یکشنبه 26 تیر 1384

پیشنهاد یک راه حل، برای خروج از بحران اکبر گنجی، احمد فعال

خیلی کوشش داشتم تا در خصوص وضعیت گنجی و مسائل به وجود آمده در شرایط حاضر اظهار نظر خاصی نداشته باشم. اما شرایط بحرانی اکبر مدتی است که افکار و احساسات این قلم را به عنوان یک «انسان حداقل»، به شدت متاثر و نگران کرده است. مانند هر انسان دیگر آرزو دارم که این بحران به خوشی به پایان برسد.

اما از مسئله گنجی به آسانی نمی توان گذشت. چه به عنوان دفاع از نظام سیاسی حاکم و چه به عنوان اپوزسیون و چه به عنوان یک شهروند عادی. گنجی یک فرد ناشناخته ای نیست که حالا به هر دلیلی در زندان گرفتار آمده و به دلیل شهامت و جسارت او، کوشش دارد تا خواسته های به حق و یا ناحق خود را بر یک نظام تحمیل کند. او یکی از روشنفکران مشهور دینی است. موقعیت گذشته او در سپاه پاسداران و نزدیکی او با مقام های ارشد نظام جمهوری اسلامی، او را از حد یک شخصیت معمولی بیرون می آورد. البته به این معنا نیست که او یک فرد غیر معمولی است. همچنین اظهار نظرهای اکبر گنجی پیرامون مسائل سیاسی و نظری، او را تا حد یک روشنفکر صاحب نظر ارتقاء می بخشد. و بالاخره سماجت و ایستادگی او در زندان، به خصوص وقتی پای ایده ها و افکار به میان می آیند، او را از حد یک فرد غیر معمولی هم فراتر می برد. بنابراین، نباید خود را فریب بدهیم و بگوییم که مرگ او خیلی هم اهمیت ندارد. مدعی این نظر نمی خواهد از خود بپرسد که نظامی را او او سرسختانه مدافع آن است، چگونه است که از دو اتفاق نادر در جهان (مرگ دو مخالف سیاسی به علت اعتصاب غذا) از میان صدها کشور و شاید در طول صدها سال، یکی به نام جمهوری اسلامی ایران ثبت شود. نظامی که مدعی است که در بیان عدالت، ستاره ای بی بدیل در سپهر دنیا و سیاست است؟ این مرگ، مرگ کسی نیست، که به دلیل انواع فسادهای مالی و اخلاقی و یا انواع بزهکاری ها، در زندان گرفتار شده است. مرگ کسی نبود که حالا به دلیل سمجاجت و جسارت بیش از حد او، مبادرت به اعتصاب غذا تا پایان حیات خویش کرده باشد. بنابراین، هیچ کس نمی تواند بگوید که نتیجه این اعتصاب برای یک نظام تا آن اندازه اهمیت ندارد که، هیئتی به نام خود نظام، نه به عناوینی دیگر، مبادرت به یافتن راه حل نهایی بکند؟

پیشنهادات برای پایان دادن گنجی به اعصاب و یا پیشنهادات به دستگاه قوه قضائیه برای آزادی او، اغلب بر دو راه حل استوار بوده اند. یک مبنا سازش و عقب نشینی یک طرف نسبت به طرف دیگر، دوم امتیاز دادن یک طرف به طرف دیگر. به نظرم هر دو پیشنهاد و راه حل در مبنای قدرت با یکدیگر مشترک هستند. چه آنکه روابط ناشی از قدرت، همواره روابطی اند که به سازش، عقب نشینی و امتیاز دادن و امتیاز گرفتن، منتهی می شود. در روابط قدرت، هر طرف که بامش بشتر باشد، برفش بیشتر است. هر طرف که سمبه اش پر زورتر باشد، طرف دیگر را تسلیم شدن وادار می کند.

راه حلی که این قلم ارائه می دهد، بر مبنای حق و آزادی است. بنده اگر به جای مقامات ارشد نظام جمهوری اسلامی بودم، اگر درخواست اعتصاب آقای اکبر گنجی بر ناحق بود، هیچگاه تسلیم او نمی شدم. تسلیم شدن به ناحق، امنیت حقوقی جامعه را هم از میان می برد. اما چه معیاری نشان می دهد که درخواست او حق است و یا ناحق؟ به همین سادگی نمی توان اظهار نظر کرد که چون نظام، نظام اسلامی است، پس سماجت مخالفین او نا حق و محکوم است. اگر بخواهیم به همین سادگی و بدون تحلیل و تبیین ادعاهای گنجی و نیز ادعاهای مخالفین او اظهار نظر کنیم، برای طرفداران گنجی خیلی ساده تر بود که چشم بسته ادعای گنجی را بر حق تر بشناسند. چه آنکه به ادعای آنها، ویژگی های گنجی هیچیک از ویژگی های گروه «ملاء و مترفینی» نیست که بنا بود، تنها اینان دشمنان پیامبر باشند. به عکس ویژگی های او ویژگی های کسی است که دارای مانیفست است. و نیز ویژگی های کسی است که داری عقیده و آرمان است. هر چند جا داشت که مخالفین اکبر گنجی لختی در خویشتن تأمل می کردند، که چه شده و به کجا رسیده است سرنوشت نظامی، که مخالف او کسی است که در عصری که غزل مرگ آرمان را می خوانند، تا این حد جان به حیات آرمان می دمد؟

اما پیشنهاد:

گنجی دارای عقاید، ادعاها و اتهاماتی نسبت به مخالفین خود است. همینطور، مخالفین اکبر گنجی دارای عقاید، ادعاها و اتهاماتی نسبت به گنجی هستند. بر مبنای حق، این ادعاها، عقاید و اتهامات باید در یک بحث آزاد، به بحث گذاشته شوند. بهترین راه آنکه، آقای گنجی و یا نماینده ای از ناحیه او، با کسانی که اتهامات متوجه آنهاست و یا نمایندگان آنها در یک تریبون عمومی مانند صدا و سیما، به بحث و تحقیق گذاشته شود. ضرورت بحث در یک تریبون عمومی از این روست که، مسئله گنجی و نوع اتهامات او و همینطور اتهامات خود آقای گنجی و ادعاها و نظرات مخالفین او، به دلیل ماهیت عمومی بودن آنها، تنها و تنها در یک حوزه عمومی قابل طرح هستند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

قدم دیگر اینکه، یک شورای حکمیت مرکب از سه یا پنج تن که جمع آنها دارای دو ویژگی مشترک باشند، تشکیل شود. یک ویژگی، دلبستگی شدید آنان به جریان اصلاحات است و ویژگی دوم دلبستگی شدید آنها به امر ولایت و نظام جمهوری اسلامی است. این دو ویژگی از تمام اعضای شورای حکمیت، افرادی کاملا بی طرف می سازد. به عنوان مثال، افرادی چون شخص خود آقای خاتمی و اشخاصی مانند حجتی کرمانی می توانند گزینه های مناسب این انتخاب باشند.
هدف این راه حل تبین و احقاق حق است. این راه حل مخالف امتیاز دهی و تسلیم شدن به ناحقی است. بنابراین تسلیم شدن به حق، نه تنها منجر به اتخاذ راه حل و خروج از وضعیت بحرانی موجود می شود، بلکه موجب تقویت و گسترش حقیقت می شود.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'پیشنهاد یک راه حل، برای خروج از بحران اکبر گنجی، احمد فعال' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016