تهران ، خبرگزاري جمهوري اسلامي ۸۵/۰۱/۰۸
"سيد محمد خاتمي" رييس جمهوري سابق و رييس موسسه بينالمللي گفت و گوي تمدنها، انديشمندان جهان اسلام را به "نوآوري در جان و جهان مسلمان و همراهي و همگامي وانسجام سازماندهي شده براي رسيدن به آيندهاي بهتر" دعوت كرد.
به گزارش دفتر خاتمي كه نسخهاي از آن روز سه شنبه در اختيار ايرنا قرار گرفت ، وي كه در جمع متفكران و انديشمندان جهان اسلام در منامه با عنوان " جهان اسلام بين ديروز ، امروز، فردا، بيمها و اميدها" سخن ميگفت، اظهاراميدواري كرد "با فراغت نسبي كه در پايان مسووليت سنگين سياسي " براي او حاصل شده است، بتواند "جدي تر اين دعوت را پيگيري كند.
رييس جمهوري سابق ايران گفت:اميد فراوان دارم كه اين دعوت در سراسر جهان اسلام، پاسخ مثبت، سازنده و دگرگونكننده حال و آينده را بيابد.
رييس موسسه بينالمللي گفت و گوي تمدنها به استقبال گسترده از اين نشست اشاره كرد وافزود:اميدوارم دعوتي كه به اين همايش و همراهي و همگامي و انسجام و سازماندهي به عمل آمده و خواهد آمد،جواب مثبت و دگرگونكننده حال و آينده را بيابد.
خاتمي اظهار داشت:امروز جهان اسلام نيازمند يك حركت نو از متن و با حضور انديشمندان و بخصوص نسل جوان رو به آينده است كه در برابر امواج اسلام ستيزي و اسلام ترسي كه ابزار دست قدرتهاي سلطه طلب است از يكسو و در برابر امواج افراط گرايي خشن و تعصب بنياد حركتهايي كه جز خشونت راه و روشي را نميشناسند، بايستد.
رييس جمهوري سابق ايران افزود: من معتقدم اكثريت غالب و رو به آينده جامعه اسلامي بيش از هر زمان آماده هماهنگي و همسويي و ايجاد حركتي منسجم در عرصه فكر و عمل است.اميدواريم در آيندهاي نه چندان دور شاهد تحقق اين واقعيت باشيم تا جامعه اسلامي را در نوآوري و نوسازي فكر ديني و عمل اجتماعي ياري كند.
وي خاطرنشان كرد كه اين كار علاوه بر اين، جامعه اسلامي را به استقرار نظامهاي مردمسالار و آزاد و پيشرو كه در كنار توسعه علمي،سياسي و اقتصادي، اخلاق و معنويت را پاس دارد كمك ميكند و هم آن را آماده گفت و گويي كارساز با همه جهان از جمله جهان غرب و حركت به سوي صلح و همزيستي به جاي درگيري و سوء تفاهم و جنگ و ترور ، خواهد كرد.
رييس موسسه بينالمللي گفت و گوي تمدنهااظهار داشت: جهان اسلام بخصوص انديشمندان و بالاخص نسل جوان و آگاهي كه هم بر هويت پايدار ولي متحول اسلامي خود تاكيد ميكند و هم آزادي و استقلال و پيشرفت را ميجويد، نبايد انتظارش طولاني شود.
خاتمي گفت:امروز در تقسيم بنديهاي مطرح در مورد جوامع بشري، از جهان اسلامي، در برابر جهان مسيحي، جهان غربي، جهان چيني، جهان هندي و نظاير آن بسيار ميشنويم و در برابر تمدن غربي نيز سخن از تمدن اسلامي ميرود.
وي اضافه كرد:ترديدي نيست كه در دورهاي از تاريخ، تمدن درخشاني به نام تمدن اسلامي تحقق يافته كه جامعه و تاريخ بشري را تحت تاثير خود قرار داده و آثار و ماثر فراواني نيز بر جاي گذاشته است. اما آيا آنچه به نام تمدن اسلامي شهرت يافته، عين اسلام است؟
رييس جمهوري سابق ايران افزود: انسان مانند هر موجود زنده ديگر، داراي نيازهايي است. اما علاوه بر آن خصلت ويژه پرسشگري دارد، به اين معني كه آدمي هرگاه در برابر امر مجهول قرار ميگيرد، از آن پرسش به عمل مي آورد و تلاش ميكند كه آن پرسش را پاسخ گويد. همچنانكه به لحاظ مادي، زيستي و معنوي نيازهايي را در درون خود احساس ميكند و به كمك انديشه و اراده خود در صدد رفع آنها بر ميآيد .
خاتمي اظهار داشت:تا آنجا كه ما ميدانيم انديشه و منشا آن پرسش و آنگاه ناآرامي براي يافتن پاسخ، مختص انسان است و انسان موجودي است كه براي رفع نيازهاي خود، بايد به انديشه و اراده - كه مختص او است- متوسل شود.
وي در بخش ديگري از سخنان خود افزود: اگر تمدن پاسخي به پرسشها و نيازهاي آدمي است، بسته به نوع پرسش و نياز، نوع تمدنها نيز تفاوت مي كند و از آنجا كه دست كم بخش قابل توجهي از پرسشهاي آدمي دم به دم تغيير مي كند، لاجرم پاسخهاي متفاوتي را نيز طلب ميكند. به همين جهت است كه ما در تاريخ، شاهد زايش، رويش و اضمحلال تمدنها هستيم كه خود نشانه جان سيال آدمي در عرصه هستي است.
رييس موسسه بينالمللي گفت و گوي تمدنها گفت:آنچه در عرصه تاريخ به نام تمدن اسلامي تحقق يافت، ناشي از تلاش فكري و اجتماعي و عملي مسلمانان بود، براي پاسخ دادن به نيازهاي خود بر اساس بينشي كه آنرا بينش بر گرفته از قرآن و اسلام ميدانستند. با اهتمام اسلام به انديشه و شان عقلاني و اختيار آدمي، جان مسلمانان براي آفرينش جهاني ديگر كه ظرف تمدن اسلامي شد آماده گشت.اما امروز با دوران درخشان اوج تمدن اسلامي فاصله زيادي داريم.
خاتمي اضافه كرد: سخن بر سر اين است كه آيا امروز، مسلمانان بايد در صدد احياي تمدني باشند كه ديگر وجود ندارد يا اگر هست به شدت تحت الشعاع تمدن غربي است؟ و يا اينكه بايد در هاضمه تمدن جديد و فرهنگ متناسب با آن هضم شوند و مدرنيته و سكولاريسم و ليبراليسم را كه تجليات تمدن جديد اند، همچون فن و علم جديد بپذيرند؟ يا در ميان اين دو قطب متضاد، راه سومي وجود دارد و آن آفرينش تمدني نوين است كه در عين برخورداري از مزاياي تمدن جديد، داراي خلاءها و كمبودهاي آن نباشد؟
وي افزود: جهان اسلام يك واقعيت پيچيده و تودر تو است كه شناخت همه ابعاد و شوون آن گرچه دشوار است ولي گريزي از تلاش براي اين شناخت نيست.
جهان اسلام و بخصوص خاور ميانه كه بايد آن را قلب جغرافياي جهان اسلام دانست در موقعيت بينظير ژئوپولتيك و ژئواستراتژيك عالم قرار دارد. به گونهاي كه همه عالم بخصوص جهان پيشرفته صنعتي چه به لحاظ انرژي، چه به لحاظ ارتباطي و چه به عنوان بازاري پر رونق شديدا به آن نيازمند و وابسته است.
رييس جمهوري سابق ايران گفت:جهان اسلام علاوه بر اين داراي سابقه درخشان تمدني است و دنياي متمدن مدرن نيز سخت وامدار آناست وكسي هم اين وامداري را انكار نكرده است.
خاتمي خاطرنشان كرد:مسلمانان بودند كه غربيان را با منشا حيات تاريخي و اجتماعي خويش يعني انديشه و تمدن يونان و روم آشنا كردند و زمينه رنسانس را پديد آوردند.
به گفته وي "غربيان علاوه بر آنچه در نقطه تماس دو جهان در اندلس و شمال آفريقا از مسلمانان آموختند، در جريان جنگهاي صليبي با دنياي شگفت انگيزي آشنا شدند كه به كلي با وضع عقب مانده و تاريكشان تفاوت داشت و همين آشنايي سبب تلاش آنها براي ساختن جهاني تازه شد، تلاشي كه به استقرار تمدن جديد انجاميد".
رييس موسسه بينالمللي گفت و گوي تمدنها از اينكه "جهان اسلام با وجود آن سابقه درخشان و موقعيت ممتاز جغرافيايي و انبوه ثروت خام ، امروز دچار نوعي عقب ماندگي است " ابراز تاسف كرد.
وي حالت امروز جهان اسلام را شبيه همان حالتي دانست كه از حدود قرنهاي ۱۲و ۱۳ميلادي از جمله در اثر آشنايي با جهان اسلام براي جهان غرب حاصل شد و گفت: اما غرب در حالي تجربه خود را شروع كرد كه تمدنهاي ديگر از جمله تمدن اسلامي دوران ركود و ضعف خود را ميگذراندند و غرب توانست بدون دخالت خارجي از درون و با درگيري نيروهاي قديم و جديد راه خود را به آينده بگشايد.
خاتمي افزود:در حالي كه جهان اسلام كه امروز به لحاظ علمي، اقتصادي و فن آوري در مرحلهاي به مراتب فرودست تر از غربيهاست، در هنگامهاي تجربه جديد خود را آغاز كرده كه از هر طرف به لحاظ فكري، سياسي، فرهنگي، علمي و اقتصادي محاط در تمدني است كه مع الاسف پايه اقتدار خود را در بيرون مرز ها، بر سلطه بيچون و چرا بر آنچه غير غربي است نهاده است.
** رنجهاي دروني و بيروني جهان اسلام
رييس جمهوري سابق ايران به "رنجهاي دروني و بيروني جهان اسلام" اشاره كرد و گفت: جهان اسلام قرنها تحت سلطه خود كامگي بوده است كه اغلب نيز اين استبداد بنحوي با دين و فلسفه توجيه ميشده است و حاصل آن نوعي استبداد زدگي در متن عاطفه تاريخي و فرهنگي مسلمانان بوده است .
وي اضافه كرد:استيلاي استبداد، ذهنيت و عادتهايي را در جامعه ايجاد كرده است كه پالايش آن امري دشوار ولي براي ساختن آيندهاي بهتر گريز ناپذير است.
خاتمي افزود:به نظر ميرسد كه يكي از مهمترين مراحل تحول تازه در جهان اسلام رهايي از اين استبداد زدگي تاريخي و انتقال به دوراني است كه با رسميت يافتن ملت به معني فلسفي- جامعه شناختي آن شاهد استقرار دولت- ملت در كشورهاي اسلامي باشيم. به گونهاي كه حكومت ناشي از اراده ملت، تحت نظارت و در اختيار او باشد.
به گفته وي "در اين مورد تنها تمايل كافي نيست بلكه چنين وضعيتي نيازمند فرهنگ و ذهنيت متناسب است و مبارزه علمي و فرهنگي و تربيتي با استبداد زدگي ذهني مسلمانان و آثار عملي آن يكي از مهمترين وظايف روشنگري و تربيتي و فرهنگي در جهان اسلام است و كساني در اين زمينه شايستگي حضور و اقدام دارند كه پيشتر جان خود را از عميقا از آثار و بقاياي فرهنگ استبدادي نجات داده باشند".
رييس جمهوري سابق ايران به دومين رنج جهان اسلام اشاره كرد و گفت:
امروز از تمدن اسلامي بايد در كتابهاي تاريخ و نيز آثار و ماثري كه از آن باقيمانده است سراغ بگيريم، نه از متن جامعه. امروز نه ابزارهاي رفع نيازهاي اقتصادي و اجتماعي، نه نحوه سكونت و بهره برداري از امكانات مادي زندگي و نه حتي شيوههاي حكمروايي و نهادهاي متكفل آن در جوامع اسلامي شباهتي با آنچه در اوج اعتلاء تمدن اسلامي تحقق يافته بود، ندارد.
خاتمي اضافه كرد:تمدن غربي همچون يك سيل و بدون اختيار و انتخاب همه زواياي زندگي ما را فرا گرفته است. علم به معني جديد آن و تكنولوژي به عنوان غول آساترين حاصل علم تجربي ( ( Scienceاز غرب به همه جهان غيرغربي سرازير شده است.
رييس موسسه بينالمللي گفت و گوي تمدنها اظها رداشت: نحوه سكونت و امرار معاش، ضوابط شهر نشيني و توليد، و هزاران شان ديگر مدني در جوامع ما به شدت متاثر از غرب است.ولي در همين حال جان ما هنوز متاثر از فرهنگي است كه مناسبتي با اين تمدن ندارد و اين تضاد، بخشهايي از جامعه ما را به نوعي لجاجت غيرمنطقي در نفي كامل تمدن غرب، براي نگاهباني از سنت و بخش ديگري را به نفي كامل سنت براي متجدد شدن و بخش عمده تري را به نوعي آشفتگي فكري و ذهني رسانده است.
وي "بازار نزاع سنت و تجدد" را گرم دانست و گفت: چرا از نسبت اسلام و سكولاريسم پرسش ميشود و اين پرسش به موضوع عام تر دين و سكولاريسم تعميم داده نميشود؟ گويا همه اديان تكليف خود را با سكولاريسم مشخص كرده اند.
يعني تسليم اين پديده جهان متمدن شدهاند و تنها اسلام است كه بايد در آن مورد وضع خود را مشخص كند؟
خاتمي گفت:در حالي كه دين به طور كلي به امر مطلق و امر قدسي و متعالي معتقد است و در جهان قدسي زدايي شده است كه سكولاريسم پديد ميآيد.
پس موضوع، موضوع دين و سكولاريسم است.
رييس جمهوري سابق ايران اظهار داشت:امور انساني كه آگاهي و اراده انسان در آن دخيل است به شدت متاثر از شرايط زماني و مكاني است. بنابراين تعميم آنچه در شرايط، زمان و مكان ويژهاي رخ داده به آنچه كه فاقد چنين شرايط و موقعيتي بوده است، پيش از آنكه مطلوب يا نامطلوب باشد، به لحاظ علمي نادرست است.
وي افزود: سكولاريسم مثل خود مدرنيته، پديدهاي غربي است و در متن تحولاتي كه در غرب پيش آمده ظهور كرده است. چگونه ميخواهيم آنرا به جهان اسلام يا جهانهاي غير غربي ديگر تعميم دهيم يا درست تر بگويم تحميل كنيم؟
خاتمي گفت: آنان كه پيروي همه عالم را از پديده سكولاريسم ميطلبند، دچار چنين غرور كاذب و پندار باطلاند كه در واقع اهانتي است به ذات بشر.
بشر تا هست راه كمال نيز بر روي او گشوده است و هيچگاه در يافتن راههاي بهتر براي زندگي معنوي و مادي توقف نخواهد كرد و مطمئنا تمدن غربي با همه دست آوردهاي غول آسايش پايان تاريخ نيست و امروز بيش از هر زمان آثار پيري و بحران را در اين تمدن ميتوان يافت.
رييس موسسه بينالمللي گفت و گوي تمدنها اظهار داشت:در شرق نيز آنان كه پيروي بيچون و چرا از غرب را توصيه ميكنند، صرف نظر از اين كه پيشنهاد غير عملي و البته غير علمي دارند، ريشه پيشنهاد آنان نه تفكر و تامل، كه نوعي شيفتگي و افسون زدگي در برابر غرب است و متاسفانه نوعا آشنايي آنان با غرب نيز با مظاهر و ظواهر غرب است، نه مباني و ريشهها و بنيانهاي تمدن و تفكر غرب.
وي خاطرنشان كرد: ما نيز در اثر اين تحولات دچار بحران هستيم. غير عملي بودن پيروي بيچون و چرا از تجدد و عرفي گرايي غربي به هيچ وجه به معني نفي غرب و بازگشت به گذشته نيست. چنين بازگشتي نه ميسر است و نه اگر باشد مطلوب؟ مشكلي كه سنت پرستان گرفتار آن بودند.
خاتمي تاكيد كرد: ما نياز به تحول و تجدد در انديشه و عمل داريم كه متناسب با وضع و روزگار خود ما باشد. هيچ تحولي جز با اهتمام به سنت و بر پايه آن ميسر نيست.
رييس جمهور سابق ايران گفت:اگر غرب نيز آفرينش دنياي جديد خود را با رنسانس (نوزايش) آغاز كرد، رنسانس چيزي جز بازگشت به سنت و البته شناخت و نقد و نوسازي آن نيست، در جهان اسلام نيز كساني ميتوانند تاثيرگذار در فرآيند قطعي تحول و هدايت آن شوند كه اولا سنت را به درستي و عميق بشناسند و در عين احترام به آن و وفاداري به اصول و پايههاي ماندگار آن، قدرت و شجاعت نقد سنت (و نه نفي آن) و نوسازي آن را داشته باشند.
وي خاطرنشان كرد: نقد سنت - نه نفي آن - و نقد مدرنيته و غرب - نه نفي آن - راهي است كه پيش روي روشنفكر مسلمان گشوده است. ما مسلمانيم و مسلماني اساس هويت ماست . وفاداري به اسلام به معني تسليم بيچون و چرا در برابر روشها و بينشهايي كه گرچه به نام اسلام در متن جان ما نفوذ كرده است ولي متعلق به گذشته است نخواهد بود. اما مشكل جهان اسلام فقط در درون نيست.
خاتمي گفت:حضور گسترده و سترگ قدرتهايي كه داعيه جهان داري و سياست جهان خواري را دارند اجازه نميدهد كه جهان اسلام بتواند فارغ از فشار و توطئه بيروني، مرحله تحول و انتقال را طي كند.
رييس موسسه بينالمللي گفت و گوي تمدنها افزود: قدرت يا قدرتهايي كه برخوردار از سازوكارهاي جهاني و بينالمللي براي تثبيت اقتدار وتقويت سلطه خويش هستند جز به متابعت كامل ديگران از خود نميانديشند وچون واقعيت امر علي رغم شعارهاي فريبنده دفاع از آزادي، دموكراسي و حقوق بشر، منافع مادي و استراتژيك و مناطق نفوذ است، هيچگونه تحولي كه اين منافع ومناطق را به خطر بيندازد ،نمي پذيرند و با حكومتهاي غيرملي و غيرمردمي بسيار آسانتر كنار ميآيند تا حكومتهاي برآمده از متن مردم .
وي اظهارداشت: لاجرم داراي دغدغه خاطر نسبت به مصالح و منافع مادي و معنوي و بخصوص دفاع از حيثيت و حرمت ملتها و مبارزه با تحقير شدگي و عقب ماندگي كشورهاي خود.استعمار، گرچه صورت قديم خود را از دست داده، ولي ترديد نكنيم كه هنوز مشكل بزرگ ما كشورهاي جنوب و بخصوص كشورهاي اسلامي، استعمار است كه در صورت جديد خود، پرمدعاتر و خطرناك تر سايه خود را بر جهان و بر روابط بينالملل افكنده است.
خاتمي خاطرنشان كرد:اين استعماربر خلاف گذشته براي استيلاي خود حاضر به پرداختن هزينه نيست و فقط به سود ميانديشد و حتي ميكوشد هزينههاي سلطه خود را از جيب كشورهاي محروم تر بپردازد.
رييس جمهوري سابق ايران گفت:براي اينكه از ناامني و وحشت و اضطراب و آشفتگي و جنگ و تروري كه امروز نه تنها شرق و غرب نه تنها شمال و جنوب كه كل بشريت و همه دستاوردهاي مدني، علمي، فرهنگي و تاريخي انسان را تهديد مي كند رهايي يابيم، به نظر ما راهي جز بازگشت به حقيقت دين كه مشترك بين همه اديان الهي است وجود ندارد.
وي اظهار داشت: غفلت بشر از حقيقت قدسي مطلق از يك سو و قدسي كردن امور بشري و غير قدسي از سوي ديگر دو عاملي است كه هم به دين خدا و هم به بندگان خدا آسيب فراوان زده است.
خاتمي گفت: در جهان ماده زده امروز كه هدف نهايي آدمي سود ((Utility است و سود نيز در برخورداري مادي و غفلت از جنبه برتر و قدسي وجود آدمي، كه تجلي آن معنويت و اخلاق است معرفي ميشود، طبيعت بلكه آفرينش، منبع ماده اوليه و نيرو به حساب ميآيد كه فقط به درد توليد در جهت برآوردن نيازهاي مادي انسان ميخورد.
رييس موسسه بينالمللي گفت و گوي تمدنها افزود:انسان بريده از امر قدسي كه خود را محور و مدار عالم ميداند به خود حق ميدهد كه هرگونه كه مي خواهد در عالم و آدم تصرف كند و آن كس كه قدرت دارد به فكر تسخير ديگران و تصرف همه سرمايههاي مادي و معنوي آنان برمي آيد، غافل از اينكه خود نيز قرباني چرخه معيوب توليد براي مصرف و مصرف براي توليد است.
وي افزود: بشر براي رهايي بايد به دعوت پيامبران گوش فرا دارد. و مومن نيز بايد بداند كه حقيقت ايمان او ايمان به امر قدسي و در محور آن ذات مقدس پروردگار و همه نيروهاي برتر هستي و ايمان به همه پيامبران و همه كتابها و تعليمات آنان است كه حقيقت واحد است.
به گفته وي "در اين صورت است كه تقسيم بنديهاي مصنوعي از ميان برمي خيزد و همه پيروان اديان (چه رسد به مذاهب) در عين پايبندي به شرايع و مناسك خود ميتوانند در كنار هم براي كمال معنوعي انسان، استقرار صلح و مبارزه با بيداد و تبعيض و جنگ و ترور قرار گيرند و انسان مسلمان هم بايد بداند، اسلام كه حقيقت همه اديان الهي است، تا به دست آدمي برسد، نازل شده است و در نتيجه آن حقيقت ناب فرا زماني و مكاني در تاريخ تحقق يافته است".
خاتمي اظهارداشت:به همين جهت است كه با توجه به محدوديتهاي بشر و محاط بودن او در شرايط گوناگون تاريخي، زماني و مكاني بسته به اينكه چگونه نسبتي با آن حقيقت ناب پيدا كند چه بسا شكل اسلام او با اسلام ديگري متفاوت باشد.
رييس جمهوري سابق ايران گفت:فاجعه آنجاست كه آن شكل تاريخي، زماني و مكاني را با گوهر دين اشتباه كنيم و با پافشاري بر عدم تحول شكل به تناسب تحول جان آدمي در تاريخ، امكان جلوههاي ديگر را از گوهر دين بگيريم و به اين طريق به دين خدا جفا كنيم.
وي افزود: ما در شاخهها و شعبههاي اسلام محقق در تاريخ شاهد آراء گوناگون، سلايق گوناگون و تجربههاي گوناگوني هستيم كه جملگي نيز خود را اسلامي ميدانند و احيانا به خاطر تعصبات و ظاهر پرستي شاهد درگيريهاي خونين نيز ميان وابستگان اين وجوه متفاوت بوده ايم.
خاتمي اضافه كرد: عارفان، فيلسوفان، متكلمان، محدثان، فقيهان و اهل ظاهر و اصحاب تاويل و باطن هر كدام با زاويه ديد خود به سراغ دين و قرآن رفتهاند و برداشتهاي خاص خود را داشتهاند كه اين اختلاف اگر به تنازع نيانجامد و اگر انسان برداشت محدود و تغيير پذير خود را با حقيقت جاودان دين يكي نداند منشا خير و پويايي است.
رييس موسسه بينالمللي گفت و گوي تمدنها اظهار داشت: اگر دين جاودانه است (كه هست) بايد بتواند در زمانهاي مختلف پاسخگوي پرسشهاي آدمي و برآورنده نيازهاي او باشد و در نتيجه بتواند به تناسب شرايط و احوال با تمدنهاي مختلف و با فرهنگهاي متناسب با آن تمدنها كه هر دو نيز اموري بشري هستند سازگار باشد.
وي افزود:فاجعه آنجاست كه ما يك برداشت بشري از دين را عين دين بحساب آوريم و جلوي تفكر را كه همسو با تحول جان و جهان آدمي دگرگون ميشود بگيريم و با كمال تاسف هر جا ديني در برابر تفكر كه ذاتا ميل به آزادي دارد قرار گرفته است هم دين و هم فكر زيان كرده اند.
سخنان خاتمي با استقبال حاضرين كه بيش از ۱۵۰۰نفر بودند، روبرو شد به طوري كه خاتمي ، يك ساعت و نيم به سوالهاي مطرح شده برخي از انديشمندان و جوانان حاضر در جلسه پاسخ داد.