آیا مردم کرد، بطور کلی و کردهای عراق و شهرهای کرکوک و موصل و خانقین و غیره بطور اخص، به قیم، آنهم قیمی از کشور ترکیه نیاز دارند؟! مأیوس بودم اما مأیوس تر شدم و پیش خود گفتم، با این شیوه بر خورد، فکر نمی کنم، سران و دولت مردان ترکیه و به ویژه ناسیونالیستهای کور در آن کشور روزی آدم شوند. منظورم از آدم شدن، آن است که انسان آنقدر درک کند، هر آنچیزی را برای خود می طلبد به دیگران هم روا بدارد. گویا این آقایان نخبگان جامعه ترکیه، مانند آقای عبدالله گل و امثال که می خواهند کشورشان وارد جامعه متمدن اروپا هم بشود و نیز همردیفان و همتایان ایشان در برخی از کشورهای همسایه، این نکته مهم را نفهمیده و یا نمی خواهند بفهمند، که ما دیگر در اوایل قرن بیستم بعد از جنگ جهانی اول نیستیم که در اطاقهای در بسته خود برای سرنوشت و آینده دیگران تصمیم بگیریم. همانند انگلیسی ها و فرانسوی که متر را بدست گرفتند و ترکیه و سوریه و چندین کشور عربی دیگر بر مناطق جغرافیائی سرزمینهای عثمانی، یعنی بر روی جنازه متعفن آن امپراتوری سابق، کشورهائی را بوجود آوردند و نوکران سرسپرده خودرا بر رأس آنها گماردند و دراین میان ایران رانیز برای چاپیدن هرچه بیشتر به دست قلدر و سرسپرده دیگرخود، یعنی رضاخان میرپنج دادند. بر مغز پوسیده ی این افراد آنطور حک شده که هنوز باید دیکتاتورانی نظیر محمد رضا شاه، آیت الله خمینی و صدام حسین تکریتی و جنرالهای مغز پوک اتاترکی بر جایگاه آن سر سپردگان تکیه زنند، تا بتوانند کشورهای شان را در بست تک ملیتی و تک زبانی نمایند. به نظر این آقایان، عبدالله گل و هم قطار ایرانی اش، دیگر ملیتها را همانند سلف خودشان که با افکار اتاترکی، قاتل چندین میلیون ارمنی درسالهای 1896 و 1915 میلادی و رضاخانی با سرکوب و نقل مکان کردها به شرق ایران و آیت الله خمینی که کردها را شیطان نامید و دستور بمب باران کردستان را صادر کرد و مردم شهرهای کردنشین را مجبور به ترک دیار خود نمود و صدام حسین که با زنده بگور نمودن صدها هزار کرد می خواست نسل کرد را برچیند، نابود نمایند. در نتیجه چنین سیاستهای جنایتکارانه ای بود که به عنوان مثال شهرهای بزرگی مانند موصل که روزی 86 در صد کرد (در سال 1925) در آن زندگی می کرد، امروزه به یک شهر تقریبا عربی تبدیل شده و کردها در اقلیت محض اند، و یا شهر کرمانشاه در کردستان ایران که اوایل قرن بیستم فقط 12 نفر فارس آنهم رؤسا استانداری و دیگر ادارات در آن بودند، امروزه حدود نیمی از شهر فارس شده اند. انجام این اعمال همیشه آرزوی مرکزیت گرایان، دیکتاتوران و ناسیونالیستهای کور بوده و کماکان هنوز هم هست و چه بسا دست از آن بر ندارند.
یکی از روزنامه های اینترنتی نوشته است که: "عبدالله گل، وزير امور خارجه ترکيه، طي سخناني در مرکز تحقيقات استراتژيک در آنکارا، نسبت به سخنان اخير مسعود بارزاني، رئيس حکومت فدرال کردستان عراق، در خصوص سرنوشت شهر کرکوک در شمال عراق، واکنش نشان داد و گفت: مسعود بارزاني فردي نيست که قادر باشد درباره کرکوک تصميم نهايي را اتخاذ کند. مسعود بارزاني، پیش از این، تصريح کرده بود که تا سال 2007، حاکميت کرکوک، خانقين، مخمور، و شنيار، به حکومت منطقهاي کردستان واگذار ميشوند. وی انتخابات روز 15 دسامبر در عراق را، براي کردها و مسئله کرکوک، سرنوشتساز توصيف کرد و از شهروندان کرد عراقي خواست، براي بازپسگيري ساير مناطق کردنشين عراق ازحکومت مرکزي، در اين انتخابات شرکت کنند".
آقای عبدالله گل، شما با چه مجوزی برای دیگران میخواهید خط تعیین کنید که چه خوب است و چه بد؟ یا چه کسی قادر است و چه کسی نیست؟ شما چگونه به خودتان اجازه میدهید به یکی از رهبران مهم کردستان عراق که امروز رئیس منطقه فدرال کردستان است و نماینده قاطع بیش از چهارو نیم میلیون کرد عراقی می باشد، بگوئید: ایشان فردی نیستند که قادر باشند در باره کرکوک تصمیم نهائی را اتخاذ کنند؟ آیا شما بهتر نیست اول به مکتب درس دمکراسی بروید و یاد بگیرید که رئیس یک منطقه فدرال نظیر مسعود بارزانی، حرفی از خودش در ملاء عام بیان نمی کند، مگر آنکه از طرف ملتش که اورا برگزیده اند، نمایندگی رسمی گرفته باشد؟ علاوه بر این، آیا هیچ می دانید که این مردمان کرکوک و خانقین ودیگر نقاط کردستان هستند که باید دریک انتخابات آزاد تصمیم بگیرند، چگونه می خواهند زندگی کنند و درچه سیستمی باید به زندگی خود ادامه دهند؟! امکان دارد همه کردها با مسعود بارزانی، رئیس حریم کردستان و سیاست او موافق نباشند، ولی بدون شک اکثریت مطلق کردهای عراق در این نکته مهم توافق دارند که باید در انتخابات شرکت نمود و در تعیین سرنوشت و آینده خویش سهیم شد.
شرم آور است، هنگامی که وزرای خارجه دو کشور همسایه که خود بخون هم تشنه هستند و باید به مشکلات داخلی کشور خود بیشتر توجه داشته باشند تا دیگر مسائل منطقه، برای باصطلاح جلو گیری از تجزیه کشور ثالثی کوشش کنند که به توافقاتی برسند. در این باره، به نقل از رسانه های ترکیه، آمده است: "....، وزراي امورخارجه دو كشور به توافقاتي برسر مساله PKK و جلو گيري ازآنچه تجزیه عراق و گسترش ناامني به منطقه خواندند، دست يافتند". آیا این آقایان خود اجازه می دهند، وزرای خارجه دیگر کشورها چیزی در این سطح برای خود آنها دیکته کنند. اگر نه! پس چگونه خود چنین شکری را خورد می فرمایند؟ این نوع بر خورد سران این مملکتها، نه ایران را بدمکراتیزه کردن هدایت میکند و نه ترکیه با افکار اتاترکی را لایق ورود بجامعه اروپا می نماید. پس در مرحله نخست داروی درد، اتحاد نیروهای مترقی این کشورها بویژه ایران برای سرنگونی رژیم افراطی و قرون وسطائی اسلامی است و ترکیه برای بریدن از افکار اتاترکی و شناسائی حقوق ملیتهای غیرترک در سر زمین خود، برای رسیدن به عضویت درجامعه اروپا خواهدبود. مطمئنا با این برخوردهای کهنه، آقای عبدالله گل، احتمالا باید دهها سال دیگر با آرزوی ورود به جامعه اروپا انتظار بکشد. البته اگر ایشان به آن اندازه عمر کنند. مطلبی که به مسئله دمکراسی و استفاده از حقوق دمکراتیک مربوط است و بویژه در رابطه با انتخابات و تعیین سرنوشت ملت خود می باشد، ما باید از این حقوق حقه خویش به نحو احسن استفاده کنیم. وگر نه بزرگترین لطمه را در مرحله نخست بخودمان می زنیم.
بنده به عنوان یک کرد از این فرصت استفاده می کنم و به همه ی هم ملیتهای کردستان عراق با هر عقیده و پیرو هر جهانبینی و مکتبی که هستند، دوستانه و دلسوزان توصیه می نمایم، به وظایف تاریخی خود عمل کنند. یعنی روز 15 دسامبر 2005 به پای صندوقهای رأی بروند و همه اقوام و نزدیکان و دوستان خودرا تشویق به رأی دادن نمایند. در این شرایط باید همه دشمنی ها و یاتفرقه را که احتمالا درگذشته وجود داشته، از جمله دشمنی حزبی، قبیله ای، عشیره ای، قومی و حتا خانوادگی و برادر کشی را باید کنار بگذاریم و برای بدست آوردن رأی بیشتر به سود ملت کرد به پای صندوقهای رأی برویم. دشمنان خلق کرد بادقت نظاره گرند که ما تا چه حد با هم متحد هستیم. بدون شک، آن کسانی که علیه این انتخابات تبلیغ می کنند و مانع شما می شوند که در آن شرکت نمائید، خواسته یا نا خواسته، آب به آسیاب دشمنان خلق کرد می ریزند. همه سران کشورهای همسایه به این انتخابات چشم دوخته اند و به دنبال نکات ضعف ما می گردند. اگر حتا یک نفر از ما به پای صندوق نرویم و رآی مثبت بملت کرد (لیست متحد 730) ندهیم، دربرابر تاریخ مسئولیم و ریختن خون قربانیان کرد در راه کسب آزادی و دمکراسی، در صد سال گذشته را بی ارزش نموده ایم. تقاضا مندم درصورت امکان وخواندن این مطلب، آن را بزبان کردی هم ترجمه و در روزنامه های کردستان عراق درج نمائید.
با آرزوی پیروزی همه ملیتهای تحت ستم و از جمله ملت کرد
دکتر گلمراد مرادی
هایدلبرگ سوم دسمامبر 2005
[email protected]