نشریه انقلاب اسلامی در هجرت 29 بهمن 84
◄ بنا بر اطلاعی که ما بدست ﺁورده ایم ، احمدی نژاد به نطنز می رود . رسانه های گروهی را ﺁماده پخش « پیروزی بزرگ » می کنند . کدام پیروزی : غنی کردن اورانیوم با حضور احمدی نژاد و انتشار خبر ﺁن در ایران و جهان و به جهانیان گفتن که ایران اورانیوم غنی شده می سازد و شما با ایران اتمی روبرو هستید . احمدی نژاد در نطنز ، خطاب به کارکنان ﺁن، وعده بیشتر از غنی سازی را نیز می دهد ( جز سلاح اتمی چه بیشتری وجود دارد ؟) . در ایران ، شایع است که هیأت مذاکره کننده اروپائیها را می ترسانده است که در روزهای بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، بمب اتمی که گم شد را ایران خریده است و حواستان را جمع کنید و با ما راه بیائید . این تهدید ، وقتی با تهدید علنی اروپائیان به موشکهای ایران، توسط رحیم صفوی، توأم شد، واکنش شدید و خشن شیراک رئیس جمهوری فرانسه را برانگیخیت .
بهر رو، وقتی گاز را برای تبدیل شدن به اورانیوم غنی شده به سانتریفوژها می دهند، سانتریفوژها می ترکند . علت ترکیدن ، دقیق نبودن چیدن سانتریفوژها و مستعمل بودن ﺁنها و مراقبت نکردن مستمر از ﺁنها با وجود رطوبت و تغییرهای ﺁب و هوائی بوده است . کارشناسان ﺁژانس بین المللی انرژی اتمی از پیش می دانسته اند که احتمال انفجار سانتریفوژها نزدیک به 100 در صد است .
در حال حاضر ، کشماکش میان احمدی نژاد و لاریجانی شدت گرفته و قرار بر رفتن لاریجانی به مسکو است . در 17 فوریه ، صدراعظم ﺁلمان و نخست وزیر انگلستان نسبت به حل مشکل اتمی ایران از راه دیپلماسی ابراز خوش بینی کردند . بنا بر اطلاع از کشور نیز، بنا بر توافق با روسیه است .
انفجار سانتریفوژها و علتهای ﺁن و علت رفتن احمدی نژاد به نطنز و بور شدن او، در دو اطلاع مبهم - که خبر رسیده به ما ﺁنها را روشن می کند - به شرح زیر ﺁمده اند : اولی قول احمد شیرزاد به نقل از سایت او( سپیداران ) و دومی از بازتاب ( 27 بهمن )
◄ قول احمد شیرزاد :
یک حدس مهم
در اين يکی دو روز اتفاقات عجيبی رخ داده است که جای تامل دارد. فکر می کنم که يک سرنخی کشف کرده باشم. اين را در پرانتز عرض کنم که در عرصه علم، يک هنر مهم دانش پيشه ها اين است که با کمترين علامتها بتوانند به يک واقعيت علمی دست يابند. در عرصه سياست نيز بخصوص در شرايطی که اطلاعات گرفتن از داخل يک مجموعه دشوار است، مهمترين هنر اين است که با کمترين اطلاعات خروجی بتوان از واقعيت رخدادها کسب اطلاع کرد. حال به اين يکی دو نکته توجه کنيد تا بعد حدسم را عرض کنم.
نکته اول:
شب گذشته (پنجشنبه 27/11/1384 ) شبکه دوم سيمای جمهوری اسلامی در برنامه گفتگوی ويژه خبری خود با آقای آقازاده قريب به يک ساعتی مصاحبه کرد. در اين مصاحبه آقازاده از هر دری سخن گفت؛ اروپايی ها را نصيحت کرد، آمريکايی ها را محکوم کرد، از روس ها گله کرد، راجع به روشهای غنی سازی سخن گفت، رآکتور آب سبک و آب سنگين را تشريح کرد، در مورد سلول داغ و توليد 400 راديوايزوتوپ (!) از آن سخن گفت و یسياری از مطالب ديگر که علی القاعده کارشناسان معمولی هم می توانستند نظر دهند. اما در ميان اين همه قصه حسين کرد بالاخره نگفت نتيجه شروع کار غنی سازی در نطنز چه شده است. فقط يک جمله در اين زمينه بيان کرد و آن هم تاکيد بر اين که عمليات آغاز شده فقط جنبه تحقيقاتی دارد، که قبلا هم گفته شده بود. قاعدتا آنچه او یايد به مردم گزارش می داد اين بود که "نتيجه تحقيقات" تا اين مرحله چه بوده است.
نکته دوم:
رسانه ها خبر دادند که روز چهازشنبه محمود احمدی نژاد برای بازديد از سايت غنی سازی نطنز به آنجا رفته است، اما تا جايی که من دقت کردم هيچ خبر، فيلم يا گزارش ويژه ای از اين بازديد منتشر نشد. تاسيسات اتمی قبلا هم مورد بازديد رئيس جمهور قرار گرفته بود. قاعدتا اين بازديد در اين موقعيت زمانی خاص می بايست به نحوی با رويداد ويژه آغاز غنی سازی مرتبط باشد. چه رمز و رازی است که هيچ کار تبليغاتی روی اين رخداد انجام نشد؟ البته آقای احمدی نژاد در جمع مديران سايت نطنز جمله بسيار مهمی گفته که در حاشيه خبرها گم شده بود و آن اين که: "هر چند که هدف شما از تلاش در اين مجتمع، توليد سوخت هسته ای است، اما تلاش در راستای اين هدف به نتايج ارزشمندتری نيز منجر خواهد شد (صفحه 2 شرق 27/11/84 یه نقل از ايسنا). چيست اين نتايج ارزشمندتر، خدا داند.
حدس و نتيجه گيری:
به نظر می رسد بعد از اعلام آغاز پروژه غنی سازی نطنز که با ريسک بسيار بزرگ سياسی همراه بود و با اعلام تزريق گاز UF6 به سانتريفوژها، مهمترين خبر بايد اين می بود که دانشمندان جوان جمهوری اسلامی سرانجام بعد از ماهها تلاش و عليرغم سنگ اندازی های دشمنان موفق شدند برای اولين بار به اورانيوم غنی شده در مقياس آزمايشگاهی دست پيدا کنند. سپس اين "موفقيت عظيم علمی" با حضور رئيس جمهور و با پيام بسيار مهم ايشان از محل تاسيسات نطنز به ملت ايران تبريک گفته می شد و از همانجا برای کشورهای استکباری پيام فرستاده می شد که دست از مخالفتهای بی سرانجام خود با ايران هسته ای بر دارند. در ادامه، همان شب آقای آقازاده به عنوان معاون رئيس جمهور و مسئول اين پروژه تاريخی به تلويزيون می آمد و چگونگی دستيابی به اين موفقيت عظيم را برای مردم تشريح می کرد.
گويا به دلايلی سناريوی فوق مطابق برنامه تبليغاتی طراحی شده پيش نرفته است. دستگاههای مکانيکی و ابزارهای کار علمی و تحقيقاتی متاسفانه قادر به درک خطير بودن شرايط سياسی مسؤلان نيستند و مطابق قوانين علمی طبيعت کار می کنند نه بنا به درخواستها و دستورهای افراد مهم. اکنون تنها جمله ای که در باره نتايج تزريق گاز قابل گزارش بوده همين است که در آنجا کارهای انجام شده جنبه تحقيقاتی داشته است. شايد برای نخستين بار برخی مسؤلان با اين واقعيت کار علمی و نيز فنی آشنا شده باشند که در اين عرصه هيچکس با هر اندازه توان، تخصص و يا اراده سياسی و غيرت کاری نمی تواند در مورد حصول قطعی نتيجه قول بدهد. تحقيقات يعنی صدها بار زمين خوردن و يک بار نتيجه گرفتن. در اين فرايند هيچکس قادر نيست روی زمان و نحوه حصول نتيجه تضمين به ديگران بدهد.
بيانيه 5 نفر از اعضاي اصلي شوراي انقلاب اسلامي در خصوص شرايط خطير كنوني كشور
بازتاب در 28 بهمن 1384 ناتوانی در چیدمان سانتریفوژها و شکست ﺁزمایش را اینسان بازگو می کند:
متخصصان آمريكايي كه سرگرم بررسي دقيق تحولات هستهاي ايران هستند، بر اين باورند كه ايران حتي تا سال 2009 هم توان ساخت بمب اتمي را ندارد.
آنان از جمله به مشكلات سانتريفيوژهاي ايران اشاره كردهاند و بر ضرورت تحقيقات گام به گام ايران براي رسيدن به مراحل بعدي، تأكيد كردهاند.
به گزارش سرويس بينالملل «بازتاب»، ديويد آلبرايت و كوري هيندرشتاين، دو تن از كارشناسان انستيتو علوم و امنيت بينالمللي، در تازهترين گزارش خود آوردهاند: ايران در 10 ژانوايه 2006 شروع به رفع پلمپ از 52 قسمت پلمپشده توسط آژانس بينالمللي انرژي اتمي كرد. مراكز نطنز، پارس و فرايند تكنيك. ايران در صدد است تا غنيسازي اورانيوم را از سر گرفته، تحقيقات خود را آغاز و سانتريفيوژهاي P1 خود را آزمايش كند. او با آغاز اين كارها، باعث رد شدن از خطوط قرمز مشخص شده آژانس و توافقاتش با كشورهاي اروپايي شد.
آخرين مانع فني ايران براي ساخت سانتريفيوژها
يكي از اجزاي كليدي برنامه سانتريفيوژهاي گازي ايران، راهاندازي ماشينهاي 164 سانتريفيوژي در تجهيزات غنيسازي آزمايشگاهي (PFEP) در نطنز است. نصب و راهاندازي نخستين چيدمان از اين ماشينها در پاييز 2003 به پايان رسيد، اما اين ماشينها تا پيش از نوامبر 2003 و آغاز تعليق برنامههاي ايران، هيچگاه با اورانيوم هگزافلورايد كار نكرد. تا زمان آغاز تعليق ايران از اورانيوم هگزافلورايد، تنها در آزمايش ماشينهاي تكي و 19 چيدمان سانتريفيوژ مورد استفاده قرار گرفت كه بيشتر اين آزمايشها با مشكلاتي روبهرو شد.
براي استفاده از اين ماشينها در تجهيزات Hclhda'hid و استفاده از اورانيوم هگزافلورايد، ايران نيازمند طي كردن چندين مرحله ديگر است كه ابتدا بايد سانتريفيوژهاي آسيبديده را تعمير و يا جايگزين كند.
تصوير گرفته شده از سايت غنيسازي اورانيوم نطنز ـ ژانويه 2006
بنا بر گزارشهاي آژانس، حدود 30 درصد سانتريفيوژها از زمان آغاز تعليق و هنگام از كار انداختن آنها يا شكسته و ترك برداشتند چيدمان ماشينها آسيب ديدهاند. علاوه بر اين، ايران تعدادي از لولهها بارشده و در معرض رطوبت قرار داده شده بود كه باعث شده آنها دچار پوسيدگي شوند. پس از انجام تعميرات لازم، ايران بايد دوباره همه لولهها را متصل و در داخل ماشين چيدمان خلأ ايجاد كند. سپس روند چرخش سانتريفيوژها را آغاز و در خلأ چندين هفته اين كار را ادامه دهد تا چيدمان ماشينها را براي استفاده از اورانيوم هگزافلورايد آماده كند. اگر ايران با مشكلات بزرگي در اين زمينه مانند ارزشهاي مفرط سانتريفيوژها يا نشت خلأ روبرو نشود، ميتواند «UF6» را به اين چرخه معرفي كرده و غنيسازي اورانيوم را آغاز كند. ايران ميخواهد طول مدت كاركرد سانتريفيوژها را به چند ماه افزايش دهد تا مطمئن شود با هيچ مشكلي روبهرو نخواهد شد و ديگر آنكه ميتواند ماشينها را با «UF6» نيز به كار اندازد؛ حال با فرض نبود هيچ مشكلي، ايران بين شش ماه تا يك سال وقت لازم دارد تا عملكرد موفق چيدمان را ثابت كند.
اگر ايران از آخرين مانع فني؛ يعني آزمايش چيدمان بگذرد، ميتواند آن را دوتايي كرده و چيدمانهاي بيشتري بسازد و آنگاه توانايي آن را نيز دارد كه ميزان زيادي اورانيوم غنيشده را چه براي اهداف صلحآميز يا سلاحهاي هستهاي توليد كند.
مركز PFEP ميتواند حداكثر شش چيدمان 164تايي از دستگاهها را داشته باشد كه حدود هزار ماشين خواهد شد كه البته ميتواند تعداد چيدمانها را كمتر كرده يا تعداد سانتريفيوژها را در هر چيدمان تغيير دهد. اگر تغيير عمدهاي رخ ندهد، اين مركز، توانايي مقادير قابل توجهي از اورانيومهاي غنيشده را براي سلاحهاي هستهاي دارد.
دستگاههاي غنيسازي اورانيوم
ايران به آژانس نشان داده كه قصد دارد غنيسازي را به زودي آغاز كند. اين به آن معني است كه قصد دارد سانتريفيوژها يا تجهيزات مرتبط را در ساختمانهاي زيرزميني مركز اصلي غنيسازي اورانيوم (FEP) نصب كند. ايران تا پايان زمان تعليق برنامهها، هيچ سانتريفيوژي را در FEP نصب نكرده بود و در آنجا قصد نصب حدود پنجاه هزار ماشين را دارد. حدود سه هزار سانتريفيوژ براي توليد اورانيوم با غلظت پايين براي سوخت رآكتورها استفاده ميشوند، در حالي كه تنها 1500 عدد از اين سانتريفيوژها نصب شدهاند و براي توليد «UF6» استفاده ميشوند، اما اين سانتريفيوژها توانايي توليد اورانيوم غنيشده براي حدود يك بمب هستهاي در طول يك سال را دارند.
برآورد زمان دستيابي ايران به اولين سلاح هستهأي
اگر ايران اين قصد را داشته باشد مشكل است، اما كليد پيشبيني جدول زمانبندي اين كار به برنامه سانتريفيوژهاي گازي ايران وابسته است. در نوامبر 2004 ايران و پيش از آغاز تعليق حدود هفتصد جفت سانتريفيوژ داشت كه داراي شرايط خوبي بوده و در چيدمان سانتريفيوژها قابل استفادهاند. همچنين ايران داراي بيش از هزار عدد سانتريفيوژ P1 ديگر است.
با توجه به ميزان قبلي توليدات سانتريفيوژ، ايران حدود هفتاد تا يكصد سانتريفيوژ در ماه را توليد ميكند كه با اين رقم تا پايان سال 2006 ميتواند حدود 1300 تا 1600 سانتريفيوژ توليد كند. جمعآوري اين سانتريفيوژها و چيدمان آنها و نصب تجهيزات كنترلي و ساختن سيستمهاي جانبي و آزمايش دستگاه حداقل يك سال ديگر طول ميكشد.
با احتساب همه اين زمانها، ايران در حدود سال 2009 ميتواند به اولين بمب هستهاي خود دست پيدا كند.
در حالي كه كارشناسان آژانس بر اين باورند كه ايران ميتواند، سرعت بيشتري را در اين راه داشته باشد، كارشناسان آمريكايي، سال 2009 را هم كمي خوشبينانه ميدانند. آنان بر اين باورند كه ايران با مشكلات فني زيادي روبهرو ميشود كه اين امر را به تأخير خواهد انداخت.