رخدادهای اخیر در آذربایجان، تهران و دانشگا های کشور حکایت از آن دارد که فشارهای اقتصادی، مشکلات متعدد اجتماعی و نیز خفقان سیاسی شرایط را برای یک خیزش عمومی فراهم ساخته است. هر بهانه ای برای بیرون زدن این فشارهای انباشته در دل جامعه مناسب است. به ثمر رسیدن این خیزش نیازمند هشیاری همه نیروهای ضد حکومتی در داخل و خارج از کشور است. نلغزیدن به دام صهیونیستی برادرکشی و تجزیه ی ایران و نیز اسیر ترس کاذب از قوم گرایی نشدن دو محوری است که باید روی آن کار کرد تا بتوان از میان این دو سناریو ضد مردمی یک جنبش اجتماعی آزادی خواهانه و عدالت طلبانه بیرون کشید.
این واقعیتی است که قدرتهایی مانند انگلستان، اسرائیل و آمریکا به جای یک ایران بزرگ و قدرتمند چند ایرانک کوچک و ضعیف می خواهند. این تنها آگاهی ما نسبت به درک چرایی با هم بودن و برادارانه زیستن در ایرانی وسیع، یکپارچه و دمکراتیک است که می تواند نقشه های پلید لندن، تل آویو و واشنگتن را به هم بزند. اما از سوی دیگر همین آگاهی باید اجازه دهد که از ترس این امرآنقدر به عقب نرویم که از آن سوی بام بیافتیم. وحشت از تجزیه ی کشور نباید بهانه ای برای تبلیغ انفعال و دست روی دست گذاشتن باشد. زیرا اگر نتیجه ی اولی تجزیه ی ایران است حاصل دومی بقای رژیم ضد ایرانی جمهوری اسلامی خواهد بود.
منطق درونی خیزش های اجتماعی
یافتن راه حل سوم که نه به از بین رفتن یکپارچگی ایران انجامد و نه به ادامه ی حیات رژیم وظیفه ی ماست و این کاری است ممکن. رعایت منطق جنبش های اجتماعی دراین میان می تواند موثر باشد.
این منطق به گونه ی زیر می تواند خلاصه شود :
- تغییر حاکمیتی که بر کل کشور سوارست از طریق جنبشی ممکن است که کل جامعه را برانگیزد.
- خیزش های بخشی، منطقه ای و محدود قادر به تعویض حاکمیت در تمامیت خود نخواهند بود، زیرا هر بار رژیم می تواند منابع مادی وانسانی بخش های دیگر جامعه را برای سرکوب خیزش بخش بپاخاسته به کار گیرد.
- یک خیزش اجتماعی به گونه ای ناگهانی و خودجوش نمی تواند فراگیر شود، به همین دلیل نیاز به کار وبرنامه ریزی دارد.
- ضرورت کار و برنامه ریزی فوق باید مورد درک و باور بخش مهمی از فعالان سیاسی و اجتماعی جامعه واقع شود.
- این افراد بر اساس این باور باید وارد عمل شده و شروع به هماهنگی و تماس های لازم با سایر مناطق و شهرها شوند تا حرکت های اعتراضی را در آن مناطق فعال سازند.
- بر اساس این اقدامات، حرکت اعتراضی محدود و منطقه ای شروع به گسترش و فراگیر ساختن خود کرده و به سوی همه جا گیر شدن پیش می روند. بدین ترتیب جنبش موفق خواهد شد ازحیث کمی خود را به مرحله ای برساند که سبب یک تغییر کیفی و سرنوشت ساز شود.
اپوزیسیون خارج از کشور با شناخت و درک این روند می تواند روند فوق را تقویت کنند. کلیه فعالیت های تبلیغاتی، ارتباطاتی و سیاسی در این میان موثر است. اما موفقیت اصلی چنین فرایندی به طور واقعی بر دوش مبارزین سیاسی در داخل کشور است : دانشجویان، کارگران،معلمان و ...
در شرایط فعلی برخی از اقدامات اعتراضی هست که می تواند جنبش را قدرتمند سازد : تحصن های دانشجویی، تجمعات اعتراضی کارگران و سایر اقشار، اعتصاب کارکنان دولت، تظاهرات، برقراری راه بندان به هنگام تردد نیروهای سرکوبگر، خرابکاری در دستگاه های دولتی، خلع سلاح نیروهای انتظامی و گشت های بسیج و سپاه، حمله به پایگاه های انتظامی، امنیتی و دولتی، از میان بردن مهره های اصلی سرکوب و حذف شخصیت های سیاسی نظام...
تداوم بخشی بیش از رهبری ضرورت دارد
در شرایط کنونی نیاز به این نیست که باردیگر شعارهای کلیشه ای اتحادهای سیاسی ناممکن را پیش بکشیم. همین قدر که تشکل های مختلف بتوانند در عمل به صورت همسو عمل کنند کافیست. زمانی که جنبش ضد رژیم دامنه های کمی و کیفی جدیدی را پیدا کرد خواهیم دید که قدرت کنش برانگیزآن بسیاری از مشکلات و موانعی آلترناتیو سازی را به صورت شتاب زده حل خواهد کرد. علم تکامل آموخته است که کارکرد عضو را بوجود می آورد.
جنبش سرنگون ساز رهبری خود را خواهد آفرید. هر چند که آمریکا، اسرائیل و انگلستان با علم بر این موضوع و به صورت پیشگیرانه در حال نزدیک سازی برخی نیروهای سیاسی فاقد هویت مردمی هستند اما شانس این که این آلترناتیو بتواند با توده ها به گونه ای جز آنچه در عراق و افغانستان دیدیم پیوند بخورد بسیار کم است.
بعنوان نتیجه گیری :
ما به سوی شرایطی می رویم که شرط نخست هرگونه موفقیتی برای خیزش کنونی تداوم آنست. این در سایه ی ادامه ی حرکت های فعلی در آذربایجان و تهران و سپس توسعه ی آنها به سایر شهرهاست که می توانیم شاهد تبدیل خیزش به جنبش باشیم. از زمانی که جنبش شکل گرفت نیروهای سیاسی منطبق و هماهنگ با خود را فعالتر خواهد ساخت و از دل همسویی و همبستگی این نیروهاست که یک جریان مدیریت یا رهبری به وجود خواهد آمد.
در حال حاضر ضرورت نخست ایجاد رهبری نیست بلکه باید تمرکز نیروها و کنش ها بر تداوم بخشیدن به حرکت های اعتراضی کنونی باشد. این تداوم باید در قالب حرکت های اعتراضی روزانه، تجمعات متعدد و پیاپی، بیان مطالبات جدی وبنیادی و پی گیری مستمر آنها، خونخواهی و انتقام کشی قربانیان تظاهرات روزهای اخیر، آماده سازی اعتصابات سراسری در شهرهای بزرگ در اعتراض به کشتار و سرکوب مردم معترض، و ... دنبال شود.
با تامین تداوم و استمرارخیزش کنونی به سمت شکل بخشیدن به یک جنبش اجتماعی وسیع می رویم.
* *
www.korosherfani.com28/05/2006