند. اما؛ چرا آنها يك روز به اصلاح طلبان حكومتي روي مي آورند و روزي ديگر به بنيادگرايان؟ چرا شعاع انتخاب آنها فراتر از مدار دو جناح حكومتي به گردش در نمي آيد؟ در اين ميان افراد، گروهها و دستجات گوناگوني از اپوزيسيون بعضا خودخوانده، معروف حضور مردم اند؛ پادشاهي خواهان، جمهوري خواهان، ملي گرايان، سوسياليستها، چپي ها و نئو چپي ها، اصحابان ايديولوژيهاي گوناگون مذهبي و غير مذهبي، اسلام گرايان، طرفداران اديان و مسلكهاي باستاني، ماركسيستهاي ارتودوكسي و يا نو گرايان و كمونيستها. اما چرا هيچيك از اينها تا كنون توانايي فرموله كردن طرح و برنامه اي مشخص و يا ارائه راهكاري عملي براي برون رفت از بحراني كه گريبانگير خود آنان نيز شده، نداشته اند؟ اينها كه اكثرا خود را منادي دموكراسي و حقوق بشر مي نامند، چرا در فراق از قدرت هم تحمل افكار و ديدگاههاي يكديگر ندارند؟ پر واضح است اتحاد و ائتلاف و ارائه برنامه اي عملي از سوي آنها انتظاري است عبث. هيچ جاي شگفت نيست در فقدان آلترناتيويي مردمي، رويكرد مردم و انتخاب مردم همين خواهد بود، كه هست!
در رابطه با اپوزيسيون كرد، هم بايد گفت اگر چه هنوز در ميان مردم تا حدودي از محبوبيت برخوردارند، اما آنها نيز به رغم داشتن هدفي مشترك، تا كنون موفق به ارائه راهكار و برنامه مشترك كاري در ميان خود نگرديده اند. نبايد از نظر دور داشت ؛ نگاه معطوب به گذشته و اصرار بر ادامه رويه ها و روشهاي سنتهاي و ناكارآمد، فقدان نوآوري در تاكتيكها و به هنگام نبودن راهكارها، همگام نبودن با مطالبات مردم و فقدان برنامه و استراتژي مشخص، ضعف تبليغي و فقدان حلقه هاي ارتباطي با ملت، عدم پايبندي لازم به اصول و معيارهاي دموكراسي، اختلاف و چندپاره گي و فقدان هماهنگي و روابط و مناسبات مبتني بر اشتراكات استراتژيكي در رابطه باحقوق ملي و مطالبات ملت كرد در ميان طيفهاي گوناگون و نيروهاي جنبش ملي، بدون ترديد به ايجاد فاصله و شكاف ميان مردم با نيروهاي سياسي مزبور مي انجامد و بعيد نيست در آينده نيز اين شكاف عميقتر نشود.
نيروهاي فعال جنبش ملي كرد، نبايد اهم فعاليتهاي خود را به انجام چند مصاحبه و گفت وگو و يا به صدور چند بيانيه محدود كنند و نبايد به انتظار معجزه نيز بنشينند. بايد تمام نيروها به مردم بپيوندند اما نه به دنباله روي از مردم بپردازند،بلكه بايد رهبري مردم را به عهده بگيرند.
پر واضح است اين خودآگاهي مردم تحت ستم و اراده ملت كرد بود كه بر تبليغات تهاجمي- نمايشي و فريبكارانه اصحاب قدرت در جريان انتخابات اخير، چيره شد و براهداف و برنامه هاي آنها خط بطلان كشيد. ملت كرد قدرت حقيقي خود را بازيافته و به اين حقيقت رسيده كه عرصه واقعي سياست، عرصه عمومي است و اين قدرت تنها درحوزه حكومت نيست.
ملت كرد با عدم شركت در انتخابات غير دموكراتيك حكومتي عملا به رفراندومي اقدام نموده است كه غفلت از پيام آن، غفلت از اراده واقعي مردم و غفلت از قدرت واقعي آنها خواهد بود.احزاب، سازمانها، گروهها، شخصيتها و فعالان سياسي و مدني مستقل كردستان بايد به سرعت پيام رفراندوم ( عدم شركت در انتخابات حكومتي) مردم را دريابند.
نبايد از نظر دور داشت در شرايط موجود و هم اكنون، مردم كرد به بدترين شكلي با تحقير و سركوب مواجه هستند. استناد به تعريفي شوينيستي و ضد دموكراتيك از مبارزه با تجزيه طلبي، دستاويزي به ظاهر قانوني براي اعمال واقعا غيرقانوني و ضد بشري گرديده است، تا مبارزات حق طلبانه و آزاديبخش ملت كرد را، آماج سركوبهاي خشن و ضد انساني قرار دهد و حقوق و آزاديهاي اساسي اين ملت را بي محابا و بطور علني لگد مال كند.
كشور ايران اگر چه به پيمانها و كنوانسيونهاي حقوقي زيادي در جهان پيوسته، ليكن تا كنون نه مردم ايران و نه ملت كرد نتوانسته اند از آنها به نفع حقوق و منافع خود بهره برداري كنند.غفلت از اين حقوق تا به امروز خساراتهاي جبران ناپذيري بر مردم و ملتهاي ايراني وارد آورده است. فعالان سياسي و مدني ملت كرد امروز بايد با شناخت درست موقعيتها و درك بهنگام واقعيتها، از پتانسيلهاي حقوقي موجود در سطح بين المللي استفاده مناسب و مطلوبي بعمل آورند.
مردم كرد بايد خواست و آرزوي ملي خود را در قالبي معين و مشخص كه در حوزه پتانسيلهاي بين المللي تعريف شود ارائه دهند و اين ميسر نيست مگر مكانيسمي متعادل و دموكراتيك مبتني بر چارچوبي معين براي بيان آن موجود باشد و يا اعلام موجوديت كند. اين مكانيسم بايستي دربرگيرنده ديدگاههاي تمامي طيفها، گروهها، احزاب، سازمانها و شخصيتهاي تاثير گذار و نخبگان سياسي، مدني، اجتماعي و فرهنگي و فكري ملت كرد باشد. البته چنين چارچوبي نه در قالبهاي تنگ ايدئولوژيكي قابل طرح است و نه با قرائتهاي ضدموكراتيك و مستبدانه و قيومدارانه برخي از اشخاص و احزاب و دستجات. بلكه اين مجمع بايد به مثابه آزموني باشد، براي تحمل و دگرپذيري و هم دموكراسي و سنجش تهعد به اصول دموكراسي اعضاي آن. اهداف، تاكتيكها و استراتژي مجمع و جبهه مزبور نيز بدون شك دربرگيرنده نظرات و ديدگاههاي تمامي طيفها، گروهها، احزاب و سازمانهاي مختلف كردي خواهد بود.
پراكتيزه كردن ايده ايجاد جبهه اي متشكل از اتحاد تمامي احزاب و سازمانهاي سياسي مستقل و فعالان سياسي، مدني، اجتماعي و فرهنگي كردستان و يا ايجاد فدراسيوني از اتحاد و نه ادغام آنها، مي تواند در باز تعريفي از حقوق مردم كرد با گرايش به طرح حداكثري از اين حقوق از جمله؛ حق تعيين سرنوشت ملي و حق اداره سرزمين خويش، به عنوان خواست برحق اين ملت مطرح گردد.
اين خواستها توسط شورايي منتخب، كه تلفيقي از انتخاب مردم و جبهه است و يا پارلماني منتخب از جبهه متحد دموكراتيك ملي كرد كه نمايندگي مردم را در طرح و پيگيري حقوق ملت كرد در سطح بين المللي و مجامع جهاني بر عهده مي گيرد، قابل طرح خواهد بود. بي شك اين ميتواندخواست ملتي باشد كه دست به رفراندوم زده و قوانين و ساختار موجود را بعنوان ناقض حقوق انساني و نافي حقوق خويش، مردود شمرده است.
*******
در پايان: نگارنده بعنوان يك شهروند كرد در ايران و يكي از همان مردمي كه دست به رفراندوم زده است، در راستاي پيشنهاد شخصي خويش و درخواست براي پراكتيزه كردن اين ايده، فراخواني را آماده خواهم كرد كه اميدوارم به امضاي دهها هزار نفر در داخل و خارج برسد. در اين فراخوان از تمامي رهبران، احزاب، سازمانها و نهادهاي سياسي و مدني و اجتماعي و فرهنگي و نيز جريانات فكري و آييني و غير آييني كردستان درخواست خواهيم كرد ، پلاتفرم جبهه متحد دموكراتيك ملي كرد و طرح پارلمان كردهاي ايران را مورد توجه جدي قرار دهند و يقين بدارند اين از خواستهاي اصلي ملت كرد در ايران است.
محمدصديق كبودوند
دبير سازمان دفاع از حقوق بشر كردستان
تهران: 24 تيرماه 1384 / 15 جولاي 2005
[email protected]
[email protected]