پنجشنبه 12 آبان 1384

هاشم آقاجري: اگر استبداد تبديل به يك صورت‌بندي غالب در حيات سياسي ما شده، بي‌شك نه قدرت استبداد بلكه ضعف جامعه بوده است، ايسنا

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي

دكتر «سيدهاشم آقاجري» گفت: متاسفانه برخي از سياست گريزان هستند اما بايد بدانند آنها اگر سياست را انتخاب نكنند، سياست آنها را انتخاب مي‌كند، همه چيز را سياست تعيين مي‌كند.

به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا اين عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران در ضيافت افطار انجمن اسلامي دانش‌آموختگان دانشگاه شهيد بهشتي با بيان اين‌كه «يكي از ضعف‌ها و مشكلات تاريخي كه هنوز در جامعه وجود دارد ضعف جامعه‌ي مدني است»، افزود: اگر در طول تاريخ ايران، استبداد تبديل به يك صورت‌بندي غالب در حيات سياسي ما شده است، بي‌شك نه قدرت استبداد بلكه ضعف جامعه بوده است. در واقع هنگامي كه به گذشته‌ي تاريخي ايران مي‌نگرم درمي‌يابم كه گاه يك قبيله يا اتحاديه‌اي از قبايل بدوي و برخاسته از نوعي زندگي متقابل، چگونه مي‌توانستند هر از گاهي بر جامعه‌ي ايران مسلط شوند و جامعه در برابر آنان بي‌دفاع و تسليم مي‌شد، تقديري كه گويا نوعي سرنوشت محتوم بوده است. البته در نظر كسي كه به موضوع تاريخي نگاه كند هيچ چيز در سرنوشت يك ملت تقدير محتوم نيست، هم‌چنان كه خداوند در قرآن مي‌فرمايند هيچ تقدير از پيش تعيين شده‌اي براي يك ملت نيست، تقدير را خود انسان‌ها به وجود آورده و مشي الهي از اين تقدير خودساخته تحقق مي‌يابد.

آقاجري به پراكندگي جغرافيايي در ايران اشاره كرد و گفت: اين پراكندگي‌هاي جغرافيايي ايران منجر به پراكندگي اجتماعي مي‌شد كه خود به خود ضرورت وجود يك قدرت متمركز را ايجاب مي‌كرد.

وي افزود: نظاميان در تاريخ ايران همواره در آمد و رفت دولت‌ها نقش اساسي را بازي كردند، عيب اين است كه اين نظاميان تنها نظاميان سلجوقي يا مغول يا قزلباش نيستند بلكه نظاميان رضا شاه و محمدرضا شاهي در كودتاي 1329 و 1331 همين نقش را ايفا مي‌كند و بعد، ديوان‌سالاران، اهل قلم و ... در خدمت نظاميان قرار مي‌گيرند. البته به شهادت تاريخ، نظاميان نشان دادند اگر توانايي كشورگشايي دارند هيچ‌گاه توانايي كشورداري نداشتند و براي كشورداري نظاميان كشورگشا نيازمند قلم بود.

وي در ادامه با ابراز اين عقيده كه «سخنان نظام‌الملك به ملك شاه سلجوقي هنوز با واقعيت مطابقت دارند»، تصريح كرد: ملك شاه به خواجه نظام‌الملك گفت كتاب و قلم تو تا زماني است كه من مي‌خواهم، خواجه نظام‌الملك در پاسخ گفت شمشير تو و تاج تو در گرو قلم من است. بنابراين آن شمشير در تاسيس دولت، آن هم زماني كه اين تاسيس را زور تعيين مي‌كند نه راي، بايد قدرت داراي كارآمدي باشد، چه برسد به دوره‌ي ما كه مشروعيت با كارآمدي تعريف مي‌شود. مشروعيت امروز كمتر با مباني الهي و كاريزماتيك تعريف مي‌شود بلكه در چنين شرايطي دانشمندان، دانشگاهيان، اهل قلم، روشنفكران، مي‌توانند به دولت توان كشورگشايي دهند.

آقاجري به پراكندگي و ضعف جامعه‌ي مدني و ضعف طبقات گوناگون در جامعه‌ي ايران در طول تاريخ اشاره كرده و گفت: اگر جغرافيا در گذشته مي‌توانست پراكندگي را توجيه كند، امروز ديگر اين مسايل منتفي است. يعني امروز با پديد آمدن تكنولوژي ارتباطات امروزه تاثير جغرافيا در حيات تاريخي و اجتماعي ميل به صفر مي‌كند، تكنولوژي و ارتباطات و شكل‌گيري جامعه‌ي انبوه به دليل اقتصاد مدرن، تكنولوژي مدرن و ارتباطات مدرن، منتفي است. لذا بسياري از عواملي كه در آن زمان‌ها در پراكندگي جمعيت موثر بوده، الان ديگر از بين رفته است. البته يك مساله را در حال حاضر نبايد فراموش كرد و آن اين‌كه دولت‌هايي كه به‌ويژه در سرزمين‌هاي نفت‌خيز سر كار مي‌آيد از يك قدرت اقتصادي برخوردارند و بعد اين قدرت بزرگ اقتصادي، بسياري از اين جمعيت را نوكر دولت مي‌كند و به غير از اين‌كه اين نوكري و وابستگي به دولت و بنيه‌ي اقتصادي دولت تشديد مي‌شود به همان نسبت جرأت و شهامت از جمعيت گرفته مي‌شود. وضعيت ما در شرايط كنوني به گونه‌اي است كه نهادهاي نيم‌بند اجتماعي براي حمايت از كنش‌هاي مستقل از دولت در جامعه‌ي مدني وجود ندارد؛ مثلا سابقا بازاريان چنين موقعيتي را داشتند كه امروزه متاسفانه وارد قدرت شدند.

وي در ادامه با بيان اين‌كه «پس از صد سال از پيدايش احزاب، ما هنوز در آغاز راه نظام حزبي در ايران هستيم»، تنها راه جبران‌كننده‌ي اين خلاءها را بسط و گسترش نهادهاي خودجوش اجتماعي و مدني مانند NGO دانست و افزود: مهم‌تر از آن روابط چهره به چهره در اين NGOها، فرهنگ ايران نشان مي‌دهد كه مديريت انساني به مراتب بيشتر از مديريت تكنيكي و بروكراتيك جواب مي‌دهد.

آقاجري گفت: در حال حاضر با نظرخواهي از دانشجويان مي‌توان دريافت كه گزينه‌ي سياست را به عنوان آخرين گزينه دريافت مي‌كند. در دوره‌اي، امام خميني(ره) انتقاد مي‌كردند، مي‌گفتند آخوند سياسي است، اما در دوره‌اي آخوند سياسي شد تاج سر، اما دوباره آخوند سياسي نامطلوب شد. مشكل از جامعه نيست، مشكل از سياست است. مردم تجربه كردند و گفتند زماني سياست طاغوتي بود اما اگر سياست ياقوتي شود، بهتر خواهد شد اما تجربه منجر به آن شد كه جوانان ما را به اين‌جا كشانده و دامن زده است به سياست‌زدگي و واقعيت اين‌كه امروز، آن‌قدر كه جوانان ما به مسايل اجتماعي روحي، شخصي و اخلاقي توجه مي‌كنند به مسايل سياسي توجه نمي‌كنند، به راحتي مي‌توان اين قضيه را دريافت با نگاهي به تيراژ كتاب‌ها، جمعيت انبوه كلاس‌هاي روانكاوي، كلاس‌هاي يونگ، كلاس‌هاي معرفي و شناخت فرقه‌هاي بودايي، نشان‌دهنده‌ي چنين واقعيتي است و اين نشان‌دهنده‌ي نوعي فرار به درون است. خيلي‌ها معتقدند بايد از فرد شروع كرده و نيازهاي روحي و معنوي آن را جواب دهيم. اين‌كه چرا جلسات سياسي سرد است در NGO اين موضوع نيز مي‌تواند حل شود.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

وي ادامه داد: متاسفانه برخي از سياست‌گريزان هستند اما بايد بدانند آنها اگر سياست را انتخاب نكنند، سياست آنها را انتخاب مي‌كند، همه چيز را سياست تعيين مي‌كند. سياست پوسته‌اي است كه بايد از فضيلت‌هاي انسان و تكامل روحي حمايت كند، اما اگر در اين NGOها ميل به امور باطني و اخلاقي قوي شود و اين انجمن‌ها بسط پيدا كند و مردم بتوانند دور هم جمع شوند، حتي شعار دموكراسي‌خواهي مي‌تواند تحقق پيدا كند. به طور كلي دموكراسي بدون دموكرات معنا ندارد، در اين انجمن‌ها نبايد فكر كنيم كه بي‌نيازيم و ما ناجيان ملت هستيم.

Copyright: gooya.com 2016