سالگرد "يوم الظلم" ۱۸ تير بر روال معمول با سانسور از سوی رژيم و يادبود و يادآوری ددمنشيهای نيروهای "مردمی" ( انصار حزب الله) و رسمی آقای خامنه ای، در وبلاگها و نشريات خارج از کشور برگزار ميشود. اما کمتر پيامهائی که اين حرکت درخود نهفته دارد و مسئوليتهائی که ما مردم در قبال آنان ميتوانيم داشته باشيم، به بحث و تبادل نظر گذاشته ميشوند.
واقعه ۱۸ تير را به دلائل زيادی ميتوان با صحرای کربلا مقايسه نمود. در بادی امر، هر دو طرف متخاصم مسلمان اند. از سوئی، دانشجويان انجمنهای اسلامی که بعضا از سوی سازمانهای اسلامی اصلاح طلب حمايت ميشدند و از طرف ديگر، حکومت اسلامی. دسته اول که به بهانه بستن روزنامه اسلامی سلام، خواستار آزاديهای اوليه و تا حدی صنفی بودند، و نه قصد خشونت داشتند و نه وسيله آن را ، با تمام توان از سوی حکومت اسلامی مورد يورش و شبيخون قرار گرفتند و به امن ترين حريم آنها، يعنی محل زندگيشان وحشيانه تجاوز نمودند. يادآوری ميشود که يزيد، اميرالمومنين خطاب ميشد و شمر هم سردار ارتش اسلام و دارای محاسن (ريش) هم بود ! و هردو برای بقای حکومت اسلامی، سرور آزادگان را شهيد کردند. شايد اگر همه ما پيام عاشورا را به گوش دل می شنيديم و عمل ميکرديم، هيجده تيرها بوجود نمی آمدند. اگر از عاشورا يادميگرفتيم که نه مسلمان مظلوم داريم و نه مسلمان ظالم، و مسلمان يا در مبارزه است و يا در آزادی و آسايش و آبادی و عدالت زندگی ميکند، سرنوشت ديگری داشتيم.
اولين پيامی که ميتوان از حادثه ۱۸ تير دريافت نمود اينست که جنبش های حق طلبی، حتی توسط عده معدودی ،ميتوانند نتايج بزرگی به جای گذارند. همين بزرگداشت سالگرد ۱۸ تير، بيانگر اين امر است. در اين ميان، مشخصه ای بسيار مهم وجود دارد که دانشجويان مبارز بايد به آن کمال توجه را داشته باشند و آن شفاف و روشن بودن در بيان و عمل است. در حقيقت بايد از سرمايه گذاری روی اشخاص جدا دوری نمود و بنا را بر اصولی روشن گذاشت. در اين صورت است که استبداد کاملا خلع سلاح وبه تعبير قرآن، يک تن ملت ميشود.
پيامی که نظام در ۱۸ تير، قصد رساندن آن را نه تنها به اصلاح طلبان حکومتی، بلکه به آنهائيکه قصد آزاد زيستن را دارند ،داشت اين بود که " با تمام بی رحمی کمر به خاموش کردن هر صدای آزادی خواهی بسته ايم". درحقيقت، استبداد با نيروی اندکی که در اختيار داشت، در برابر دانشجويان بی دفاعی که نه قصد و نه آمادگی اعمال خشونت داشتند و اغلب بزرگ شده درهمين نظام بودند، از حريفان "نسق" گرفت. شايد ازاهداف سانسور واقعه ۱۸ تير در مطبوعات داخلی، کوه ساختن از کاه توانائی ماشين سرکوبگری نظام باشد. واضح است دستگاهی که سرخط مديريت کشور داری را " النصربا الرعب " می داند و توانائی برخورد را درخود نمی بيند، بايد بترساند تا در پناه آن به حکومت ادامه دهد. چنانچه نظری به وضع کنونی دانشگاهها بيندازيم مشاهده ميکنيم که هم اکنون بسيج دانشجويی ماموريت دارد تا به تشکيل گردانهای عاشورا و الزهرا در دانشگاهها اقدام کند. اساتيد مجرب و چهره های علمی به اجبار بازنشسته ميگردند تا تحت عنوان بومی کردن، اشخاص بی سواد را جانشين آنان کنند آنهم به اين قصد که نشاط و پويايی و توليد فکر را در دانشگاههای کشور از بين ببرند تا دانشگاه کارکرد اصلی خود را از دست بدهد.
آقايان ياشار قاجار و عابد توانچه، ۲ تن از اعضای بزرگترين تشکيلات دانشجويی ) تحکيم وحدت(،و نيزعلی اکبر موسوی خوئينی دبير سازمان ادوار تحکيم وحدت به جرم " هويدا کردن اسرار" و دفاع از حقوق دانشجويان و جنبش زنان در زندان بسر ميبرند.روزی نيست که دانشجويی را تنبيه انظباتی نکنند ، از ادامه تحصيل محروم ننمايند و يا به جرم شرکت در تحرير بيانيه و يا مقاله ای دستگير ننمايند و... اينهمه نشان ميدهد که در سايه اين ترس ايجاد شده بعداز ۱۸ تير، چگونه استبداد توانسته است با دست خالی چهره دانشگاهها را دگرگون نمايد و خود را به عنوان ترسيم کننده وجوهات مختلف زندگی جوانان به دانشگاهها تحميل کند.
در اين صورت پيام ديگر ۱۸ تير، پی بردن به ضعف نظام است در برابر حق طلبی مردم. با کمال تاسف ، می بينيم در برابر اين ضعف نظام، نيروی مقابل( مخالف تماميت خواهی!!) هم ضعيف تر عمل کرد. آقای معين می توانست در عوض استعفا دادن در يک حکومت تماميت خواه، که معنی ديگری غيراز عقب نشينی ندارد، در يکی از اطاقهای کوی دانشگاه منزل گزيند و با حضور خود در صدد تامين امنيت برای دانشجويان بر آيد. بيهوده نيست که در اين کشور، شيرمردان شجاع را سرميبرند تا بزدلان ضعيف بتوانند به حکومت برسند. دريک چنين وضعيتی که رئيس جمهور در کمال ضعف و ذلالت خود را تدارکات چی می خواند، قلدری جانشين رئيس جمهور ميشود و پديده ۱۸ تير نتيجه طبيعی اين اعلام ضعف است. ولاقيدی اکثر دانشجويان نسبت به سرنوشت خويش و ياران دانشگاهی خود نيزبه عنوان سرنوشت محتوم، با آن توجيه ميشود. اين نظام را کسی برای ما ايجاد نکرده ، بلکه ساخته و پرداخته اين لاقيدی ها و ضعفها است. با کنار گذاشتن اين لاقيديها و بی تفاوتی ها و ضعفها می توان آن را دگرگون ساخت وانقلاب را به ثمر رساند.
وحشت نظام از حق طلبی عده معدودی از دانشجويان که به زحمت به يکی دودرصد جمعيت دانشگاهی ميرسيد، نشان از نفوذ و صلابت فرياد حق کشيدن درخود دارد. اگر زورگويان تماميت خواه توانستند آن شب را با سرکوب فيزيکی دانشجويان به صبح برسانند، به لطف تماشاگر بودن اکثر دانشجويان و مردم بود. هيچ ادله ای نمی تواند توجيه کننده اين نظاره گری و بی تفاوتی از سوی دانشجويان و مردم باشد. واقعه ۱۸ تير، بدون شک پيامد نظاره گری همين دانشجويان انجمنهای اسلامی در زمان انقلاب فرهنگی بود که بعداز چند سال، بدنهای آنها را به خون کشيد. بی تفاوتی و تماشاگری در حقيقت شرکت در تدارک آينده خويش توسط ديگران است. به اين ترتيب، بی تفاوتی خنثی نيست و زمينه ساز موقعيتی بس خطرناک در آينده برای بی تفاوتها و به سود قدرت است. گلوله هائی که در ۱۸ تيرها به کسی اصابت نکرده اند، همچنان در فضای دانشگاهها درگردشند تا چنانچه قدرت لازم ديد به بدن بی تفاوتهای ديروز فرو بنشاند.
بر دانشجويان است که مظلوميت و شفافيت نهفته در حرکت ۱۸ تيررا از ياد نبرند. زنهار که مهمترين پيام ۱۸ تير، بيتفاوت نبودن در تعيين سرنوشت خويش است.
۱۵ تير ۱۳۸۵