صادق زيباكلام درسرمقاله شماره 757 پنج شنبه 21/2/85 روزنامه شرق مطلبي تحت عنوان "احمدي نژاد وجامعه شناسي قدرت در ايران" منشر كرده است. او مانند هميشه مسئله "قدرت" درجمهوري اسلامي و تحولات مربوط به آن را با استدلال هاي كاملا غير علمي و عاميانه خود مورد تحليل قرار داده است، اين قلم همواره قصد داشته است مطالبي كه آقايان صادق زيبا كلام و حميدرضا جلايي پور تحت عنوان "جامعه شناسي مسائل ايران" در مقام استاد جامعه شناسي در دانشگاهها و رسانه هاي عمومي بي رقيب كشور مطرح مي كنند، مورد تحليل و بررسي قرار دهد. البته تفاوت هاي اساسي بين ديدگاههاي آندو وجود دارد، اما از منظر آبكي بودن تحليل هاي آنان هر دوي آنها در يك سطح قرار مي گيرند.
به دليل آنكه افراد ياد شده نماينده برخي نحله هاي فكري مجاز در جمهوري اسلامي هستند و هر دو آنها خود را به عنوان منتقدين طرف مقابل، يعني بنيادگرايان (ديگر نحله فكري مجاز جمهوري اسلامي) مي دانند و بدين ترتيب نماينده طيف اصلاح طلب و ميانه رو نظام تلقي مي شوند، مطلوب است اين قلم در فرصتي مناسب، بصورت مطلبي جداگانه و مبسوط ديدگاههاي اين "متفكران" و جامعه شناسان نظام اسلامي را مورد نقد و بررسي قرار دهد. متفكراني كه يكي سنگ اصلاحات و خاتمي را به سينه مي زد و ديگري سنگ ميانه روي و رفسنجاني را به سر مي كوبد.
اما آنچه كه اين قلم را به واكنش واداشت آن است كه آقاي صادق زيبا كلام، طبق معمول هميشه در نوشته اخير خود نيز سعي دارد آقاي رفسنجاني را همان بنماياند كه خود ايشان در شوي تبليغات انتخاباتي شان به شيوه گريان، بغض آلود و مظلوم نمايانه قصد معرفي خود را داشت. آقاي زيبا كلام در تلاش است كه بگويد قدرت اصلي در دست روحانيان با نفوذ قم است. رفسنجاني، خاتمي يا احمدي نژاد كارگزاران آن روحانيان نشسته در قم هستند.
اما چنين استدلالي تنها ايجاد انحراف درافكار عمومي ايرانيان نسبت به نقش محوري رفسنجاني در 27 سال گذشته خواهد بود.
زيبا كلام، قدرت رفسنجاني را در دوران رياست جمهوريش ناشي از "نهادهاي رسمي درون حاكميت" مي داند اما قدرت احمدي نژاد را ناشي از "نهادهاي قدرت درون حاكميت" قلمداد مي كند، نمي توان دريافت كه منظور زيبا كلام از "نهادهاي رسمي" و "نهادهاي قدرت" چيست؟ و چه تفاوتي آندو با يكديگر دارند؟ اگر منظور از نهادهاي رسمي همان مجلس، قوه قضائيه يا شوراي نگهبان است، كه ايشان در جايي ديگر تمام مجالس دوران رفسنجاني را روياروي او مي دانند، و اگر منظور از "نهادهاي قدرت" نيروهاي سپاه و ارتش يا روحانيان نشسته در قم هستند، بايد به حضرت ايشان يادآور شد، زماني كه آخوندهاي با نفوذ شده امروز قم چندان نفوذي نداشتند و در كلاس هاي درس خارج فقه خود مشغول بودند اين آقاي رفسنجاني بود كه به عنوان رئيس ستاد جنگ و هزاران رياست و مسئوليت ديگر مشغول به ساختاربخشي ِسپاه و ارتش بود اين آقاي رفسنجاني بود كه با كمك ديگر شركا، روحانيان با نفوذ امروز را به جاي روحانيان با نفوذ ديروز نشاند، عجيب است كه چگونه آقاي زيباكلام قدرت كنوني رفسنجاني در مجمع تشخيص را ناديده گرفته و قدرت او را هم طراز با قدرت خاتمي و احمدي نژاد مورد بررسي قرارمي دهد.
از همه عجيبتر آن است كه چگونه آقاي زيباكلام به عنوان جامعه شناس، بررسي سالهاي اوليه شكل گيري ساختار قدرت جمهوري اسلامي را به كناري نهاده و به اين 17 ساله اخير پرداخته اند؟ واقعيت آن است كه فونداسيون ساختار موجود زماني بسته شد كه جوانان غيور اين مملكت در جبهه هاي جنگ درگير دفع متجاوز بودند و جنگي كه مي توانست از طريق تعامل با قدرت هاي جهان هر چه سريعتر به صلح بيانجامد، آقاي رفسنجاني و ياران او تا تثبيت كامل حاكميت مافيايي خود ادامه دادند.
بر خلاف نظر آقاي صادق زيبا كلام، حكومت اسلامي ايران آنچنان ساختار پيچيده اي ندارد كه ايشان تصور مي كنند آنچه كه به عنوان "جمهوري اسلامي ايران"، تا كنون ايران را اداره نموده مجموعه باندهايي است كه سلسله مراتب مشخصي دارند " باند مادر" كه آقاي رفسجاني ذيحساب آن است ديگر باندها را راهبري مي كند، اگر هريك از باندهاي ضعيفتر و يا اعضاي آنها بخواهند سر از كار باند مادر در بياورند و در كار آنان فضولي كنند بر سر آنان همان بلايي خواهد آمد كه بر سر عبدالله نوري، كرباسچي و ديگران يا احزابي چون مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب آمد. خاتمي، كروبي يا هر آخوند ديگري كه بخواهد از اهداف اصولي آن باند كه تهي كردن ظرفيت هاي ملي ايران مي باشد، عدول كنند چنان سدي به روي آنان بسته مي شود كه خود آنان نتوانند جنس و ماهيت اين موانع را بشناسند قطعا براي ايجاد مانع از افرادي بهره مي برند كه آنچنان نقش واقعي در اين روند ندارند.
بر خلاف تصورآقاي زيباكلام كه مركز و پايگاه اصلي "قدرت"، اين تحفه فساد افزا را به روحانيان قم يا نهادهاي امربري چون سپاه و ارتش نسبت مي دهند، قدرت اصلي در دست همان باندهايي است كه اين نظام بوروكراتيك و ديوانسالار را بوجود آوردند و بر سه گلوگاه حياتي كشور يعني نفت ، تجارت و سرمايه گذاري تسلط كامل دارند. همانها كه براي نفت و ديگر منابع و ذخايرطبيعي كشورتصميم مي گيرند، همانها كه انحصار تجارت يعني صادرات و واردات كشور را در دست دارند و درهر مقطعي كالاي مورد نياز را وارد مي كنند، گاهي اسلحه و چادرسيا وارد مي كنند، گاهي مواد مخدر، مشروبات الكلي و هزاران كالاي خوب و بد ديگر! همانها كه انحصار تمام سرمايه گذاري هاي كلان داخلي و خارجي را در انحصار خود دارند، همه اينها با وجود بسياري از نهادهاي به ظاهر مردمي مانند مجلس و دولت فقط در مجمع تشخيص مصلحت نظام يعني جايي كه رفسنجاني حرف اول و آخر آن را مي زند تعيين و تكليف مي شوند. حتي تصميمات رهبر بدون هماهنگي با آن مركز اعتباري ندارد، قطعا چهار تا آخوند و رئيس سپاه، بدون مجوز چنين مراكزي به صورت انفرادي نمي توانند به منابع ثروت و قدرت دسترسي يابند اين تنها در يك نظام بوروكراتيك و ديوانسالارو با مجوز ديوان سالاران امكان پذير خواهد بود.
در پايان بايد يادآور شوم كه آقاي زيباكلام همواه تبيلغ كننده دو مفهوم در جامعه امروز ايران بوده اند و براي تبليغ اين دو مفهوم ظاهرا هيچ مانعي بر سر راه خود نمي بينند و مجاز هستند كه از تندترين مطالب حتي نسبت به تندروترين افراد محافظه كار استفاده نمايند و براي اين كارهمواره به همه تريبون ها نيز دسترسي دارند از صداو سيما گرفته تا مطبوعات و دانشگاه! و اما آن دو مفهوم يكي اين است كه فكر وجود عامل خارجي در كشور را فكر باطل و بيهوده اي مي دانند و معتقدند خارجي ها كاري به كار ما ندارند، و هرگز به دنبال خريد سردمداران مملكت ما نيستند هر چه هست از ناتواني و بي عرضگي خود ماست و حتي اين "نابغه ايراني" آنچنان به همه دوران ها تسلط دارند كه بعد از پنجاه سال به دكتر مصدق خرده مي گيرند كه اگر او فلان كار را نمي كرد كودتايي صورت نمي گرفت و مملكت ما به عقب بر نمي گشت!
مفهوم ديگري كه زيبا كلام تبليغ مي كند آن است كه تنها راه نجات كشور اقتصاد آزاد آنهم در قالب ليبراليسمي نامفهوم و نوظهوراست كه حتما حتما مدير ارشد آن نيز مي بايست شخصيت شخيصي از جنس آقاي رفسنجاني باشند تا آن مقدار از هويت ايراني باقيمانده را نيزبه ويراني كشانده و بر باد دهند.
والسلام!
الف. ع. خ