آزادیخواهان و دموکراتهای ایرانی مشاهده کردند که از ماجرای کاریکاتور ها، فقط نیرو های راستگرای افراطی اروپا برای سیاه نشان دادن چهره مسلمانان بهره بردند، که به مردم بگویند چه کسانی پرچم و سفارتخانه کشورشان را آتش می زنند، و نیرو های بنیادگرای اسلامی میوه آن را چیدند که به عنوان محافظان اسلام در بین توده مردم معرفی شدند. و تنها نیرو هایی در اروپا که از این ماجرا ها صدمه دیدند، مسلمانان مقیم این کشور های اروپایی بودند که باز در همگرایی شهروندی با سایر اروپاییان در مضیقه قرار گرفتند و متضرر شدند،و هر چه بیشتر تر در لاک خود فرو رفتند. پس از آنان، نیروهای دموکرات، سکولار و مسلمانانی از این جریان صدمه دیدند که در راه گفتگو و اتحاد نیرو های طرفدار آزادی و عدالت در کشور های مختلف تلاش می کردند. راه آنان پرسنگ ولاخ شد.
***
به روایت کیهان، آقای خامنه ای در ديدار جمعي از فرماندهان و كاركنان نيروي هوايي ارتش،12 کاریکاتور چاپ شده در نشریه محلی دانمارک را« توطئه اي برنامه ريزي شده از جانب صهيونيست ها براي رو در رو قرار دادن مسلمانان و مسيحيان» دانسته است. جدا از این که اگر رهبر جمهوری اسلامی چنین نظری دارد و ماجرا را توطئه می داند چرا دولت منصوبش دو اسبه به استقبال آن رفت، بررسی روزنامه نگاران نشان می دهد، این اظهار نظر با واقعیت همخوانی ندارد و نوعی کاریکاتور کردن و ساده نمودن اوضاع جهانی است.
نخست این که نشریاتی که دست به چاپ کاریکاتورهای مورد اشاره ولی فقیه زده اند، اکثرا وابسته به نیرو های دست راستی اروپا هستند که چندان با راست افراطی نئوفاشیستی مرزبندی شسته و رفته ای ندارند. در حقیقت این نیرو های دست راستی از شمار احزابی هستند که راست افراطی را با دست پس می زنند ولی با پا پیش می کشند. نیرو هایی که تبلیغات انتخاباتی آنها بر مبنای مسایلی است که اکثریت اروپایی آن را در تعارض و تقابل اقلیت های قومی و مذهبی در هر کشوری قرار می دهد. این اقلیت اگر در آلمان ترک است، درانگلستان پاکستانی و هندی می باشند؛ در فرانسه الجزایری و یهودیانی هستند که از آفریقا به فرانسه آمده اند. هرچند نشریات راست میانه اروپا از شمار لوموند فرانسه هم در این کارزار شرکت کردند ولی آنان از آزادی بیان دفاع ولی از انتشار کاریکاتور های توهین کننده خودداری نمودند.
دوم؛ در حقیقت همان نشریاتی موتور پخش این کاریکاتور ها بودند که در مواضع ضد یهودی همسایه فکری و دوستان بنیادگرایان اسلامی هستند. در نتیجه آقای خامنه ای و رئیس دولت وی احمدی نژاد- حتی اگر استقبال آنها از این ماجرا را ندیده بگیریم و حادثه آفرینی ها در مقابل سفارتخانه ها در تهران را با اشاره خود آنها ندانیم- در این مورد هم به ملت ایران آدرس عوضی می دهند. در یک تحلیل بی طرفانه جامعه شناسی سیاسی، کسانی طرفدار انتشار این کاریکاتور ها بودند که از دوستان فکری خودشان و دقیق تر بگویم همانانی هستند که سیاستهای راست افراطی دستگاه ولایت فقیه که از سوی احمدی نژاد اعلام می شود بر مبنای ترجمان فکری این نحله فکری اروپا جان گرفته است.
گروهی از هم میهنان ما هم از سوی دیگر ما را به اشتباه و خطا فرا می خوانند. روزنامه نگاری ایرانی مقیم اروپا تاکید می کند؛ «اروپا در برابر شعبده دكان داران دين و دولت در دنياي اسلام، دستپاچه شده است. معذرت پشت معذرت، در حالي كه همان يكي از سوي نخست وزير دانمارك كافي بود. كاريكاتورها، البته زشت و نابجا و در زماني نامناسب به چاپ رسيد، اما احمدينژادها در مقام حافظان بيضه اسلام دروغ ميگويند، اينها حقه بازند، و نبايد به هيچ روي به حقهبازها مجال داد به اسم حمايت از اسلام و محمد تصفيه حسابهاي خود را دنبال كنند.»
در این جا ما نباید دچار خطایی شویم، که کار راستگرایان افراطی در اروپا و بنیادگرایان اسلامی را ساده تر کنیم. در مورد دفاع از خود، در عرصه حقوق عرفی استدلالی وجود دارد که اگر آنرا به زبان ساده و روزنامه ای ترجمه کنم، می شود تضییق حق از سوی طرف مقابل شما برای شما ایجاد حق نمی کند. یعنی اگر شما از پنجره خانه تان مشاهده کردید، کسی در حال باز کردن در اتوموبیل شماست، که در مقابل خانه پارک شده است، برای شما این حق را ایجاد نمی کند که تفنگ خود را بر دارید و مانند کبوتر وی را مورد هدف قرار دهید.
مثالی تکان دهنده تر: اگر ما در تلویزیون و یا در اینترنت مشاهده می کنیم که بنیادگرایان اسلامی، گروگانهای خود را در خفا و یا حتا علنی در خیابانهای عراق افرادی را می گیرند و مانند گوسفند روی زمین می کشند، و با کارد سلاخی کند شده سر او را از بدن جدا می کنند، و بعد سر او را بر روی نعش او که در حال تکان خوردن و جان دادن است می گذارند. برای ما این حق را ایجاد نمی کند که تمام مسلمانان جهان را مورد اتهام قرار دهیم. حتا با این که در کشور بلا زده خودمان اندیشمندان و فعالان ادبی، اجتماعی و سیاسی چنین سرنوشتی داشته اند و حتا با این که همه شواهد به ما نشان می دهد که شماری از دستور دهندگان همین قتل ها در دولت هستند، به ما اجازه تعمیم این جنایات و اتهامات را به دیگر مسلمانان نمی دهد.
ما منادی آزادی و دموکراسی در کشور هستیم، برای مبارزه با پلشتی ها و نابکاری ها ما را نیاز به چنین روش ها و چنان ابزاری نیست. جمهوریخواهان عرفی، دموکرات و آزادیخواهان، و مسلمانان دموکرات برای ساختن ایرانی آباد و آزاد، از تحریف مواضع دشمنان، دگرگون نشان دادن و از اغراق خطا های رقیبان می پرهیزند. ما به حضرت محمد، پیامبر اسلامی که بیش از یک میلیارد از ابنای بشر به آن اعتقاد دارند احترام می گذاریم و از کسانی که به وی توهین می کنند انتقاد می کنیم.
آزادیخواهان و دموکراتهای ایرانی مشاهده کردند که از ماجرای کاریکاتور ها، فقط نیرو های راستگرای افراطی برای سیاه نشان دادن چهره مسلمانان بهره بردند، که به مردم اروپا بگویند چه کسانی پرچم و سفارتخانه کشورشان را آتش می زنند، و نیرو های بنیادگرای اسلامی میوه آن را چیدند که به عنوان محافظان اسلام در بین توده مردم معرفی شدند. و تنها نیرو هایی در اروپا که از این ماجرا ها صدمه دیدند، مسلمانان مقیم این کشور های اروپایی بودند که در همگرایی شهروندی با سایر اروپاییان باز در مضیقه قرار گرفتند و متضرر شدند،و هر چه بیشتر تر در لاک خود فرو رفتند. پس از شهروندان مسلمان اروپایی، نیروهای دموکرات، سکولار و مسلمانانی از این کار زار صدمه دیدند که در راه گفتگو و اتحاد نیرو های طرفدار آزادی و عدالت در کشور های مختلف تلاش می کردند. راه آنان پرسنگ ولاخ شد.
آیا با این حساب کسی حق ندارد، ادیان را به عنوان پدیده های تاریخی مورد بررسی و تحقیق قرار دهد و دیدگاههای اجتماعی، سیاسی و شریعتی ادیان و مذاهب را مورد نقد و بررسی قرار دهد؟ آیا باید علیه مواضع کسانی که بنام دین، آزادی میهن را در محاق و استقلال آن را به حراج و جمهوریت آن را به غل و زنجیر کشیده اند سخنی نگوئیم . بی شک پاسخ این پرسش مثبت است. چرا! می توانیم! و باید!
باید دانه های آگاهی و دانش را چنان با ظرافت در میان توده مردم بپاشیم، و این توده نامتشکل را به نیروی مادی تبدیل کنیم که زمانی که بنیاد گرایان آنان را مورد خطاب قرار
می دهند، گوش شنوایی برای آنان وجود نداشته باشد. و مردم به چیدن محصول آن دانه ها ببالند. چنین کاری دشوار است، توان، زمان و صبر می خواهد.