بمنظور قرائت در تجمعات گراميداشت ۱۸ تير درخارج از کشور توسط آقای کوروش صحتی
روز ۱۸ تير در تاريخ سياسی ايران ماندگارشد . اين ماندگاری دو دليل عمده دارد .
اولا : شرکت فعالانه طيف وسيعی از لايه های گوناگون اجتماعی در همراهی و همگامی با دانشجويان و طرح مطالبات مردم ، دوما : شدت سرکوب و وحشيگری رژيم در برابر يک جنبش اعتراضی مسالمت جو . وحشی گريهای ديکتاتوری خشن مذهبی صرفا به شرب و شتم دانشجويان و مردم و با به شهادت رساندن گروهی از دانشجويان منجمله دانشجوی شهيد ((عزت ابراهيم نژاد )) محدود نشد ، بلکه بخش ديگراين خشونت و سبعيت ، در زندانها و بازداشتگاهها ، بوبژه در زندانهای اوين ، شکنجه گاه توحيد و زندانهای تبريز ورجائی شهر وساير استانها تداوم يافت . درباره ابعاد سرکوب جنبش دانشجوئی ۱۸ تير ۷۸ از سوی رژيم ، هنوز به اندازه کافی افشاگری لازم بعمل نيامده و ابعاد اين فاجعه ، مانند هر حادثه بزرگ تاريخی ، بعد از سرنگونی رژيم استبدادی مذهبی ، برپائی يک فضای آزاد و دمکراتيک ، روشن و مبرهن خواهد گرديد . متاسفانه در جريان سرکوبی جنبش دانشجوئی ۱۸ تير ، فقط نهادهای سرکوبگری مثل نيروی انتظامی ، گروههای فشار (( لباس شخصی ها )) ، بسيج سپاه و دادگاههای انقلاب که تماما و مستقيما در دست اقتدار گرايان بودند ، به قلع وقمع دانشجويان و مردم نپرداختند ، بلکه وزارت کشور و وزارت اطلاعات دولت اصلاحات ، بيش از همه به سرکوب و شکنجه آزاديخواهان مبادرت ورزيدند . مضاف بر اينکه نشريات اصلاح طلب در آن دوره سرکوبگری ، مجدانه تلاش کردند ، تا نيروهای سرکوبگر را به صورمختلف خط دهی و سامان دهی نمايند ، که حداکثر فشار را بر جنبش جريان سوم و اپوزيسيون مستقل داخلی ، همچون جبهه متحد دانشجوئی و برخی احزاب ملی ، وارد نمايند . بی جهت نيست که با گذشت هفت سال از آن حماسه ملی ، هنوز اصلاح طلبان درباره آن سکوت کرده ، و نميخواهند به عمق و عظمت آن جنبش فراگير اعتراف نمايند . زيرا خودشان در سرکوب جوانان و دانشجويان ، زنان و مردان ، کارگران وفرهنگيان روزنامه نگاران و دگر انديشان مستقل واحزاب غير وابسته اپوزيسيون ، در کنار اقتدار گرايان نقش مهمی ايفا کرده بودند . کافی است که روزنامه های آن دوره ، بويژه روزنامه صبح امروز متعلق به سعيد حجاريان و يا مصاحبه های تلويزيونی اصلاح طلبان و يا اعلاميه های وزارت کشور و وزارت اطلاعات ، و سخنان خاتمی و ديگران مورد باز بينی قرار بگيرد .
درباره علل بروز آن حماسه بزرگ ، نيز اصلاح طلبان بدليل در اختيار داشتن تريبونهای متعدد ، بيش از دانشجويان و پديد آورندگان اصلی آن حرکت ، تحليل کردند . بهمين دليل در يک تحريف و تخريب آشکار ، سعی کردند که آن جنبش را به اقدام يک دانشجو در اعتراض به توقيف ک روزنامه اصلاح طلب ((سلام )) يا همان چپ سنتی ه رهبری حجت السلام موسوی خوئينی ها کمرنگ نمايند . در صورتيکه همه کسانی که در جريان جنبش ۱۸ تير ۷۸ حضور داشتند ، بخوبی آگاه هستند که ۱۸ تير حلقه تکميلی يک جتبش مستقل دمکراسی خواهی بود که پيش از ۲ خرداد ۷۶ ، يعنی قبل از بقدرت رسيدن اصلاح طلبان آغاز شده بود ، و خواسته های خود را از طريق ميتينگهای گسترده و نشريات مستقل اما پر طرفدار دنبال مينمود . براستی چه کسی ميتواند نقش مهم نشريه ((پيام دانشجو)) با تيراژ نزديک به پانصد هزار نسخه در اوايل دهه هفتاد ، يعنی در سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۵ را در بوجود آوردن يک جنبش مستقل دانشجوئی و راه اندازی يک جريان مستقل از دو جناح حاکميت را کتمان نمايد ؟؟ کدام نيروی صديق و اگاه ، برگزاری سلسله ميتينگهای دانشجوئی از ۲ خرداد ۷۴ تا ۴/ خرداد ۷۷ با حضور نزديک به ۳۰ هزار تن وشايد بيشتر ، از دانشجويان در پارک لاله تهران را ناديده گرفته ؤ آنرا فراموش کرده باشد ؟ کدام نيروی با وجدان و آگاه وجود دارد که راهپيمائی چندين هزار نفری در مراسم شهادت داريوش و پروانه فروهر را نديده باشد و آنرا فراموش کرده باشد ، و به ظهور يک جنبش نو ، مالمت جو ، دمکراسی خواه ، طرفدار حقوق بشر و منادی سکولاريزم ، پی نبرده باشد ؟ واقعيت امر اين است که پيش از۲ خرداد ۷۶ ، جنبش جديد اما مستقل از دو جناح حکميت ، يعنی راست و چپ که بعدها بعنوان اقتدار گرا و اصلاح طلب جلوه گر شدند ، بوجود آمده بود . اين جنبش نو از يکسو شيوه مبارزه خود را متفاوت از اپوزيسوين سنتی برگزيد و بهمين دليل به بخش وسيعی از دانشجويان وجوانان ولايه های گوناگون اجتماعی تسری يافته و بر آنها تکيه داشت . در واقع شيوه مبارزه مسالمت آميز و نفی هر گونه خشونت و تکيه بر آزادی انديشه و توجه به حقوق مردم و عدالت اجتماعی از ويژگی های بارز اين جنبش مترقی بود ، و يهمين دليل ميتينگهای آن پر جمعيت و نشريات و کانونهای حزبی وتشکيلاتی آن ، دارای هواخواهان گسترده ای بود . از سوئی اين جنبش نو بصورت شفاف به مرز بندی در مقابل جناح چپ حاکميت پرداخت و بموازات آن در مقابل جناح اقتدار گرا به مبارزه فعال برخاست . پس اين جنبش نو يش از ۲ خرداد ۷۶ بوجود آمده بود ، اگرچه با پيروزی اصلاح طلبان در دوم خرداد ، اين جنبش مستقل يک رقيب پيدا کرد که از امکانات گسترده مالی حاکميت بهره مند بود . متاسفانه دوم خردادی ها برای مدتی توانستند ، شعارهای اين جنبش نو پا و مترقی را بنفع خود مصادره نمايند . و با برگزاری ميتينگ ۴ خرداد ۷۷ در پارک لاله تهران به قدرت نمائی بپردازند ، در عين حال که دريافته بودند با رقيب قدرتمندی روبه رو هستند و بهمين دليل همه تلاش خود را بکار بردند تا با کمک اقتدار گرايان اين جنبش را سرکوب نمايند تماس رهبران اين جنبش نو با افرادی چون داريوش و پروانه فروهر در سال ۱۳۷۶ تا يک روز پيش از به شهادت رسيدن اين دو سرو ازادی ، از روی تصادف نبود . برای اينکه فروهر تنها کسی بود که ميتوانست اين جنبش نو را با ساير بخشهای اپوزيسيون مستقل پيوند داده و از سوی ديگر به توده ای تر شدن اين جنبش کمک نمايد . بگذريم که پس از شهادت ايشان ، يارانشان نتوانستند راه اين شهدای گرانقدر را پی بگيرند لاجرم تن به انفعال داده و دست در کاسه اصلاح طلبان بردند !
اگر چه هنوز در زندان رژيم بسر ميبريم و امکان بيان بسياری از حقايق برايمان مقدور نيست ، اما لازم ميدانيم گوشزد کنيم تا پيش از شهادت فروهرها در اول آذر ۷۷ برای تداوم مبارزات و برگزاری ميتينگها و ساير برنامه ها ، هماهنگی دقيق و همه جانبه با ايشان وجود داشت بگونه ای که اگر يکی از عوامل اصلی شهادت فروهرها تماس رهبران جنبش سوم وايجاد زمينه لازم برای رهبری های موثر تر و مردمی تر آن شادروانان بيان ميشود ، يکی از انگيزه های اصلی برای راه اندازی جنبشهائی همانند ۱۸ تير نيز برای پاس داشت خون آن شهيدان و تداوم ره آنها بود . واقعيت اين مسئله را در شعارهای ۱۸ تير بايد مطا لعه و تحليل نمود . تصادفی نبود که تصاوير فروهرها و خواست محاکمه آمران و عاملان قتلهای زنجيره ای از شعارهای اصلی تظاهرات ۱۸ تير ۷۸ بود . بنابراين ۱۸ تير به هيچ وجه جدا از زمينه های پيشين آن نيست . بهمين دليل دستگاههای امنيتی رژيم ، رهبران ان جنبش را متهم کردند که ۱۸ تير را از پيش طراحی کرده بودند ، و بهمين دليل هم آنها را ماهها در شکنجه گاه توحيد و زندان اوين زير شکنجه های خرد کننده قرار دادند تا بزعم خودشان ريشه های اين حماسه را بدست آورند . در صورتيکه مطابق انتظار ما ، ۱۸ تير ۷۸ حادثه ای بود که دير يا زود ميبايستی اتاق می افتاد و هيچ امر غير منتظره ای تلقی نميشد .
همچنين اعلاميه های ۱ تا ۶ صادره از سوی وزارت اطلاعات در جريان سرکوب و وحشيگری آنها ، پس از قلع و قمع آزاديخواهان ، بخوبی روشن مينمايد که دستگاه جهنمی وزارت اطلاعات بازمانده علی فلاحيان و سعيد امامی ، در بين کدام جريانات سياسی – دانشجوئی بدنبال عوامل اصلی راه اندازی جنبش دانشجويئ ۱۸ تير قرارداشت .
صدور بيانيه ساختار سياسی آينده ايران ، در ابتدای سال ۷۸ و انتشار گسترده آن و طرح حاکميت سکولار در آن بيانيه که حدود ۲۰ روز قبل از ۱۸ تير موجب توقيف نشريه هويت خويش و بازداشت يکی از رهبران جبهه متحد دانشجوئی گرديد ، بهيچ وجه نميتواند حلقه ای جدا از چنين حوادثی تلقی گردد . ضمن اينکه در جنبش ۱۸ تير رژيم بيشترين هزينه را بر جبهه متحد دانشجوئی تحميل نمود . اخيرا شنيده شده است که برهی درصدد هستند تا جنبش ۱۸ تير را يک حرکت تصادفی و پوپوليستی به قصد اعتراض به توقيف يک روزنامه چپ سنتی (( سلام )) تحليل و تفسير نمايند . البته هر کس مجاز است هر چه ميخواهد بگويد و بنويسد ، اما حقايق تاريخی را نميتوان تحريف و کمرنگ نمود . جنبش دانشجوئی ۱۸ تير نقطه عطف يک جنبش نو بود که هنوز هم در ابتدای راه قرار دارد . جناحهای حکومت هر يک بنوعی تلاش کرده و ميکنند تا اين رخداد تاريخی را تحريف و تخريب کنند . اما رهبران اين جنبش در زمان مناسب ، و در فضای مناسب واقعيتها را بگونه ای شفاف بيان خواهند نمود . اصلاح طلبان حکومتی از طريق امکانات فراوان مالی و تبليغاتی منجمله روزنامه ها ، وزارت خانه ها و تشکلهای دانشجوئی وابسته بخود ، تلاش کردند تا از اين جنبش بنفع خود بهره برداری بنمايند . همچنين پس از مدت ۷ سال که از آن حادثه ميگذرد هنوز رهبران جنبش در شکنجه گاهها و زندانهای رژيم بسر ميبرند ، و بخش ديگر ی از اين رهبران و مبارزان که به مرور از زندانهای رژيم ازاد شده اند ، حق هيچگونه فعاليتی ندارند . همين اصلاح طلبان تلاش زيادی انجام داده اند تا بدل سازی نمايند ، ناگفته نماند که بخشهای زيادی از نيروهای دانشجوئی و جوانتر اصلاح طلبان در اين مدت ، بويژه با کشست پروژه اصلاح طلبی به جنبش جريان سوم پيوسته اند . اين نيروها نيز خواهان حضور در يک مبارزه مسالمت اميز بمنظور دست يابی به يک حکومت سکولار با هدف تحقق دمکراسی در چهارچوب موازين حقوق بشر و ميثاقهای آن هستند . ما نيز به تلاشهای آنها ارج مينهيم ، اما تاکيد ميکنيم هيچ جريانی قادر نخواهد بود تا با بدل کاريها و بدل سازيهای سياسی ، جنبش جريان سوم را از مسير اصلی خود منحرف نمايد .
اينک که در آستانه هشتمين سال حماسه ۱۸ تير قرار داريم ، بار ديگر تاکيد مينمائيم که ريشه اين حماسه به پيش از ۲ خرداد ۷۶ مرجوع است . همچنين تاکيد مينمائيم ۱۸ تير ۷۸ مرحله مبارزاتی از يک جنبش است که يکی از مراحل آن در ۴ خرداد ۷۷ و در پارک لاله تهران بوقوع پيوست و مرحله ديگر آن در ۲۰ خرداد ۸۲ تا ۱۸ تير آن سال تکرار شد بنابراين بايد منتظر بمانيم تا در فرصت مناسب مراحل تکميلی آن جنبش نيز طی شود .
اعتقاد ما بر اين است که تغيير رژيم ، تشکيل مجلس موسسان قانون اساسی از طريق مراجعه مستقيم به ارای عمومی مردم از طريق يک رفراندوم ازاد بمنظور تصويب قوانين آن مجلس تنها طريق ممکن خواهد بود . اصلاحات درون حکومتی که خاتمی رهبری آنرا در دست گرفته بود کلا و مطلقا به شکست انجاميده و احيای آن ناممکن مينمايد ، و براندازی مسلحانه نيز خيلی پيش تر از نمايش اصلاحات به شکست انجاميده بود .
بنابراين جنبش جريان سوم يعنی گزينش استراتژی مبارزات بدور از خشونت تا حد امکان ، برای رسيدن به يک ساختار سکولار و دمکراتيک با هد ف تحقق دمکراسی و حقوق بشر و احترام به حقوق قوميتها ، تنها هدفی است که مسير جنبش ۱۸ تير ۷۸ را طی و تکميل خواهد نمود .
نبايد در اين راه ناشکيبا باشيم . مهم اين است که از مسير اصلی منحرف نشده و برای نيل به اهداف اساسی تلاش خردمندانه و مستمر داشته باشيم . اينک بيش از هر زمان ديگر ، اين جنبش را مستظهر به حمايتهای بين المللی و اپوزيسيون داخل و خارج از کشور و ازاديخواهان راستين ميدانيم .
پس ۱۸ تير ماه و شعارها و مطالبات آنرا از هميشه زنده تر ميبايم . اگرچه دولت پادگانی نيز بر شد ت سرکوب خود بيافزايد .
زندانيان سياسی کوی دانشگاه تهران از ۱۸ تير ۷۸ تا کنون :
۱- مهندس حشمت الله طبرزدی ، دبير کل جبهه دمکراتيک ايران
۲- منوچهر محمدی ، عضو شورای مرکزی جبهه دمکراتيک ايران
۳- اکبر محمدی ، عضو شورای مرکزی جبهه متحد دانشجوئی ايران
۴- بهروز جاويد تهرانی ، عضو شورا مرکزی جبهه متحد دانشجوئی ايران
۵- مهرداد لهراسبی ، عضو جبهه دمکراتيک ايران
ايران – تهران
زندانهای اوين و رجائی شهر ۱۵/۴/۸۵