جمعه 19 خرداد 1385

نگاهی به دستگيری ۱۷ مظنون عمليات ترور در تورنتو، آيا رسانه ها و پليس کانادا ناآگاهانه اسلام ستيزی را دامن می زنند؟ سعيد سلطانپور

[email protected]

کانادا و تورنتو مرکز توجه همه خبر گزاری ها و مطبوعات بود که خبر از دستگيری ۱۷ نفر مسلمان کانادائی و مهاجر به اتهام طرح انفجار مراکزی در انتاريو دادند مردم عادی که شوک زده شده اند و برا ی دومين بار بعد از سپتامبر ۱۱ می پرسند چرا ؟ وانگشتهای بسياری به سوی مسلمانان نشانه رفته است چگونه يک مسلمان کانادائی حاضر ميشود که هموطنان خودش را منفجر کند. وکيل يک متهم اتهامات دادستان مبنی بر سر بريدن نخست وزير را توسط گروه در بيرون دادگاه قرائت کرد.
برای مسلمانان که بطور سيستماتيک با برخودهای خط دار جريانات دست راستی که بنوعی د رخط نو محافظه کاران آمريکا ميباشند اين خبر تازه ای نبود . همين هفته گذشه بود که پليس انگلستان در بزرگترين عمليات ضد ترور با شرکت ۲۵۰ پليس ۲ جوان مسلمان انگليسی را در ارتباط با مواد شيميائی دستگير کرد که يکی از انان هم بر اثر تيراندازی مجروح شد. امروز سی.بی.سی. کانادا اعلام کرد که پليس بالاترين ماده شيميائی که بدست آورده است قرص آسپرين بوده است و اطلاعات غلط منجر به دستگير ی آنها شده است. باهم به ريشه هايی اين پديده ترور و نحوه مقابله با آن و نيز اهداف سازمان امنيت و پليس کانادا می پردازيم.


بحران هويت مهاجران

همه مهاجران د رمحل سکونت جديد خود دچار مشکلات تطابقی جدی هستند
نسل های اول مهاجرين که عمدتا مهاجران اقتصادی هستند و در لايه های زيرين جامعه قرار دارندو از کشورهای ديکتاتورزده که ابراز عقيده در ان هزينه های سنگينی دارد بالطبع سعی ميکنند تا حد امکان د رحوزه سياست دخالت نکنند و بنابر اين از انتقاد ويا مطالبات خود خودداری می کنند.و بالطبع در حاشيه قرا رميگيرند. دراين راستا مسلمانان در غرب مشکلات روحی عديده ای بر مهاجران غير مسلمان دارند. مثلا هر چند شباهت های ظاهری بين بين يک مهاجر هندو ( سيک ) با توربان ( عمامه )‌وريش بلند با شمشير کوچک در کمربندشان که حتی شامل کودکان آنها هم ميشود با يک مسلمان با ريش و عرق چين اهل سنت وجوددارد ولی هيچ رسانه ای بر روی سيک ها تمرکز نمی کند. . هر چند حداقل چند نفر از افراطيون سيک هواپيمای هندی را با سيصد و اندی کانادائی بيگناه در آسمان منفجر کرد اند . انها هم چنيين سردبيرسيک يک روزنامه محلی در ونکور را که بر خلاف سنت گراها می نوشت ترور کردند و هر سال بر اثر اختلاف بين سنت گراها و نو گراها بر سر صندلی گذاتشن و يا نگذاشتن پليس ونکور به محل اعزام ميشود ؟
آيا کسی از رسانه های عمومی اصلی از همه هندو ها خواستند که موضع گيری کنند.؟
آيا زمانی که اسرائيل با هليکوپتر به هدفهای خود د رخيابانهای سرزمينهای اشغالی حمله ميکند و افرادنظامی را مورد تهاجم قرار می دهد و در نتيجه آن افراد غير نظامی منجمله کودکان را ميکشد کسی از يهوديان کانادا می خواهد که موضع گيری کنند پس چراحملات انتحاری فلسطينی ها عليه اسرائيلی ها انجام ميگيرد همه از مسلمانان کانادا ميخواهند که موضع بگيرند ؟ هر چند بسياری از مسلمانان کانادا هر نوع عمليات عليه انسان های غير نظامی را بر اساس تعاليم اسلامی مردودميشمارند ؟ از انجا که قران ميگويد “ اگر کسی از شما يک انسان بيگناهی را به قتل برساند مانند ان است که يک نسلی را به قتل رسانده است. “ بقره
آيا اين مسلمانان نيستند که هدف خشونت های بعد از ۹/۱۱ در آمريکا و کانادا نبودند پس چرا مسلمانان که خود قربانی هستند پاسخ بدهند ؟


اسلام ستيزی رسانه های جمعی د رکانادا؟

هر چند خوشبختانه در کانادا حقوق اقليهتای قومی و مذهبی منجمله مسلمانان به رسميت شناخته شده است ولی اين قانون نتوانسته است انان را ازتحقير شدن سيستماتيک اسلام ستيزی در رسانه های انگليس زيان در امان بدارد. جهت گير ی غير دوستانه و بعضا خصمانه بسياری از رسانه ها آنان را در موضع تدافعی برا ی حفظ هويت خود وامی دارد. مانند نشنال پست در چاپ مطلب سراسر بی اساس ان در مورد يهوديان درايران در صفحه اول آن و استناد نخست وزير کانادا به اين مطلب و نمونه های ديگر که از حوصله اين مطلب خارج است

د رهمين جريان اخير ما شاهد مصاحبه سی.بی.سی و ديگر تلويزوينها با انواع متخصيين امنيتی ريز و درشت بويژه ا زامريکاهستيم که خط دار عليه مسلمانان تبليغ می کنند د رحاليکه تحليل ها و نظريات آنان حداقل در مورد خاورميانه با شکست روبرو شده است و اعتباری ندارد.

بعيد است که نظرات مسلمانا ن بطور عام و مسلمانان مترقی در رسانه های جمعی کانادا و آمريکا شنيده شود. زيراانها را زيرکانه بايکوت کرده اند.اين در حالی است که چهره های مسلمان طرفدار آمريکا مانند خانم ايان هريس علی که بخاطر دروغ گقتن برا ی پناهندگی اش از شهروندی هلند و نمايندگی مجلس خلع شد به سرعت يک شغل در موسسه مطالعاتی وابسته به نو محافظه کاران در واشنگتن بدست می آورد در خبر ها هست. .
نمونه ديگر خانم ارشاد منجی است که تنها از اسلام انتقاد ميکند . مطالبش در تمامی رسانه و مطبوعات موجود است . در حاليکه وضعيت زنان مسلمان د رمقايسه با زنان يهودی در اسرائيل در مورد قانون طلاق ستمگرانه تر است . بدون اجازه مرد هيچگاه امکان طلاق گرفتن زن يهودی وجودندارد . البته چند سالی است که د رکانادا زنان يهودی حق طلاق را بدست آورده اند . در شيلی کاتوليک مذهب تنها سه سال است که زنان اجازه طلاق گرفتن يافته اند . ستم به زنان در مذاهب ديگر مانند هندو ها هم لاز م به ذکراست.

نبايد از جريانات مارکسيست خشونت طلب که سخنرانی ها را به آشوب ميکشانند به مناسبت های مختلف برروی آنتن خبر گزاری ها هستند يادی نکرده باشم . که اتفاقا سهم زيادی در جريان ضد اسلامی هم خط با نو محافظه کاران هستند . آنها در جريان دادگاه شريعه خودشان را پشت حقوق بشر مخفی کردند . اخير ا تلاششان برای برهم زدن سخنرانی آقای اشکوری روحانی خلع لباس شده نو گرا د رسوئد د رهفته گذشته شکست خورد.

البته من نمی خواهم با مقايسه ستمهائی که به زنان د ر يک دين وارد ميشود از قوانين عقب افتاده فقه سنتی اسلامی دفاع کرده باشم. بلکه منظور من روشن شدن دستهای پنهان پشت خط ضديت با اسلام هست .
زيرا اين جريانات متاسفانه اسلام را نقد نميکنند بلکه با ان ضديت ميکنند. اگراين افراد و جريانات با همه اديان مخالفت ميکردند جای هيچ انتقادی به انان نبود .زيرا در عمل آگاهی نمی دهند بلکه ضديت ايجاد ميکنند. آنان آب به آسياب خشونت گرايان و انجصار طلبان می ريزند.


محکوميت خشونت در اسلام

اتفاقا خشونت مستتر درجزم انديش دينی بزگترين ضربه و تهديد برای اسلام و مسلمانان نو گرا و حتی مسلمانان سنتی است . در صدر اسلام جريان خوارج نمونه آشکار اين جريان هست که ‌طرفداران علی را که خليفه بود به قتل ميرساندند. بنابر اين اين جريان ريشه تاريخی دارد.
در صد سال اخير مسلمانان نو گرا خود اولين قربانيان فيزيکی اين جريان هستند. از سيد جمال تا دکتر شريعتی و مهندس بازرگان وکتر سامی و مجاهدين خلق اوليه و جريان ملی مذهبی ها مروجين اسلام انسان گرايانه هستند که در برابرشان می توان از شيخ فضل الله نوری ، فدائيان اسلام ، لاجوردی و جريان هيئت موتلفه ،‌جريان مصباح يزدی و انصار حزب الله ايران نام برد. .
طالبان و القاعده و بن لادن که د رافغانستان به ترور احمد شاه مسعود دست می زند. د رعراق آيت الله سيستانی سياست عدم خشونت ، رفتار متوازن و حفظ وحدت ملی را پيش گرفته است و تا کنون عراق را از جنگ داخلی حفظ کرده است و بر خلاف وی زرقاوی “ وهابی “ در عراق که به کشتار مردم عادی دست ميزند و خون انانرا حلال می داند. هيچ مسلمانی نمی تواند کس ديگری را تحت هيچ عنوانی به قتل برساند.
جهاد يک ابزار دفاعی است که در صورت حمله به يک کشور مشروعيت پيدا ميکند.
متاسفانه رويه انحرافی در مبازه برای بدست آوردن هويت در کشورهای مسلمان از تسلطی که خارجيها بر ان دارند شکل گرفته است.

از انجا که مسلمانان نو گرا و ميانه رو در مطبوعات و رسانه های گروهی کشور محل مهاجرت مانند کانادا صدائی ندارند نيروهای جوان پر انرژی و صادق برای رسيدن به عدالت اجتماعی تحت تاثير برداشت های خشونت آميز از اسلام و يا برداشتهای سطحی ماند جريان وهابيون در عربستان و طالبان د رافغانستان قرا رمی گيرند . به عنوان مثال سطحی گرايان غير مسلمانان مانند مسيحيان را “ کافر “ ميدانند در حالی که بر اساس قرآن “ کفر“ يعنی پوشاندن حقيقت . سطحی نگری دينی زمينه ساز تعصب های کور ،‌کينه و نفرت ورزی و تحمل ناپذيری است .
برای هريک از شما ( يهوديان ،‌مسيجيان و مسلمانان ) راه و رسمی قرار داديم . اگر خدا می خواست شما را امت واحدی ميساخت و.لی خدا می خواهد شما را در آنچه که به شما داده است امتحان کند ، بنابر اين در کارهای خير باهم رقابت کنيد ۴۸ -سوره مائده




راه کارهای برخورد ريشه ای با خشونت طلبی

همه مسلمانان در همه جای دنيا بويژه د رکانادا بايستی هر گونه قرائت خشونت گرايانه از اسلام را محکوم کنند نه اينکه خود را تبرئه کنند بلکه سکوت آنان راه را برای جريانات انحرافی خشونت گرا و انحصار طلب باز ميکند. هرچند اين نوع قرائت (‌خشونت طلب ) در ساير اديان مانند بودائيان و مکاتب مانند مارکسيسم از استالين تا خمر سرخ گرفته تا جريانی که مجيد شريف را اعدام کرد و جودداشته است و تنها منحصر به اسلام نيست.

ای محمد ) بگو راه من اين است . من مردم را با بصيرت و بينائی و بينش به راه خدا دعوت ميکنم و پيروان من هم همين همين گونه . ۱۰۸ -يوسف
.
د ر جريان کاريکاتورهای حضرت محمد يکی از جريانات چپ کانادائی که ا ز منافع مسلمانان دفاع ميکند ۱ در اطلاعيه ای که به امضای بعضی از روشنفکران ايرانی و کانادائی هم رسيده بود تنها با استناد به يک پلاکارد ،‌همه شرکت کنندگان را طرفداران بنياد گرائی و خشونت گرا قلمداد کرده بودند. در حاليکه د رهمان مراحل اوليه رسما از انها خواستيم که حرکتی د راعتراض به دوگانگی نقش مطبوعات د رغرب در مورد آزادی بيان داشته باشيم که اعتنائی نکردند . وقتی جريانات راست به خيابان آمدند وبسياری از مسلمانان با گرايشهای مختلف ونيز طرفداران آزادی بيان را به خيابان آوردند و تريبون را در دست گرفتند اين دوستان بجای انتقاد از خودشان با صدور اطلاعيه ای معترض به خود سانسوری نويسندگان د رکانادا شدند.

۲. دولت ورسانه ها ی کانادائی بايستی نه تنها صداهای نو گرا و ميانه رو را تقويت کند بلکه رسما از رسانه ها بخواهند که جنگ تبليغاتی عليه مسلمانان را پايان دهند و به مسامانان اجازه بيان انديشه هاو نظارتشان را بدهند.


جريانات نو گرا و يا ميانه رو که اکثريت جمعيت۶۰۰ هزار نفری مسلمانان کانادا که ۱.۹ جمعيت ۳۲.۸ ميليونی کانادا را تشکيل می دهند از کمترين امکانان برای تجمع و اشاعه نظرات و نقد بر خوردار نيستند . تجارب گرانقيمت عينی نو گرايا ن دينی ايرانی که معتقدند قرائت انان از اسلام نزديک تر به قرائتی از اسلام است که منطبق بر فطرت انسانی و برابری انسانها صرفنظر از جنسيت و نژاد و رنگ و مذهب می باشد آنها می توانند تجارب مفيدی برای ديگر مسلمانان خاورميانه و جهان باشند ولی ا ز انجا که اين جريانات به آمريکا و سياستهای خارجی ان در مورد سلطه جوئی انتقادات اساسی دارند لذا سعی ميشود صدای آنان شنيده نشود.


۳ .اينکه آمريکا دشمنی با اسلام را جليگزين کمونيسم کرده است و حمايت اين کشور از ديکتاتورهای مسلمان مانند ژنرال مشرف و ملک فهد که اتفاقا بيشترين حمايت را در ايجاد طالبان وبن لادن بر عليه شوروی کردند بر هيچ کسی پوشيده نيست.
حمايت همه جانبه آمريکا از دولت تيعيض گرای اسرائيل و عدم حل مسئله فلسطين و نيز اشغال عراق توسط نو محافظه کاران آمريکا و نيز حمله به افغانستان به بهانه مبارزه با تروريسم و دو گانگی غرب در مورد کشورهای مسلمان سبب ميشود که بعضی از مسلمانان ‌هويت خودشان را در نفی همه ارزشهای غرب بيبيند زيرا احساس می کنند که هويت آنان به عنوان مسلمان توسط استعمارگران در طول ساليان دراز زير پا گذ اشته شده است.
بنابر اين نميتوان نقش آمريکا را در رشد فرهنگ خشونت ناديده گرفت.
تا آمريکادر سياست خارجی خود تجديد نظر نکند اين موضوعات حل ناشده باقی خواهد ماند.

نقش دولت کانادا و پليس در اعتماد سازی مسلمانان

شکی نيست که عده ای مسلمان قصد داشته اند که به اقداماتی دست بزنند که به جان انسان های ديگر آسيب برساند و پليس توانسته با هشياری اين توطئه را که ميتوانست فاجعه انسانی بدنبال داشته باشد خنثی کند ولی سوالات اساسی وجود دارد که بايستی به انها پاسخ داده شود تا ابهامات روشن شود .

برای کسانی که در مبارزات سياسی و چريکی بوده اند می دانند چقدر اين جريان تا چه مقدار ناشيانه و ابتدائی عمل کرده است. جريانی که نتوانسته اسلحه تهيه کند د رحاليکه به گفته مطبوعات و پليس ،‌اسلحه به راحتی در مدارس تورنتو هم قابل خريد و فروش است در تناقض آشکا ر با گروگانگيری نخست وزير و سر بريدن وی است طرح تصرف راديو و تلويزيون ، سازمان امنيت کانادا و مجلس کانادا بطور همزمان يک توهم سينمائی است.
بنا بر گزارشات موجود ، اکثر همسايه ها از عمليات تعقيب و مراقبت اين افراد که سن يکی ازانا ن۱۵ ساله هست آگاه بودهاند و پليس به انان گفته بوده تا سکوت کنند.

بنابر شواهد موجود پليس از ۲ سال پيش می دانسته که چنين جريانی وجود دارد . ۲ سال برای اجرای عمليات تروريستی و يا دستگير کردن انان زمان کمی نيست . زيرا پليس تمامی توانائی گروه را شناسائی کرده بود بنابر اين پليس و دستگاه قضائی بايستی تمامی مراحل را به روشنی برای مردم مشخص کند.
از چه زمانی انها تحت نظر قرار داشته اند؟
. آيا پليس برای بدست آوردن اعتراف دادگاه پسند ، اين جوانان را که بسيار بی تجربه بوده اند تشويق کرده و خط داده است ؟
آيا پليس هيچ تلاشی کرده است تا جوانان را از دامی که در ان افتاه بودند آگاه کند و يا اجازه داده اند که انان به اين مسير اشتباه خود ادامه بدهند ؟.

هم چنين فروش موادشيميائی توسط عامل پليس به فرد گروه مزبور نيز جای سوال دارد آيا پليس به جدائی طلبان افراطی کبک هم چنين کار ی را ميکند و يا جريانات تبهکار و يا تنها د رمورد مسلمانان اينکار را انجام داده است.؟


با توجه به نقش آر.سی. ام.پی در پرونده ماهر احرارا که به سوريه برای شکنجه فرستاده شد و نيز وجود ۴ مسلمان متمهم به ترورکه بعضا ۵ سال است که در سلولهای انفرادی سيمانی بدون حق پوشيدن جوراب زندانی هستند در حاليکه قانونا بايستی متهم و محاکمه شوند ولی دلايل بازداشت با استناد به محرمانه بودن آن به وکلای مدافع هم داده نمی شود و نيز سخنان خانم رايس که در روز دوشنبه گفت رابطه بسيا ر نزديکی در مورد تبادل اطلاعات بين آمريکا و کانادا هست و از تلاش پليس کانادا در دستگير ی اين افراد تشکر کرد. نمی توان انتشار خبر دستگيری در سطح وسيع را بدون پشت پرده سياسی دانست زيرا
سازمانهای امنيتی در دنيا با توجه به کنترل کاملشان بر سوژههای مورد تعيقب و مراقبت تصمی ميگيرند که با بزرگ سازی و يا اعلام دستگير در زمان بخصوصی اهداف بخصوص سياسی و امنيتی را پيش ببرند.

۱. امسال پنجمين سال تصويب قانون ضد ترور در سال ۲۰۰۱ است و بايستی توسط مجلس مورد بازنگری قرار بگيرد . نداشتن تروريست می تواند اعتراضات مردمی رادر مورد عدم تمديد اين قانون بدنبال داشته باشد.
۲.استاک دی ول وزير امنيت گفت که بزگترين خطر ما “‌اينتر نت “ است و ما بيشترين بودجه را برای کنترل آن تخصيص داده ايم.
۳. سياست ترساند ن مردم مانند سياست بوش د رقبل از حمله به عراق که بسياری ازمردم آمريکا را موافق با حمله نظامی کرد.
برژينکسی می گويد احتمال وقوع حملاتی مانند ۹/۱۱ وجود دارد تفيسر حرف وی اين است که حادثه۹ /۱۱ به بوش اجازه عمليات نظامی را داد. يعنی اگر لازم باشد امنيتی ها چشمشان را برروی گروههای فعال تروريستی می بندند تا عمليات ضد انسانی را انجام بدهند و در نتيجه دست آمريکا برای فريب افکار عمومی آمريکا برای عمليات نظامی

با توجه به ابهامات در پرونده ، اگر دادگاه با روشنی و بطور باز و بی طرفی اين مسئله را پيگيری نکند ما در ايند ه شاهد محدوديتهای بيشتر آزادی های فردی ،‌تشديد فرهنگ نفرت و نيز خشونت بيشتر عليه مسلمانان خواهيم بود که منجر به منزوی شدن مسلمانان و شقه شدن جامعه خواهد شد . اين انزوا امکان رشد خشونت گرايان و انحصار طلبان را بدنيال خواهد داشت و خطريک ترورواقعی را جدی تر ميکند.

مطلع کردن مردم از جزئيات کامل پرونده متهمان تنها راه جلب اعتماد مردم بخصوص مسلمانان خواهد بود . شفاف بودن پرونده آبی خواهد بود بر بر روی آتش خشونت . هر گونه محدوديت د رشفاف سازی ا روغنی خواهد بود بر روی آتش که جو بی اعتمادی را تشديد خواهد کرد. آتشی که دامن همه را صرفنظر از عقيده و مذهب کم و بيش فرا خواهد گرفت.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

پايان سخن

خشونت را بايستی بطور ريشه ای با بررسی ريشه ها ی ان از طريق مشارکت ملی خشکاند.
با خشونت نه ميتوان تفکری را متوقف کرد و نه آن را به پيش برد . تنهاد رجريان بر خورد و نقد هرجريان فکری است که آن جريان تصحيح و صيقل می شود.

د ردموکراسی هر رای سخن می گويد نعمت آزادی را قدر بدانيم و از آزادی بيان و عقيده با تمام قوا دفاع کنيم .
مسلمانان منجمله ايرانيان مسلمان بايد نقش فعال تر ی در جامعه ايرانی و جامعه چند مليتی کاناداايفا کنند و گفتگوی بيشتری را با ديگر جوامع داشته باشد تا هم آگاهی بيشتری از طرز تفکر آنان در مورد اسلام به ديگران بمنتقل شود و هم مسلمانان با ديدگاهای غير مسلمانان درمسائل مختلف آشنا شوند.
ای محمد ، مردم را با حکمت و پند و اندرز نيکو به پروردگارت دعوت کن و بابهترين روش با آنها گفتگو کن - ۱۲۵ -نحل


تورنتو ۶ ژوئن ۲۰۰۶ برابر با ۱۶ خرداد ۸۵

www.kanoun-e-bayan.blogspot.com

۱.Muslim Canadian Congress

Copyright: gooya.com 2016