جمعه 11 آذر 1384

عليرضا رجايى در گفتگو با صدای آلمان: "جريان اصلاح‌طلبى با بی‌اعتمادی عمومی روبرو شده است"

- قضاوتهای عمومی، درست یا غلط، حاکی از اینست که اصلاح‌طلب ها هم با سایر جناح های موجود تفاوت چندانی ندارند


«جبهه مشاركت ايران اسلامى» را مى‌توان وسيع‌ترين جريان متشكل نيروهاى اصلاح‌طلب ناميد. اما، اين جريان كه نام جبهه را بر خود دارد، تاكنون كمتر عملكردى جبهه‌اى داشته و تنها نيروهايى را در خود جاى داده كه به نيروهاى «دوم خردادى» معروف بوده‌اند. دكتر عليرضا رجايى پژوهشگر و از فعالان سياسى ملى‌­مذهبى، پيشنهاد مى‌كند كه «جبهه مشاركت» بايد حتا نيروهايى را به مركزيت خود راه دهد كه حضور آنان در اين جريان تاكنون «قابل تصور» نبوده است. در همين زمينه، عليرضا رجايى به پرسشهاى صداى آلمان پاسخ داده است.

مصاحبه گر: بهنام باوندپور

دویچه وله: آقای رجایی، با توجه به گفت و گوی اخیر شما با خبرگزاری «ایسنا»‌ پرسش‌هایی مطرح می‌شوند. نخست اینکه «جبهه مشارکت» برای «اعاده‌ی برخی اعتمادهای از دست رفته»‌ای که شما به آن اشاره کردید، چگونه می‌تواند از «چارچوب موجود اصلاح طلبان کنونی» فراتر برود؟ این «فراتر رفتن» چه گروهها و یا شخصیت‌های دیگری را دربرمی‌گیرد؟

علیرضا رجایی: جریان اصلاح‌طلبی تا حدی به جهت عدم حصول آن دستاوردهایی که پیش بینی می‌شد با بی اعتمادی عمومی مردم روبرو شده است. قضاوتهای عمومی، درست یا غلط، حاکی از اینست که اصلاح‌طلبها هم با سایر جناحهای موجود تفاوت چندانی ندارند. برای جلب اعتماد نسبی البته این راه حل تنها یکی از راه حلهای موجود هست و ضروری ست که جبهه‌ی مشارکت که خود را در میان اصلاح طلبان پیشرو تعریف کرده است، میل بیشتری به جریانهای بیرون از حاکمیت نشان بدهد. البته تا حدی در جریان انتخابات ریاست جمهوری نهم در مورد حمایت از آقای دکتر معین این اتفاق افتاد و به جریانهای ملی ـ مذهبی نزدیک شدند،‌ تا حدی البته. اما بطور کلی «جبهه مشارکت» چون عنوان جبهه را برای خودش انتخاب کرده است، ناگزیر باید زمینه‌ای از یک فعالیت جبهه‌ای را در خودش نهادی و تشکیلاتی بکند و این هیچ گریزی ندارد غیر از اینکه با نیروهای دمکرات، و بخصوص نیروهای دمکرات بیرون از نظام سیاسی، همبستگی بیشتری نشان بدهد و دیدیم که البته در کنگره‌ی اخیرشان هم بر فعالیت بیشتر در جریان تشکیل جبهه‌ی دمکراسی خواهی و حقوق بشر تاکید کردند که این باید از این به بعد عملیاتی تر بشود.

دویچه وله: آقای رجایی، در دوران ۸ ساله‌ی اصلاحات اصلاح طلبان نهادهای بسیاری را در اختیار گرفتند، اما پس از انتخابات مجلس هفتم و انتخابات نهم ریاست جمهوری با سرعتی غریب تقریبا همه را از دست دادند و حتا بقول شما «ریزش پایگاه مردمی» گریبان آنها و از جمله «جبهه مشارکت» را گرفت. آیا سرعت روند پیشگفته نشاندهنده‌ی نداشتن پایگاه مستحکم مردمی از سوی اصلاح طلبان و از جمله «جبهه مشارکت»‌ نبوده است؟

علیرضا رجایی: جریانهای سیاسی در ایران پایگاههای ثابت اجتماعی ندارند. چون احزاب در ایران خیلی متکی به پایگاههای شان نیست که تشکیل می‌شوند، بلکه بیشتر برحسب اعتقادات مشترک هست و بعدا درصدد می‌افتند که زمینه‌های اجتماعی گسترده‌تری را کسب بکنند. به همین جهت، جبهه‌ی مشارکت هم از این قضیه مستثنی نیست. در جریان انتخابات مجلس ششم بخصوص «جبهه مشارکت» پایگاه اجتماعی بسیار خوبی در اختیار داشت و در انتخابات دوم آقای خاتمی، انتخابات هشتم ریاست جمهوری، هم به همین ترتیب جبهه‌ی مشارکت نشان داد پایگاه قابل قبولی دارد. ولی این پایگاهها در ایران برای احزاب غالبا سیال است، دائمی نیست. برحسب موج اجتماعی و موج جنبش‌هایی که بطور خفیف در ایران فعال می‌شوند، این جریانها روی این موج قرار می‌گیرند. وقتی آن موج به هر دلیلی یا سرکوب می‌شود یا تخفیف پیدا می‌کند، آن جریانها هم موقعیت خودشان را از دست می‌دهند. این اتفاق در گذشته برای خیلی از احزاب بعد از انقلاب اتفاق افتاده است. خاطرتان هست که «حزب جمهوری اسلامی» آن وضع را داشت و در مقطعی البته نه خیلی گسترده، ولی بطور نسبی مثلا «حزب کارگزاران سازندگی»‌ داشت. «جبهه مشارکت» هم به همین ترتیب. اینست که آن پایگاههایی که در مدنظر شما هست در مورد احزاب کلاسیکی که ما در غرب می‌بینیم، فعلا در ایران نیست. در مقاطع مخصوصی در تاریخ ایران ما گاهی مشاهده کرده‌ایم، ولی در حال حاضر هیچگونه از احزاب واجد این پایگاهها، که مدنظر شما هست، طبیعتا نیستند.

دویچه وله: آقای رجایی، فکر می‌کنید «جبهه مشارکت» تا چه حدی از پیشنهاد شما استقبال بکند، بخصوص در مورد حضور شخصیت‌ها یا جریانهایی که بقول شما قبلا حضورشان قابل تصور نبود در «جبهه مشارکت»؟

علیرضا رجایی: فکر می‌کنم در کوتاه مدت نباید انتظار این اتفاق را داشت.

دویچه وله: شما بر لزوم تحکیم فعالیت‌های حزبی در دوره‌ای از آرامش سیاسی و تقلیل برخوردهای سیاسی تاکید کرده‌اید. این یک فرض است، اگر چنانچه به اشکال گوناگون جلوی فعالیت‌های حزبی گرفته بشود و یا با شکل گیری احزاب حتا مثلا برخوردهای خشونت‌آمیز بشود، چه راهکاری را پیشنهاد می‌کنید؟ چون بهرصورت یکطرف ماجرا دادن مجوز به احزاب است برای فعالیت!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

علیرضا رجایی: من خوشبین نیستم مجوز به احزابی که تا بحال موضوع سرکوب بودند بدهند یا آنهايى كه بهرحال محل اطمینان نبودند از این بعد با تغییر فرآیند روبرو بشوند، مثلا خود جریان ملی ـ مذهبی یا حتا «نهضت آزادی» که یک حزب ریشه دار هست در روزهای معمولی که غالبا به آن اشاره می‌شود، آنها بتوانند مجوز اخذ بکنند. منظور من این بود، صرفنظر از آن مجوزها چون ما فعالیت احزاب را منوط به آن قبیل مجوزها نمی‌دانیم، بنابراین عرض بنده و خیلی از دوستان اینست که جریانهای سیاسی که استعداد و پتانسیل فعالیت‌های حزبی یا نیمه حزبی و یا شبه حزبی را دارند در حوزه‌ی کادرسازی و نظام بخشیدن به خودشان تلاش‌های بیشتری بکنند. درچنین مرحله‌هایی طبیعتا خیلی نیاز نیست که حوزه‌ی فعالیت‌های تبلیغاتی مانند گذشته خیلی گسترده بشود. منظورم این بود که بجای تاکید بر فعالیت‌های تبلیغی یا ترویجی احزاب و یا جریانهایی که پتانسیل حزبی و یا پتانسیلی شبیه به آن را دارند، به کادرسازی و غنای درونی خودشان بیشتر توجه بکنند. چون بدبینانه‌ترین ارزیابی‌ها هم حاکی از اینست که بهرحال وضع زندگی سیاسی در ایران دراین حد محدود نخواهد ماند و اگر فرصتی فراهم بشود باید جریانهای سیاسی اصلا بضاعت لازم را برای چنین صحنه‌هایی و عرصه‌هایی داشته باشند. من خیلی خوشبین نیستم طبیعتا که در وضع فعلی اتفاقی که اندی سالی نیفتاده و به خیلی از جریانهایی که حق فعالیت سیاسی دارند به اسم مجوز هرچندگاهی ممانعت برای فعالیت شان ایجاد می‌کنند، مجوزها به آنها داده بشود.

دویچه وله: آقای رجایی، خیلی‌ها طرح تشکیل جبهه‌ی دمکراسی و حقوق بشر را ترفندی انتخاباتی از سوی اصلاح طلبان می‌دانند. با توجه به کمرنگ‌تر بودن شدید بحث در مورد این جبهه و حرکت در جهت تشکیل آن، نظر شما در خصوص اين ادعا چيست؟

علیرضا رجایی: اجمالا پاسخ‌اش اینست که خیر! دلیل اینکه بعد از انتخابات شتاب قضیه جبهه‌ی دمکراسی خواهی خیلی زیاد، همانطوری که شما اشاره کردید، کاهش پیدا کرده است،‌ اینست که در آن مقطع بین همه‌ی جریانهای با نفوذ اصلاح طلب دوم خردادی چنین توافقی وجود نداشت، بلکه بین عده‌ی خاصی از اصلاح طلبها این بحث مطرح بود که آنها هم فعال بودند در ستاد انتخاباتی آقای دکتر معین. ما آقای دکتر معین را در ارائه‌ی آن برنامه‌هایی که گفته بودند کاملا مصمم می‌دیدیم. اگر بخواهیم منصفانه بگویم، یک ترفند یا یک فریب انتخاباتی برای کشاندن مثلا نهضت آزادی یا نیروهای ملی ـ مذهبی نبود، بلکه مشکل این بود که به جهت زمان فشرده‌ای که ما در اختیار داشتیم مجال نبود که توافق خیلی از گروههایی که حضورشان در چنین جبهه‌ای لازم و ضروری ست جلب بکنیم و الان البته با فرصت و بطور منظم جلسات تشکیل این جبهه برقرار است و اینکه حالا کی به انجام برسد، مستلزم اینست که افراد شرکت کننده و جریانهای شرکت کننده با برنامه‌ی بیشتر و منظم تر وارد گفت و گوهایی بشوند.

Copyright: gooya.com 2016