بیداران در نهمین شماره خود فراخوانی را برای "بررسی نقض حقوق بشر در روابط درون سازمانی" منتشر و از همه فعالین و به ویژه احزاب سیاسی دعوت کرد که برای بررسی رویه هائی که ما امروز آنها را نقض حقوق بشر میدانیم، به این فراخوان پاسخ مثبت دهند و در همانجا اعلام نمود که جعفر بهکیش مسئولیت شماره ویژه دیماه که به این مسئله اختصاص یافته است را بر عهده خواهد داشت.
******************
در دهمین شماره بیداران، در یادداشتی با اشاره به این فراخوان1 و با شکوه از پاسخ سرد برخی از رهبران احزاب سیاسی که با آنها تماس داشتم، از جمله سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)، نتیجه گرفتم:
"به دلیل مشکلاتی که در راه متقاعد کردن رهبران احزاب و سازمانهای سیاسی به چشم میخورد و به دلیل آنکه تجربه دوماهه اخیر نشان داده است که زمان و انرژی به مراتب بیشتری لازم است که به مقاومت سازمانهای سیاسی برای عدم پاسخگوئی در مقابل سئوالاتمان فائق آئیم، به جای شماره دی ماه همین سال اولین شماره در سال 1385 را به این مسئله اختصاص خواهیم داد."
تامل آقای محمود زاهدی در یادداشت مورد اشاره (5 آبان، سایت خبری گویا)2، اما نشان داد که نه تنها لازم است که فعالین و احزاب سیاسی را متقاعد کرد که به این فراخوان پاسخ دهند، بلکه پیشتر از آن لازم است معترضین و بدبینان به احزاب سیاسی اپوزیسیون را نیز قانع کرد که این کار ارزشش را دارد و لازم است که به آن پرداخته شود. چرا که اگر نتوانیم بسیاری را که خاموشی برگزیده اند به سخن گفتن تشویق کنیم، موفقیتی نصیب ما نخواهد شد.
*************
1- در تمام سالهای قبل و پس از انقلاب، بسیاری از فعالین عطای فعالیت سیاسی را به لقای آن بخشیدند و این نوع فعالیتها را به کناری نهادند. این خیل عظیم، که در فرهنگ بسیاری از سازمانهای سیاسی بریدگان و وادادگان شمرده میشدند، در یک پروسه دردناک به این نتیجه رسیدند که ادامه فعالیت در این احزاب منفعتی را عاید کسی نخواهد کرد. شاید بسیاری از پرسشهائی که در فراخوان بیداران آمده است و یا "پرسش مناقشه بر انگیز" آقای زاهدی (17 مهر، سایت خبری گویا) از جمله سئوالاتی بوده است که این افراد از خود پرسیده اند.
آقای زاهدی میپرسد "اگر در همه این سالها این سازمانهای نبودند یا همین الان تعطیل کنند و بروند چه اتفاقی می افتاد یا می افتد؟" برای پاسخ گفتن به این سئوال قبل از هر کاری لازم است تا معیارهای خودمان را روشن کنیم. پس از آن هم لازم است که روش اندازه گیری و اعتبار آنرا نشان دهیم. مثلا احزاب یا سازمانهای سیاسی نظیر حزب کمونیست کارگری، سازمان فدائیان اکثریت و یا سازمان مجاهدین، ادعا میکنند که در حیات سیاسی ایران موثر هستند و از نفوذی چشمگیر در ایران برخوردارند. اینها میزان موفقیت را با تعداد اعضا و هواداران، با جانفشانی اعضای خود و یا با تاثیر گذاری برنامه سیاسی این سازمانها بر دیگر جریانات سیاسی میسنجند3. برخی دیگر میزان موفقیت احزاب سیاسی را با سهم آنها در ارائه اندیشه های نوین متناسب میدانند. اگر این معیارها، ابزارهای مناسب برای محک زدن احزاب و سازمانهای سیاسی باشد، چگونه قابل اندازه گیری و تائید هستند؟4
2-آنچه که در بسیاری از موارد از یادها میرود، این نکته است که بدون امکان فعالیت علنی و قانونی احزاب و سازمانهای سیاسی اپوزیسیون، سخن گفتن از اثر گذاری این احزاب در حیات سیاسی ایران، خارج از موضوع است. اما این سئوال قابل طرح است که این احزاب و سازمانهای سیاسی دارای شرایط لازم برای موفقیت در یک فضای سیاسی باز در ایران هستند؟ آیا این احزاب توانسته اند ساختارهای مناسب را برای توسعه در چنان فضائی به وجود آورند؟ آیا ساختارها و روندهای واقعی تشکیلاتی احزاب و سازمانهای سیاسی متناسب با تغییر تفکراتشان، تغییر کرده است؟5
مهندس بازرگان زمانی گفته بود که "دمکراسی نه گرفتنی است نه دادنی، دمکراسی یاد گرفتنی است" فراخوانی که ما در بیداران داده ایم، باید اعتراف کنم، نه به منظور بی آبرو کردن احزاب سیاسی اپوزیسیون است و نه برای مشارکت در تشیع جنازه آنها. این فراخوان بدان منظور منتشر شده است تا تمرینی باشد برای همه ما تا آنچه راکه ادعای تعهد به آنرا داریم، در عمل بیاموزیم.
3- عدم تمکین احزاب سیاسی و استقبال سرد آنان از فراخوانی که بیداران داده است قابل پیش بینی بود. چرا که هیچ حزب سیاسی، لااقل من سراغ ندارم، با طیب خاطر و به سادگی به وجود نقض حقوق بشر در روابط داخلی خود اعتراف کرده باشد. حتی نمونه کم نظیر دو کمیسیون تحقیق در مورد وجود شکنجه در اردوگاههای کنگره ملی آفریقا6، پس از مقاومت بسیار در مقابل خواست فعالین حقوق بشر و قربانیان این شکنجه ها، تشکیل شد.
باید اذعان کرد که ما نتوانسته ایم فشار اجتماعی لازم را به وجود آوریم. ما نباید چنین خوشبین باشیم که گمان کنیم با انتشار اولین مقاله و یا فراخوان، احزاب سیاسی به صف شوند تا به سئوالات ما پاسخ گویند. من باور دارم و تجربه هم نشان داده است که تنها با جلب توجه عمومی به این مسئله است که رهبران احزاب و سازمانهای سیاسی مجبور خواهند بود که در مقابل اعمال خود پاسخگو باشند. فراخوان بیداران برای "بررسی نقض حقوق بشر در روابط درونی سازمانهای سیاسی" اگر نمونه منحصر به فرد نباشد، از معدود اقداماتی است که در این زمینه انجام گرفته است. تلاشهای بیشتری نیاز است تا موفقیتی ملموس به دست آید. من امیدوار هستم که همه کسانی که به ضرورت این پاسخ گوئی اعتقاد دارند در کنار ما قرار گیرند.
advertisement@gooya.com |
|
من باور دارم که سئوالاتی که در فراخوان بیداران منتشر شده است و سئوال "مناقشه بر انگیز" آقای زاهدی، انعکاسی از اعتراضی خاموش است. ما بدون هیچ تردیدی ابداع کننده این سئوالات نبوده ایم، اما شاید جزو اولین کسانی باشیم که این سئوالات را به شکلی منظم در کنار هم و به صورت درخواستی مشخص در مقابل روی رهبران احزاب و سازمانهای سیاسی قرار داده ایم. من امیدوار هستم که تلاشهای ما فضای مساعدی به وجود آورد که معترضین خاموش، به صدا در آیند و اعتراضات و دیده های خود را از آنچه ناروا میدانستند و یا میدانند، بیان کنند. به سخن آمدن این اکثریت خاموش، میتواند بخشی از همان فشار اجتماعی باشد که پاسخ گوئی رهبران احزاب و سازمانهای سیاسی را اجتناب ناپذیر میکند.
***************
1- متن این یادداشت و فراخوان مجددا در خبرنامه گویا تجدید چاپ شده است:
http://raha.gooya.name/politics/archives/037483.php
2- طنز آقای زاهدی هیچ تناسبی با موضوع مورد بحث ندارد و تاثیر منفی بر خواننده خود بر جای میگذارد. تامل ایشان را میتوانید در لینک زیر ببینید:
http://raha.gooya.name/politics/archives/038095.php
3- مقاله بهروز خلیق "حسین صفار هرندی، اکبر گنجی و سازمان ما"، کار- آن لاین
http://www.kar-online.com/
4- من امیدوار هستم که آقای زاهدی ما را در یافتن معیارهای مناسب برای این رزیابی یاری کنند و همچنین نشان دهند که کدام حزب سیاسی بر اساس معیارهای ایشان موفق ارزیابی میشود. برای مطالعه مقاله ایشان میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید:
http://raha.gooya.name/politics/archives/037140.php
5- آیا مکانیزمهای لازم در نظر گرفته شده است که مثلا معترضین به رهبری یک سازمان بایکوت نشوند و یا مثلا در رای گیریها تقلبی صورت نگیرد.
6- بیداران
http://www.bidaran.com/article.php3?id_article=58