باردیگر سالی دیگر. نوروز آیا آورنده ی روزی نو خواهد بود ؟ شاید، به شرط آنکه بخواهیم. برای این منظور نیز انگیزه کم نیست. کافی است به طور مثال به پیام های نوروزی بنگریم. در میان پیام های نوروزی که از جانب شخصیت های مختلف برای ملت ایران ارسال شد یکی بود که نه تنها کمترین شادی و شعفی بوجود نمی آورد بلکه موجبات خشم افروزی نیز می شد. رئیس جمهور رژیم نژاد پرست و ضد بشر رژیم صهیونیستی اسرائیل نیز تلاش کرد تا از این فرصت برای خود آبرویی دست و پا کرده و نزد ایران وجه ای جستجو کند. (1) اما موشه کاتساو، ریس جمهوری بدترین و وحشی ترین رژیمی که تاریخ بشریت از ابتدا تا به حال به خود دیده است، باید بداند که هرگز و هرگز عملکرد پدیده ی شوم و ضد ارزشی به اسم اسرائیل در چشم هیچ ایرانی آزادیخواهی کمترین مشروعیتی نخواهد یافت.
هیچ انسان با شرفی هرگز و تا ابدیت تاریخ بجاست جنایت و ظلم هایی را که یهودیان نژادپرست و جنایت پیشه ی صهیونیست در شصت سال گذشته در قبال مردم مظلوم و شریف فلسطین اعمال کرده اند از یاد نخواهد برد. هرگز.
هیچ نکته مثبتی در این مجموعه ی شرارت و نکبت سالاری که صهیونیسم و اسرائیل نام دارد نمی تواند سیاهی جنایت های بیش از نیم قرن آدمکشی، ستم گری برنامه ریزی شده و ظلم فکرشده ی آنها به خلق عرب را از یاد برد.
درست 4 سال پیش در چنین روزهایی بود که ارتش تربیت شده برای آدمکشی مظلومان، یعنی ارتش متشکل از جنایتکاران حرفه ای اسرائیل، به شهر فلسطینی جنین حمله ور شد و صدها شهروند بیگناه را که در میان آنان زنان و کودکان بی دفاع و مظلوم بودند قتل عام کرد و بعد هم به دست نشاندگان آمریکایی خود، بوش، چنی و رامسفلد، دستور داد که مانع از آن شوند تا سازمان ملل در این باره به تحقیق بپردازد و اسرائیل را به عنوان دولت عامل جنایت بر علیه بشریت معرفی کند.
و باز بیاد داریم که چگونه همین اسرائیل ضد انسان در اوج بی رحمی نماد مقاومت خلق قهرمان فلسطین، یاسر عرفات این فرد مبارز و مقاوم که با خود ارزش های ناب انسانی را همراه داشت، محاصره،منزوی و مسموم کرد و کشت.
اسرائیل، همچون رژیم آخوندی، به عنوان نمود جنایت سالاری وپدیده ای ضد انسان و انسانیت هرگز نمی تواند کمترین مشروعیتی در چشم هیچ ایرانی باشرف و دردمندی داشته باشد.از همین روی پیام نوروزی رئس جمهور این دولت متشکل از افراد مجهز به ایدئولوژی آدمکشی، فاقد کمترین اهمیت و ارزشی برای ایرانیان و نوروز آنان است.
باشد که مردم ایران در سال نو با تکیه بر آگاهی و شجاعت خویش، ایران را از چنگال این شرکای صهیونیسم، یعنی سران رژیم جمهوری اسلامی، آزاد سازند و با بازگرداندن شان و مقام انسانی و یافتن جایگاه شایسته ی یک ملت آزادمنش بتوانند به یاری خلق مظلوم فلسطین بشتابند تا او بتواند خود را از شر پلیدترین و شرورترین حکومت تاریخ جهان نجات بخشد.
صهیونیسم اسرائیل، ارتجاع جمهوری اسلامی و امپریالیسم سرمایه داری جهانی هر سه تفاله های مسموم نظام طبقاتی ضد انسانی هستند. بدیهی است که این تنها با نبردی رادیکال و ریشه ای با نظام طبقاتی در ایران و جهان است که می توان روبناهای آن، که همین مثلث شوم صهیونیسم، ارتجاع و امپریالیسم است، را کنار زد.
جهانی دیگر ممکن است، تنها نیاز با باور ما دارد. باور به ذات مثبت انسان ها که تحت تاثیر مثلث فوق به سوی جنایتگری، ستمگری و استثمارگری شکل می گیرد.
باشد که سال 1385 سال بیداری ایرانیان و سال بازبینی چرایی ستم پذیری فعال یا منفعل آنها باشد. مبارزه ای بنیادین بر علیه نابرابری طبقاتی در تمامی ابعاد و اشکال آن مبارزه ای است دشوار که جز از جانب افرادی آگاه و شجاع برنمی آید. این تنها با تکیه بر درک عمیق ما بر چرایی ها و چگونگی هاست که می توانیم آگاهی لازم برای وارد شدن به چنین مبارزه ای سخت و پر مشقت را بدست آوریم. پس از آن باید به شجاعت و شهامت آغاز، تدوام بخشیدن و به نتیجه رساندن این مبارزه را داشت. آگاهی و شجاعت دو کیفیتی است که هر آزادیخواهی در جهان امروز برای پیوند دادن زندگی و مبارزه در خود پرورش می دهد. فروریختن کاخ جهل و قصر ترس در وجودمان نیازمند آنست که باور داشته باشیم هیچ کس نمی تواند در جهانی انباشته از جنایت و ستم و نابرابری ادعای انسان بودن داشته باشد. یا باید به حیات فیزیکی خود به بهای از دست دادن معنای واقعی انسانیت در خویش ادامه دهیم و یا باید برای انسان باقی ماندن، زندگی را با مبارزه ای برای رهایی بشر از چنگ ستم و استثمار پیوند زنیم. گزینش یکی از این دو تا زمانی که بر این فرایند جهل داریم گزینشی است ناشی از اجبار، اما از زمانی که این واقعیت را شناختیم، بحث انتخاب مطرح می شود.
باشد که سال نو سال گذر از جبر انفعال به اختیار کنش گری باشد.
* *
www.korosherfani.com
1- http://www.iranpressnews.com/source/011649.htm