تنوع قومي، مذهبي، فرهنگي و اجتماعي ايران نقطه قوت فرهنگ كهن ايراني و اسلامي است
تهران- خبرگزاري كار ايران
مصطفي معين گفت: تنوع قومي، مذهبي، فرهنگي و اجتماعي ميهنمان را نقطه قوت فرهنگ و تمدن كهن ايراني و اسلامي و فرصتي براي بازكاوي و بازآفريني مجد و شكوه تاريخي و تقويت وحدت، منافع و امنيت ملي ميدانم.
به گزارش"ايلنا" كانديداي اصلاحطلبان پيش رو در وبلاگ اختصاصي خود و در پاسخ به رنجنامه يكي از كساني كه در نهمين دوره انتخابات رياستجمهوري به وي راي داده بود، آورده است: چند روزي است كه "رنجنامه" يكي از دوستان ناديده ولي ديرآشنا و عزيزم از برادران تركمن و از شهر گنبد فكر من را به خود مشغول كرده است.
اگر هنوز نخواندهايد، ميتوانيد اين "رنجنامه" را در دومين اظهارنظر دريافت شده در شماره قبلي وبلاگ- جامعه شبكهاي و شكافهاي اجتماعي- ملاحظه كنيد. با توجه به گلايه دوستانه اين عزيز، ميپذيرم كه كفاره قدم گذاشتن به عرصه مسؤوليت- انتخاب نهم- سنگين است، نه براي من كه حتي براي مظلوماني چون او. اما هرچه بود با توكل برخدا بود، با هدف دفاع از محرومان و مظلومان و آسيبديدگان، گروههاي محذوف اجتماعي از جمله اقوام و مذاهب ايراني، جوانان، زنان و ... و تلاش براي تحقق آزادي و عدالت، يا در يك جمله"دموكراسي و حقوق بشر"، توسعه و پيشرفت ايران و عزتمندي و كرامت انساني همه ايرانيان.
اميدوارم خدايمان از همه پذيرفته باشد. شگفتيهاي دوران انتخابات و نتايج عادلانه؟! آن را كه همگان شاهد بوديم ولي من باز هم به فضل و رحمت الهي آينده ايران و جوانان اين زادبوم كهن را روشن ميبينم.
حالا هم مانند دوران انتخابات خودم را حداقل در موضع احساس و اظهار همدردي با همه دردمندان و پيدا كردن درمان ميدانم: يادواي درد پيدا ميكنم ******* يا كه خود را غرق اين دريا كنم.
از ذوق و هنر و روح بيآلايش دوست عزيز و فقيدم مجتبي كاشاني كه به سالگردش نزديك ميشويم، بازهم مدد ميگيرم:
" زندگاني هنر همنفسي با غمهاست، زندگاني هنر همسفري با رنج است، زندگاني هنر سوختن اكنون تا روشن آيندهست، زندگاني هنر ساختن پنجره بر بيداري است، زندگاني هنر ساختن روزنه در تاريكي است."
سفرهاي رسمي انتخاباتي من در ارديبهشت از استان گلستان آغاز شد و ادامهاي زيبا و عطرآگين داشت.
ديدار با هموطنان اصيل و مهماننواز تركمن و فارس در گنبد و گرگان و بندرتركمن و گلوگاه و.... برايم خاطرهانگيز و انگيزهبخش بود، انگيزه تلاش بيشتر براي رفع محروميتها وتبعيضهايي كه ريشه در اعماق تاريخ و جامعه استبداد زده و خان گزيده ما دارد. همين احساس و انگيزه را در سفرها و ديدارهاي بعديام با هموطنان آگاه و غيور آذربايجاني، هموطنان روشن بين و سلحشور كرد، لر، عرب و بلوچ و ساير اقوام مقاوم و سربلند ايراني داشته و دارم.
من تنوع قومي، مذهبي، فرهنگي و اجتماعي ميهنمان را نقطه قوت فرهنگ و تمدن كهن ايراني و اسلامي و فرصتي براي بازكاوي و بازآفريني مجد و شكوه تاريخي و تقويت وحدت، منافع و امنيت ملي ميدانم.
خوبست در اينجا خاطرهاي را هم از خويشاوندان آريايي خود در مهد بزرگترين دموكراسي جهان يعني هندوستان برايتان تعريف كنم: كشوري با نزديك يك ميليارد جمعيت، سرزمين همه تنوعها و تفاوتها و با تاريخ و فرهنگي بسيار نزديك و آشنا براي ايرانيان. سه سال قبل در معيت آقاي خاتمي و به دعوت نخست وزير هند به آن كشور سفر كرديم و در جشن استقلال آنها نيز حضور يافتيم. زمينه تنشهاي مذهبي و قوميتي ميان هندوان، سيكها، مسلمانان، و... همه به دوران سلطه استعماري انگلستان باز ميگردد.
پس از بحران تخريب مسجد بابري و پيروزي حزب هندويي BJP، دولت آقاي واچپايي تشكيل شد. نكته جالب وآموزنده اينكه با هدف تامين وحدت و امنيت ملي و توسعه و پيشرفت كشورشان همه تدابير مديريتي بكارگرفته شد و رقباي انتخابات صحنه بازي را در دولت عوض كردند.
جناب دكتر عبدالكلام كه يك فيزيكدان مسلمان و برجسته دانشگاهي است، به عنوان مظهر همبستگي و اتحاد ملي به رياست جمهوري انتخاب شد و سخنگوي دولت هم از ميان مسلمانان انتخاب گرديد.
در سياست خارجي و موازنه منطقهاي قدرت نيز روابط ميان هند و ايران بيش از هر زماني و تا سطوح استراتژيك گسترش يافت.
حال برگرديم به كشور خودمان، در فرهنگ ديني ما همه انسانها مسؤولند- كلكم راع وكلكم مسؤول عن رعيته - حديث شريف نبوي-و سطح مسؤوليتها متناسب با ميزان علم و آگاهي، ايمان و قدرت افراد تعيين ميشود.
در قانون اساسي جمهوري اسلامي هم مسؤوليت منتخبين مردم در هر سطح كه باشند، مسؤوليت در قبال كل مردم است، نه فقط رأي دهندگان و موافقان آنها در شهرستان يا منطقه و يا دستگاه اجراييشان و يا در سطح ملي.
"رئيسجمهور در پيشگاه قرآن و در برابر ملت ايران به خداوند سوگند ياد ميكند كه خود را وقف خدمت به مردم و ... پشتيباني از حق و گسترش عدالت سازد و از هرگونه خودكامگي بپرهيزد و... در برابر ملت... مسئول است -اصل 121 و اصل122 قانون اساسي-.
بياد ميآورم كه هميشه به آقاي خاتمي و همكاران او انتقاد ميكردند كه بيش از دوستان و طرفداران، حرمت و رعايت مخالفان را ميكنند. حالا بايد رنجنامه اين هموطن تركمن را دوباره خواند، هرچند موجب شگفتي و اندوه شود. خدا كند كه آن خبري كه اين چنين تأسف بار است، درست نباشد. هرچند تاكنون تكذيب هم نشده است؟! به هرحال اين منطق با كدام معيار سازگار است؟! با" مهروزي، عدالت گستري، خدمترساني، تعالي و پيشرفت يا كابينه 70 ميليوني و..."؟!
"من و ملازمت آستان پيرمغان كه جام مي به كف كافر و مسلمان داد".