یکشنبه 9 مرداد 1384

سرکوب عادی، سرکوب ويژه و سرکوب فوق العاده، بهزاد درستي

با تاسف بسیار تیغ های جفا، اینبار نه تنها بر سلامت گنجی که حتی بر حیات او مستولی شده اند و این نوشته قصد دارد، چراغی بدست آورد.

شکل سرکوب حکومتی در حال تند و تیز شدن بعد از خاموشیست .

مطلقه ها که پس از چراغ سبز نشان دادن بر خاتمیان در سال 76 تا همین اواخر نیز دائم خود را نکوهش میکردند، از همان آغاز وقتی که آبها را از جوی رفته دیدند، بیل را به دست سعید امامی دادند تا آب را برگرداند و بعد هم او را مانند گوشت قربانی در قبال خطر برگرداندن آب در آن زمان، فنا! نمودند.

در همان زمان عده ای "چراغ" به دست به دنبال محک ظرفیتهای اجتماعی بر تحمیل خشونت بی انتها بودند تا متوجه شدند ، مشکل براحتی قابل حل هست.

با چند بگیر و ببند ساده و عمیق که از مطبوعات آغاز شد، خاتمیان را در لاک دفاعی فرو برده و بلایی بر سر آنها و مردم آورد که حتی امروز نیز بند نقادی از قانون اساسی را از اساسنامه ی جبهه ی جدید خود بر میدارند.
و البته در این میان کسانی که از جنس خاتمیان نبودند شناخته شده و به حدی زیر فشار سرکوب قرار گرفتند که از این افراد سعید حجاریان به نماد سرکوب و سکوت ، همچنین جنبش دانشجویی و اکبر گنجی به نماد سرکوب و فریاد رخوت تبدیل شدند.

تا اینکه اکبر گنجی از رخوت در آمد و فریادهای بلندی زد و جنبش دانشجویی نیز از آن سو بر اثر مکانیسمهای درونی خود در حال فرار از رخوت هست.

که در اینجا بایستی دید چه اتفاقی در حال افتادنست، اینبار دنیای خارج که منتظر نقطه ضعف جدی مطلقیان هستند، با آن زمانها که با لبخند ی ظاهر ی در پشت آنها را به سرکوب هدایت و حمایت میکردند، بسیار متفاوتست
و به همین دلیل نیز اینبار بر ها ها ی اکبر گنجی هویی فرستادند.

اینبار مطلقیان به اشتباه سنگینی دست زدند، آنها با انتخاب احمدی نژاد درست در زمان پيروزی هاشمی رفسنجانی، نشان دادند از دانش کافی برای ادامه حکومت برخوردار نیستند و بعد از این یا دائم باید امتیاز دهند یا از خر شیطان پیاده شوند و یا .....

وقتی بر بدن کسی اره ای فرو رود که او نداند آنرا چگونه بیرون بکشد یا باقی بگذارد و یا حتی به داخل بفرستد، باید یاد وضعیت مطلقیان در شرایط امروز با اکبر گنجی بیفتد که اگر اندیشه و تجربه برای حامیان گنجی، آزادیخواهان ایران و مخالفان حکومت، بکار آید قدر مسلم هزینه ای جبران ناپذیر بر حکومت مستولی میشود.

به همین دلایل مکانیسم سرکوب در حال تغییر و حتی اغمای لحظه ایست که نشانه های آن بوضوح قابل دیدنست.

قتل وحشیانه ی شوانه در مهاباد که به منظور ایجاد نمودن فضای سرکوب ويژه و از بین بردن کلیه ی نافرمانیها بوقوع پیوست، موجب صدور تشویق نامه برای عوامل آن شد ولی پس از مدتی با پیچیده شدن وضعیت در آنجا، که حتی باعث تعطیلی چندین باره ی بازار و حتی تاحدی ادارات مهاباد و گسترده شدن وضعیت در سایر شهرهای کرد نشین شد، باعث شد، تشویق نامه را از دست عوامل گرفته و فعلاٌ محکم بر سر آنها بزنند که اگر وضعیت همینطور ادامه پیدا کند، شاید ناگزیر به قربانی کردن آنها نیز بشوند و دلیل عدم انتشار گزارش دولت نیز اینست که ببینند سنبه چقدر پر زورست.

این به سلطان پیغام میدهد که مبادا بیدرنگ از سرکوب استفاده کنی؟
و دقیقاٌ به همین علت آنها که اولین تجمع آزادی گنجی را وحشیانه ساکت نمودند، به چند تجمع بعدی کاری نداشتند، از آن گذشته حکومت به گمان اینکه سر رشته ی سرکوب را هرگاه در دست بگیرد، میتواند به پله ی آغازین برگردد، با خود میگوید بگذار وضعیت اره ی گنجی را سر و سامان بدهیم تا بعد فتیله ی طرفدارانش که دست خودمانست، با دو تا بگیر و ببند و چوب و چماق، کلک کنده میشود!

ولی شرایط امروز با هر زمان دیگر تفاوت دارد، این قلم که در نوشته های قبلی بر سرکوب علمی و حساب شده ی حکومت ابراز نموده و دلایل آنرا نیز نوشته بود، بعد از انتصاب محمودی نژاد نوشت، "دیگر از این لحظه به بعد شاهد سرکوب علمی نخواهیم بود" که علائم آن نیز دیده میشود!

بیاییم تمام شرایط سرکوب را برای آزادی اکبر گنجی در نظر بگیریم تا شاید چراغی به دست آید!

( به مقاله ی "نا آرامیهای اجتماعی با منشا و تحریک حکومت به منظور توسعه ی انفعال سیاسی" نیز نگاه کنیم )

1- سرکوب عادی: همان که در همه ی زمانها انجام میشده ، ابتدا چند چماق به دست را سمبل خود معرفی میکنند و بعد پیغام میدهند که بگیر و ببند بد حجابی و ...به شکل فوق العاده آغاز خواهد شد تا ترس را در ریشه ی جان جوانان بنشانند که حتی در عمل شاهد نیستیم چون قادر نیستند و اینرا به حساب رجز خوانی و هارت و پورت باید گذاشت که بسیار هم در این چند ساله برایشان کارساز بوده است .
بعد به هیچ تجمعی از طریق دولت منفعل یا دولت خودی مجوز نمی دهند و براحتی با چماق و بگیر و ببند آنرا کنترل میکنند .
بعد در حالیکه مردم را تحت فشار در زیر صندلی و جیبهای خود نگه داشته اند ، لبخند میزنند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است .
البته سرکوبهای اقتصادی ، فرهنگی ، آموزشی و.... نیز آشیست که در تمام فصول عمر جمهوری اسلامی حال به بهانه ی جنگ و یا دشمن برقرار بوده است.

2- سرکوب ويژه: برای بیمه کردن عمر خود در هر سال ، نا آرامیهایی با سرنخ و یا کنترل در دست خود برپا میشود تا در آن جلو داران بشدت سرکوب شوند .
و...

در وضعیت پیچیده ی امروز سرکوبی دیگر نیز در حال بوجود آمدنست که به آن :

3- سرکوب فوق العاده نام مینهیم: در این شکل، کشت و کشتار وسیع برای کنترل اوضاع توجیه پذیر میشود چرا که حکومت متوجه شده است در مورد گنجی و انتصابات سوم تیر ، دست به چه اشتباهاتی زده است و در این شکل میدان تیانانمن چین را نیز در نظر دارند تا آبها را به جوی برگردانند .

ولی الف - غافل از آنکه "بغض های فرو خورده " ی فراوانی که بر اثر سرکوب آزادی های بدیهی ، ایرانیت و خرابی اقتصاد ، بوجود آمده ( بر خلاف چین ) قابلیت ترکیدن دارد و اگر خانواده هایی را به شکل وسیع داغدار نمایند ، دیگر نمی توانند ، حکومت کنند .
حتی با از بین رفتن امید در گروه ها و اشکال موثر سیاسی – اجتماعی ، عقلانیت حیات ، بر آنها رنگ میبازد و فرمولهای سرکوب را غیر قابل دخالت می نماید .

ب- در بررسی از چرایی وقوع جنبش 1357 به بند مهمی خواهیم رسید که اتفاق افتاد و خود حاکمین جمهوری اسلامی نیز میدانند ، و آن چیزی نبود بجز "بسط خشونتهای اجتماعی به منظور از بین رفتن انفعال سیاسی " که اوج آن در 28 مرداد در سینما رکس اتفاق افتاد و در شهریور 57 حکومت پهلوی دیگر تمام شد.


ــــــــــ
خوب اگر در شرایط جدیدی که اکبر گنجی با شعار "خامنه ای باید برود " درست کرده و درست به گوش بسیاری مردم نرسیده است ، دست به سرکوب عادی بزند ، قادر نخواهد بود این شعله ی فروزان را خاموش کند

در مورد سرکوب ويژه نیز ، چون آنگاه صدای او به گوش تک تک مردم خواهد رسید و انفعال سیاسی را بر خواهد چید نیز شرایط نشان میدهد سرنخ ها و کنترلها براحتی میتواند از دست حکومت خارج شوند .

که البته از زمان وقوع این وقایع حکومت میتواند چند سالی نیز سپری کند ولی می ماند سرکوب فوق العاده که شرایط امروز حکایت از داغ شدن تنور آن دارد که علاوه بر توضیحات بالا میتوان گفت با کشت و کشتار فجیع حکومت ، دست پنهانی ابر قدرتان و مهره های آنان که نشان داده اند براحتی میتوانند از آب گلالود ماهی بگیرند باز خواهد شد و با بسط خشونتهای اجتماعی ، کار حکومت خیلی زودتر از آنکه فکر کند ، تمام خواهد شد .
دقیقاٌ به همین علت ، میبایست برای آینده نگران بود ، که مبادا در دام آن بیفتیم که مصلحتهای مملکت نیز سوخته میشوند و باید جلوی بسط خشونتهای اجتماعی گرفته شود که معلوم نیست چه افراد و مصلحت هایی طعمه ی آن خواهند شد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

البته جنبش ایران همواره در نشان دادن مصادیق و بیرون آوردن کاربرد از اندیشه ها دچار مشکلست و این نوشته ها که از تحلیل آغاز و به نبایدها ختم میشوند ، نیازمند ادامه هستند ولی این قلم در صلاحیت و موقعیت گفتن نیست ولی برای آزادی گنجی موارد زیر را به نظر مهم می آیند :
مانند اینکه بایستی اجتماعات از لحاظ مکانی گسترده شوند و ادرس دقیق داده نشوند تا انفعال سیاسی را بشکنند و در صورتیکه بیم خشونت می رود براحتی از آنها صرفنظر کرد نه اینکه ترس بیشتر حاکم شود ، بایستی جلوی گسترش خشونت به دو شکل حکومتی و اجتماعی گرفته شود که تحت این شرایط باید نماینده ای شناخته شده به نمایندگی از جمع در تجمعات دخالت کند ، ووو
ــــــــــــ


بنا بر این ماه امرداد ( بخصوص بیست و هشتش) که در تاریخ معاصر ایران از کودتا 32 علیه دولت مصدق گرفته تا زمینه سازی نهایی جنبش 57 تا سرکوب گسترده ی نیروی هوایی ایران در پایگاه نوژه درست قبل از شروع جنگ در سال 1359 همواره حوادث پیچیده ای داشته ، امروز در سال 1384 نیز آبستن اتفاقات پیچیده ای هست که اثرات آن بعد خود را نشان خواهد داد ( البته اینبار ایران چیزی ندارد از دست بدهد ) که اگر حکومت امتیازی دهد و اکبر گنجی را هر چه زودتر آزاد کند میتواند از بلای آن نیز فعلاٌ در امان باشد ، نه در زمان سلامتی غیر قابل برگشت او را آزاد کند یا نکند که مطمئناٌ در آن حالت گنجی به تابلویی تبدیل خواهد شد که سکوت عالمی را میشکند .

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سرکوب عادی، سرکوب ويژه و سرکوب فوق العاده، بهزاد درستي' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016