متن نامه پیمان عارف
به نام حقیقت , انسان , آزادی
ملت ایران, ملت متمدن ایران. اینجانب پیمان عارف, در نخستین سال های دهه تاریک ۶۰ در خانواده ای فرهنگی در تبریز زاده شدم. از پدری که هرچند شیمی خوانده بود, لیکن لحظه ای از مبارزه علیه استبداد نظام سلطنتی فروگذاری نکرده! سال ها گذشت و من وارد دانشگاه شدم.
هر چند در دبیرستان ریاضی – فیزیک خوانده بودم, لیکن در دانشگاه رشته عمران را رها کردم تا علوم سیاسی بخوانم. در دانشگاه تهران علوم سیاسی خواندم و فعالیت دانشجویی نیز هم. دوره لیسانس را هرچند, چندبار پیاپی بازداشت شدم. بازداشت شدم تا هاشم آغاجری اعدام نشود! بازداشت شدم تا دانشگاه زنده باشد و بیدار و ...! لیکن با معدل برتر دوره لیسانس را در ٣ سال به پایان بردم. در کنکور ارشد نیز رتبه برتر کنکور ارشد علوم سیاسی شدم.
چند ترم درس خواندم تا به ناگهان در هنگامی که در آستانه پایان واحد ها و آغاز نگارش پایان نامه خویش تحت عنوان "پدیدار شناسی روشنفکری در ایران" بودم, در روندی غیرقانونی که نه, ضد قانونی طی نامه ای از سوی کمیسیون بررسی صلاحیت استاد و دانشجو تحت فشار نهادهای امنیتی و در واقع با نامه بخشی از یک وزارت خانه خاص, از دانشگاه اخراج شدم! آری به همان راحتی که استاد مشاورم رامین جهانبگلو بازداشت شد من نیز با یک نامه در عصر یک روز بارانی بهاری, از دانشگاه اخراج شدم تا با اخراج رتبه برتر لیسانس و فوق لیسانس از دانشگاه تهران, قدر نخبگان علمی و ترس از فرار به اصطلاح مغزها در این دیار آشکار گردد. روز سه شنبه ۱۲ اردیبهشت دوستانم در دانشگاه تهران تجمعی اعتراض امیز در دانشکده حقوق و علوم سیاسی سامان دادند تا اعتراضمان را به این روند ضد قانونی و به این انقلاب فرهنگی دهشتناک دوم اعلام داریم.
از آن پس با شنیدن تشدید بیماری قلبی مادر بیمارم, چند روزی را در تبریز به سر بردم تا امروز (دوشنبه ۱٨ اردیبهشت) که از تبریز بازگشتم با عکس های خویش در ورودی های دانشگاه و فرمان منع ورود حقیر به دانشگاه تهران گشتم با اصرار خویش بر ورود به دانشگاه مورد ضرب و شتم گارد انتظاماتی (!) دانشگاه و تهدید نیروهای انتظامی قرار گرفتم که در نهایت با کمک دوستانم و شکل گیری یک حلقه انسانی دورم, زیر ضربات و ضرب و شتم انتظامات دولت مهرورزی (!) وارد دانشگاه شدم. اکنون من پیمان عارف در حضور یاران و همسنگرانم در صحن دانشکده حقوق و علوم سیاسی در کمال صحت و سلامت اعلام می دارم که از امروز در خانه ام – دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران – وارد اعتصاب غذای نامحدودتر خواهم شد و تا لحظه ای که این حکم ننگین از سوی در ظاهر وزارت علوم و در باطن وزارت فخیمه پس گرفته نشود, به اعتصاب غذای خویش ادامه خواهم داد. یا در اعتصاب غذا خواهم مرد و یا اینکه حق خویش و حق دانشجو را باز خواهم ستاند.
اگر به زور از دانشگاه رانده شوم, اگر بازداشت شدم در بازداشت اعتصاب غذای خود را نخواهم شکست تا خونم یادگار آزادیخواهی این دیار باشد وگرنه اعتصاب خویش را در دید همگان در حوزه ی عمومی, در دفتر ادوار تحکیم و یا منزل استاد و مرشدم, دکتر محمد ملکی ادامه خواهم داد تا حکم اخراجم پس گرفته شود.
رامین جهانبگلو آزاد شود منصور اسانلو نیز هم و هر حق ضایع شده ای در این دیار هم!
پیمان عارف