آفتاب: «سيد محمد خاتمي» روز شنبه دراختتاميهي دومين اجلاس منطقهاي رهبران اديان اظهار داشت:« جهان بي امر قدسي، جهاني تنگ و تاريك و دردآلود است و انسان درجهاني كه ميپندارد در آن امر قدسي نيست، تمام زندگياش همراه با اضطراب است.»
وي افزود:« امر قدسي به جهان زيبايي، امنيت و دلانگيزي ميبخشد. انساني كه احساس ميكند مبدأ جهان امر قدسي است، نه احساس نااميدي و نه اندوه و نه ترس ميكند بلكه همه چيز و همه جا را زيبا ميبيند و ميگويد "به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست، عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست"»
خاتمي تصريح كرد:« اين دلانگيزي هنگامي افزوده ميشود كه نه تنها انسان احساس ميكند كه منشأ و مبدأ جهان امر قدسي است و هرچه هست از امر قدسي بهرهاي دارد، بلكه احساس ميكند كه او به عنوان انسان، نسبتي ويژه با امر قدسي مطلق دارد و بهرهاي از قدسيت ميبرد و درمييابد كه او گل سرسبد همهي موجودات است و به تعبير قرآن كريم، خدا در يك جا به خود آفرين گفته و آن زماني است كه انسان را به كمال رسانده و انسان موجودي برآمده از همين نهاد و طبيعت است؛ اما مجموعهي اينها انسان نيست و آنگاه انسان، انسان ميشود كه خدا روح را در آن ميدمد.انسان وقتي كه مبناي جهان را قدسي و خود را داراي نسبت ويژهاي با اين امر قدسي ميداند احساس آرامش، امنيت و لذت ميكند.»
وي ادامه داد:« در جهاني كه از امر قدسي در آن خبري نيست، انسان موجودي تنها و بيگانه با همهي جهان و وجودي پرتاب شده به برهوت هستي است اما با همهي وجود احساس ميكند كه آزاد است و چون آزاد است مجبور است انتخاب كند و چون به ارزش قدسي قائل نيست، در انتخاب خود دچار دلهره ميشود. اگر جهان خالي از امر قدسي باشد طبيعت وجود آدمي پر از اضطراب است؛ همچنان كه برخي فيلسوفان غيرمعتقد به امر قدسي به اين جمعبندي منطقي رسيدهاند.»
وي افزود:« انسان به درجه و شأني رسيده كه مخاطب خدا و كلام خداست. براي انسان تعريفهاي زيادي كردهاند اما شايد بهترين تعريف اين است كه انسان مخاطب كلام خداست و پيامبران واسطهي آن امر قدسي مطلق با انسان كه برخوردار از امر قدسي ويژه است و ميتوان گفت مقدسترين موجودات تاريخ، پيامبران خدايند.»
رييس موسسهي بينالمللي گفت و گوي فرهنگها و تمدنها تاكيد كرد:« فاجعهاي كه بشر امروز با آن مواجه است و در ذهن و زندگي دچار مشكل شده، قدسيزدايي از جهان است. اگر ريشهي جنگها، درگيريها و خشونتها در طول تاريخ ناشي از انكار و يا غفلت از امر قدسي است، بشر امروز در دنياي مدرن پا را فراتر نهاده و به قدسيزدايي دست زده و بشر در دنياي مدرن دچار تضاد ويرانگري ميشود.»
خاتمي تصريح كرد:« در جهان سكولار كه روح آن قدسيزدايي است، انساني كه فطرتا برخوردار از امر قدسي است، دچار تضاد ميشود و اين تضاد تمام شخصيت او را به نابودي ميكشاند.»
وي ادامه داد:« همانطور كه قدسيزدايي فاجعهآفرين است، قدسي كردن امور غيرقدسي هم فاجعهآميز است و چنانچه برخي از پيروان اديان دچار اين اشتباه شدهاند و برداشتهاي بشري را به جاي واقعيات مطلق تلقي كردهاند و انديشهي خود را عين دين خدا دانسته و روح بشر را از دين زده كردهاند.»
وي با بيان اينكه آزادي امري قدسي است كه در ذيل وجود انسان كه خود امري قدسي است، مقدس ميشود، تصريح كرد:« اگر آزادي از ذيل وجود انسان بيرون آيد و در جهاني كه از قدسيت خبري نيست دم از آزادي زده شود، آزادي تجاوز و كسب سود ميشود و فايدهانگاري است و بزرگترين محرك انسان در عرصههاي مختلف براي كسب سود مادي ميشود و در آزادي براي سود به دست آوردن، هر عملي از جمله سركوب، جنگ، ترور و اشغال مجاز شمرده ميشود.»
رييسجمهور سابق كشورمان تصريح كرد:« ما كه منشأ هستي را امر قدسي ميدانيم، بايد به اين نتيجه برسيم كه همه چيز در اين جهان مقدس است و امور پليد، اموري هستند كه در واقع، نيستند و پنداشته ميشود كه هستند؛ و امر حقيقت براي آنچه نيست و پنداري هست باز ميشود. آنچه هست از قامت ناساز بياندام ماست - ور نه تشريف تو بر اندام كس كوتاه نيست»
خاتمي تصريح كرد:« بت در تعبير اديان الهي مظهر پليدي است، اما شگفتي اينكه اين مظاهر پليدي از اينكه مورد دشنام و سب قرار گيرند از طرف دين منع شده است؛ چرا كه ناخودآگاه زمينه را براي اهانت به امر مقدس فراهم ميكند.»
وي با بيان اينكه اهانت به پيامبران امر تازهاي نيست و دشنام به پيامبران بارها در تاريخ تكرار شده است، تصريح كرد:« اما در دنياي ما گسترهي اهانت معنا و مفهومي متفاوت از گذشته دارد. با توجه به وجود شگفتانگيز وسايل ارتباط جمعي، اين اهانت در سطح گستردهاي پخش ميشود و معنا و مفهومي مييابد كه در گذشته نبوده است.»
وي اولين دليل اين امر را اين دانست كه اهانت عمل است، نه انديشه و بيان و گفت:« اهانت ضربه زدن به هويت و احساسات آدمي است و نظير ضرب و شتم و شكنجه و قتل به حساب ميآيد با اين تذكر كه شكنجهي روح به مراتب از شكنجهي جسم دردآورتر است و آنكه اهانت ميكند عمل غيرانساني انجام داده است.»
خاتمي ادامه داد:« فاجعه در زمان ما اين است كه اين عمل ضد آزادي به نام آزادي توجيه ميشود، در حالي كه مهم آزادي بيان و انديشه است كه در ذيل وجود مقدس انسان شكل ميگيرد و اهانت، انديشه و بيان نيست كه آزادي آن مقدس شناخته شود. نه تنها پيروان اديان بلكه همهي خيرخواهاني كه به آزادي احترام ميگذارند بايد به خاطر خيانت به آزادي در اينجا برآشفته شوند.»
وي دومين دليلي كه در اين زمينه عنوان كرد را اين دانست كه اهانت به مقدسات در ذيل پديدهي خطرناك دشمنترسي و نقش آن در سياست و رفتارهاي موجود در دنياي امروز معنا ميشود و گفت:« كساني كه خواستار استيلاي روحي و معنوي به ملتها هستند براي توجيه نياز به افكار عمومي دارند و براي اين كار دست به دشمنتراشي و بزرگ جلوه دادن دشمن ميزنند و با دشمنترسي ميكوشند كار خود را توجيه كنند.»
وي افزود:« ما هنوز با دوران پرخسارت جنگ سرد فاصلهاي نداريم. در دو سوي اين ميدان، دشمن بزرگ شده در انديشه و ترس از دشمنU اساس مبارزه قرار ميگيرد. يك طرف امپرياليسم و طرف ديگر كمونيسم را دشمن معرفي ميكند و براي استيلاي عالم و آدم از دشمنترسي استفاده ميكند.»
وي ادامه داد:« بعد از فروپاشي بلوك شرق، رقيب باقي مانده كه ادعاي تصاحب انحصاري عالم و آدم را داشته و دارد و ميخواهد به جهان اينگونه وانمود و به آن عمل كند كه ارباب مطلق جهان است نياز به دشمنتراشي و دشمنهراسي دارد و اين بار قرعهي فال به نام اسلام درآمده و با "اسلام فوبيا"، اسلام را دشمن معرفي ميكند.»
وي با اشاره به اينكه مسلمانان در غنيترين نقاط جهان زندگي ميكنند و با تكيه بر هويت فرهنگي و مدني خويش خواستار آزادي و استقلال هستند، تصريح كرد:« آنها براي آمادگي افكار عمومي و سركوب دنياي اسلام و چنگ انداختن به منابع مادي و معنوي و دفع نيروي انساني كه در برابر منافع آنهاست، اسلام را دشمن بشريت معرفي و اسلامترسي را اساس كار قرار ميدهند و اهانت به پيامبر اسلام در اينجا معنايي مييابد كه اهانتهاي گذشته داراي اين معنا نبوده است.»
وي تصريح كرد:« آنان كه به نام دين از دين چهرهي خشن و غير قابل انعطاف عرضه ميدارند با شعار الله اكبر و به نام دين سر انسانهاي بيگناه را گوش تا گوش ميبرند شريكان كساني هستند كه با اسلامترسي و دشمنهراسي ميكوشند بر دنيا غلبه كنند.»
وي اهانت به پيامبر اسلام را از دو جهت حائز اهميت دانست و گفت:« اول اينكه اهانت عمل است، نه انديشه و بيان كه بخواهد مصداق آزادي بيان باشد و دوم اينكه در متن جريان نگرانكنندهي اسلامهراسي معناي ويژهي خود را مييابد و اگر بنا شد اهانت رايج شود از مقام بيان ظاهري به جنبهي عملي بالا ميرود.»
وي با ابراز خشنودي از اعتراض بيدارگرانه نسبت به اين عمل نه تنها از سوي مسلمانان كه از سوي همهي پيروان اديان و خيرخواهاني كه شايد گرايش ديني نداشته باشند، تصريح كرد:« در كنار رنج و تاسف، خشنوديم كه وجدان بشر بيدار است و اين عمل ناروا از نظر پيروان اديان و مردم آزاده دفع و رفع ميشود.»
وي در پايان، نشست امروز را نمادي از همبستگي ميان اديان در برابر اهانت به مقدسات، تحقير انسان و دفاع از ذات آزادي و حركتي دانست كه بايد روز به روز قويتر شود و گفت:« بايد از دنياي خشونت، ترور و تحقير به سوي دنياي همبستگي، صلح، دوستي بر اساس احترام متقابل، عدالت و حرمت نهادن به انسان از آن جهت كه انسان است پيش رويم.»